logo22logo22logo22logo22
            Not found textSee all results
            • صفحه اصلی
            • آرشیو فصلنامه
              • گاهنامه شماره ۱ تا ۵
                • گاهنامه شماره ۱
                • گاهنامه شماره ۲
                • گاهنامه شماره ۳
                • گاهنامه شماره ۴
                • گاهنامه شماره ۵
              • فصلنامه شماره ۶ تا ۱۳
                • فصلنامه شماره ۶
                • فصلنامه شماره ۷
                • فصلنامه شماره ۸
                • فصلنامه شماره ۹
                • فصلنامه شماره ۱۰
                • فصلنامه شماره ۱۱
                • فصلنامه شماره ۱۲
                • فصلنامه شماره ۱۳
              • فصلنامه شماره ۱۴ تا ۲۶
                • فصلنامه شماره ۱۴-۱۵
                • فصلنامه شماره ۱۶-۱۷
                • فصلنامه شماره ۱۸
                • فصلنامه شماره ۱۹-۲۰
                • فصلنامه شماره ۲۱-۲۲
                • فصلنامه شماره ۲۳-۲۴
                • فصلنامه شماره ۲۵-۲۶
              • فصلنامه شماره ۲۷ تا ۴۲
                • فصلنامه شماره ۲۷-۲۸
                • فصلنامه شماره ۲۹-۳۰
                • فصلنامه شماره ۳۱-۳۲
                • فصلنامه شماره ۳۳-۳۴
                • فصلنامه شماره ۳۵-۳۶
                • فصلنامه شماره ۳۷-۳۸
                • فصلنامه شماره ۳۹-۴۰
                • فصلنامه شماره ۴۱-۴۲
              • فصلنامه شماره ۴۳-۴۴
              • فصلنامه شماره ۴۵-۴۶
              • فصلنامه شمارۀ ۴۷-۴۸
              • فصلنامه شمارۀ ۴۹-۵۰
              • فصلنامه شماره ۵۱-۵۲
              • فصلنامه شماره ۵۳-۵۴
            • دانلود فصلنامه نورالصادق
            • موضوعات مطالب
              • اخلاق و معارف
              • آثار و مقالات
              • نظرها و اعتراف ها
              • پاسخ به شبهات
              • استفتائات
              • با خوانندگان نورالصادق
              • آشنایی با شخصیتها
            • دیدگاه شخصیت ها
            • درباره ما
            • تماس با ما
            ✕
                      Not found textSee all results

                      عرفان چیست و عارف کیست؟

                      • صفحه نخست
                      • آرشیو فصلنامه فصلنامه شماره 6 تا 13 فصلنامه شماره 8
                      • عرفان چیست و عارف کیست؟
                      عرفان اسلامی و عارف حقیقی
                      ۱۳۹۶/۰۹/۲۵
                      سلسله مقالاتی در نقد عرفان و فلسفه رایج (قسمت اول)
                      ۱۳۹۶/۰۹/۲۵

                      عرفان چیست و عارف کیست؟

                      علامه محقق آيت الله حاج سيد جعفر سيدان

                      اشاره:

                      صفت باده‌ي عشق ز من مست مپرس                ذوق اين مي نشناسي بخدا تا نچشــي

                      مي معارف قرآن و عترت را به طالبان حقيقت و سالکان طريقت و پيروان حکمت و نيز به پيروان نوراني قرآن و عترت و صراط حق از قرينه‌ ي بلند ساقي معرفت و غواص بحار ثقل کبير و اکبر، از بيت نبوت و رسالت، آيت کبراي حق «حاج سيد جعفر سيدان» که خود نوري است از شعاع انوار عترت نبي مکرم (صلی الله علیه وآله و سلم) تقديم مي‌ نماييم. ذوق اين مِي نشناسي بخدا تا نچشي.

                       

                      * * * *

                      در مقدمه‌ ي بحث، بايد توجه داشت که ما موجودي ممتاز در خلقت هستيم. انسان موجودي است که در ارتباط با اين موجود خداوند تعبيرات بلندي فرموده: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْانسَانَ فىِ أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» (۱) ما اين انسان را در بهترين اندازه‌ گيري، اندازه‌ گيري کرديم.

                      يعني انسان را به گونه‌ اي آفريديم، که در بهترين جهت و کيفيت آفرينش او را قرار داديم. پس انسان موجودي است بس شگفت‌انگيز و حيرت‌انگيز.

                      يک دانه‌ ي سيب دانه‌ اي معمولي در خلقت است اما با اين حال وقتي بذر مي‌شود، پرورش پيدا مي‌ کند و شکوفا مي‌ شود ميوه و ميوه‌ها مي‌دهد و به تعبير استاد مرحوم آيت الله قزويني: « دانه‌ ي گندم را هر چه دست علم به بررسي پرداخته و از آن خصوصيات و آثاري فهميده باز نمي‌ توان گفت پرونده‌ ي آن بسته شده و هرچه پيش رويم باز مي‌ فهميم خواص ديگري دارد.»

                      پس عالي‌ ترين موجودات، انسان است که استعداد شگفت‌انگيز دارد که اگر پرورش پيدا کند از همه‌ ي کائنات برتر و در غير اين صورت پست‌ تر از همه خواهد شد. « ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ (۲)» .

                      با توجه به اين مطالب خيلي حيف است که به همين مقدار اکتفا کنيم و اگر فقط به فکر خوردن و خوابيدن و شهوت باشيم خيلي بيچاره‌ايم و بسيار ضرر کرده‌ايم. پس بجاست از اين استعدادهاي دروني بهره ببريم چرا که دين ما در اين جهت خيلي تأکيد کرده و بايد به عرفان برسيم.آن عرفاني که سعادت انسان وابسته به آن است و دين ما هم در موردش خيلي تأکيد کرده است.

                       

                      حضرت امام موسي بن جعفر(علیه السلام) مي‌فرمايند: « … و من لم يَر زيادة في نفسه فهو الي النقصان و من کان الي النقصان فالموت خيرٌ له من الحيات»

                      هر کس دو روزش مساوي است ضرر کرده.هر که روز دوم بهتر شده باشد، مورد غبطه است و هر کس روز دوم بدتر شده باشد، ملعون است.و هر کس که زندگيش بگذرد اما احساس ترقي نکند و حس نکند در جهت تکامل است طبعاً در جهت تنزل است و اين چنين شخصي هر چه زودتر بميرد، به نفعش است.

                       

                      امام باقر(علیه السلام) مي‌ فرمايند: هيچ مصيبتي مثل اين مصيبت نيست که انسان به وضع موجودش راضي باشد «لامصيبة لعستعانتک بالضم و رضاک بالحالة التي انت عليها»

                      هيچ مصيبتي اين جور نيست؛ حتي مرگ پدر و مادر و فرزند و… و فقر. چون در همه‌ ي اين مصيبت‌ها اگر انسان تکليفش را انجام دهد رحمت مي‌ شود. اگر در فقر گرفتار شد و به گناه نيفتاد و تحمل کرد در قيامت جزء اولين گروه است که به بهشت مي‌ رود.

                       

                      ابوذر از پيامبر(صلی الله علیه وآله) پرسيد: اولين گروه بهشتي آيا متقين هستند؟

                      حضرت محمد(صلی الله علیه وآله) در جواب او فرمودند: «نه بلکه متقيني که فقير هم هستند.»

                      اما اگر انسان گفت، همين که هستم براي من کافي است اين عامل توقف مي‌ شود. پس بايد همت کنيم و در درجات تکامل حرکت کنيم.

                       

                      قرآن درباره‌ي عرفان مي‌گويد:

                      «فَمَن كاَنَ يَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدَا» (۳) عرفان يعني شناخت. انسان نسبت به هر چيزي شناخت پيدا کند، به آن معرفت پيدا کرده، بعضي از چيزها هست که معرفت نسبت به آن داراي درجات است و هرچه نسبت به آن شناخت بيشتري پيدا کند معرفتش نسبت به آن بيشتر مي‌شود.

                       

                      مثلاً آب، که چه آثاري در خلقت دارد، از چه ترکيب شده است و… پس در اين صورت شناختش به آب بيشتر مي شود و هر کس بيشتر تحقيق کند، شناخت بيشتري پيدا مي‌ کند.

                      شناخت در مورد هر چيزي درجاتش فرق مي‌کند. ولي عرفاني که معمولاً گفته مي‌ شود، شناخت نسبت به جمادات، گياهان و حيوانات نيست، بلکه مقصود خداوند متعال است و مقصود از عرفاني که معمولاً در رابطه با مسائل عرفاني و موضوع بحث ماست شناخت خداوند، – آفريدگار هستي – است، که درجاتي دارد.

                      و کسي که اين شناخت را پيدا کند به هر نسبت که بيشتر باشد، مي‌گوييم عارفي است والاتر.

                       

                      حديث در مورد شناخت و اهميت آن از نظر عقل:

                      نکته: عقل مي‌ گويد شناخت خدا مهم‌ تر از همه چيز است، چون خدا از همه چيز مهم‌ تر و بهتر است و به نسبتي که انسان امتياز دارد شناخت طبيب نسبت به شناخت يک خياط اهميت دارد.

                      شناخت ذات مقدسي که مانندي براي او نيست، از شناخت هر چيزي مهم‌ تر است و اين را عقل مي‌گويد.

                       

                      در حديثي در ارتباط با مسئله شناخت از اميرالمؤمنين علي(علیه السلام) نقل شده است: «معرفة الله سبحانه اعلي المعارف (۴)»

                       

                      امام صادق(علیه السلام) نيز مي‌فرمايند: «اگر مردم بدانند چه فضيلتي و امتياز و آثاري در معرفت پروردگار است، وقتي دلشان به زرق و برق دنيا و مردم مي‌افتد، پيش روي مردم ديگر غصه نمي‌ خورند (۵) (بله اگر آن‌هايي که به کره ماه رفته‌ اند به معرفت خدا رسيده باشند از ما جلوتر هستند) ولي اگر ما از خانه‌ ي خود بيرون نرفته باشيم، ولي نسبت به خداوند معرفت پيدا کرده باشيم، از همه چيز و همه کس جلوتر هستيم.

                      معلمي به جايي رفته بود و به ايشان گفته بودند که بچه‌هاي اين‌جا ذهنشان ضعيف است، حرف ها را جوري بگوييد تا آن‌ها بفهمند.

                      معلم از بچه‌ها پرسيد: سن من چقدر است؟ يکي از بچه‌ها گفته بود ۴۸ سال.

                      معلم پرسيد: از کجا فهميدي؟ (در مقدمه به بچه‌ها هم گفته بود مثلاً از مشهد تا قوچان ۲۴ فرسخ است)

                      پس حالا که از مشهد تا قوچان ۲۴ فرسخ است، سن من چقدر است؟

                      معلم گفت: عجب نفهمند! بچه‌ها در جواب گفتند: يک نيم ديوانه‌اي ۲۴ سالش است پس شما که کاملاً ديوانه‌ايد ۴۸ سال داريد! سؤال شما چه ربطي به سن شما داشت.

                      نتيجه: چه ربطي دارد که عده‌اي به کره‌ي ماه رفته‌ اند و…

                      پس بايد هر چه بيشتر و هر چه بهتر در مسير پروردگار حرکت کنيم.

                       

                      امام صادق(علیه السلام) مي‌ فرمايند:« اگر کسي در اين مسير حرکت کند و خداشناس شود، دنيايي که همه برايش سر و دست مي‌ شکنند و دنبالش هستند، به نظر اين چنين کسي که معرفت به خدا پيدا کرده از آن چه که زير پاي افراد قرار دارد، کوچک‌ تر و ناچيزتر است و در چه لذت معنوي قرار مي‌گيرد …»

                      و آن‌هايي که معرفت به خدا پيدا مي‌کنند برايشان سخت است که از اين راه دست بردارند.

                      حضرت علي (علیه السلام) در خطبه‌ ي اول نهج البلاغه مي‌فرمايند: «اول دين معرفة» درجات شناخت مختلف است ولي به فضل خدا همه چيزهايي «توجه‌هايي» که داريم اوست که مثلي براي او نيست – همه‌ي کمالات براي اوست، مانندي برايش نيست – يگانه است و يکتا.

                       

                      ان‌ شاءالله در جلسات بعدي درجات بالاتر طبق احاديث گفته مي‌شود و راهش هم بيان مي‌گردد و به هر نسبت که راهش گفته شود و حرکت کنيم، آن درجه را که پيدا کنيم، مي‌شويم عارف.

                       

                      آن چه که در اين بحث بي‌ نظير است و با هيچ مکتبي قابل قياس نيست، روشن است که قرآن مي‌ باشد و بعد از آن صحبت‌هاي پيامبر(صلی الله علیه وآله) و ائمه (عليهم السلام). و هيچ شخصي، هر چند که شناخت آن هم نسبت به خدا صحيح بوده باشد – در رابطه با شناخت – به پاي اين شخصيت‌هاي الهي نمي‌ رسد و توصيف راه شناخت را به مانند اين بزرگواران نمي‌داند. چون ايشان در حجاب‌هايي از انوار به سر برده‌اند، در اصل خلقت مطرحند و شاهد بر هستي و بافت خلقت بوده‌اند. لذا اين خطبه‌هايي که از ائمه (عليهم السلام) وجود دارد، غوغايي است و دقت در اين خطبه‌ها براي بعضي‌ها – گاهاً يک خط آن – هفته‌ اي طول کشيده که دريافته‌ اند، آن بزرگواران چه فرموده‌اند. و هيچ کجا معنا ندارد برويم الاّ درِ خانه‌ي کساني که از اين بزرگواران دريافت کرده‌اند.

                       

                      «يؤتي الحکمة و من يؤت الحکمة فقد اوتي خيراً کثيراً» من مؤدبانه و روشن مي‌گويم که حکمت اين فلسفه و عرفان مستند نيست؛ هرگز، هرگز.

                      مثلاً اين مجموعه‌اي که به نام حکمت متعالي ملاصدرا مي‌ باشد. اين‌ها قيل و قال است و هر کدام در آن حرفي زده‌اند و داراي اختلاف است. حکمت حقائق متعّينه است. اين‌ها از توحيد تا معادش تخلف‌هاي جدي دارد و من خيلي صريح مي‌گويم، اگر زياد گفته مي‌شود دليل بر صحت آن نيست،

                      چون حکمت يعني همان حقائقي که در قرآن و احاديث است، البته هر چه با اين آيه‌ ها و احاديث تطبيق بکند، درست است.

                      اين عرفان و معرفت آثاري دارد که به اشدّ وجه، در زندگي انبياء و تربيت شدگان ايشان مشخص و پيداست و از جمله‌ ي اين آثار آن است که هيچ چيز، آن‌ها را از حق باز نمي‌ دارد و هميشه مستغرق در حق‌اند – نه پول و نه فقر – نه خوف و نه ترس؛ مثل آقا امام حسين (علیه السلام) که در شديدترين شرائط، بالاترين و شديدترين توجه را داشتند و هم چنين حضرت زينب (عليها السلام)، که تربيت شده‌ي ايشان بودند.

                      ادامه دارد …

                      ———————————

                      پی نوشتها:

                      (۱) سوره تين، آيه ۴٫

                      (۲) سوره تين، آيه ۵٫

                      (۳) سوره کهف، آيه ۱۱۰٫

                      (۴) غرر الحکم.

                      (۵) کافي

                      Share

                      مطالب مرتبط

                      ۱۳۹۶/۰۹/۲۷

                      معرفی کتاب (فصلنامه شماره ۸)


                      اطلاعات بیشتر
                      ۱۳۹۶/۰۹/۲۷

                      استفتائات (فصلنامه شماره ۸)


                      اطلاعات بیشتر
                      ۱۳۹۶/۰۹/۲۷

                      میلادیه و مدیحیه دو مولود مسعود


                      اطلاعات بیشتر

                      جستجو

                      ✕

                      سایر مطالب

                      • معرفی کتاب (فصلنامه شماره ۸)
                      • استفتائات (فصلنامه شماره ۸)
                      • میلادیه و مدیحیه دو مولود مسعود
                      • سیر و سلوک در عرفان قرآن و عترت
                      • تکفیر مدعیان الوهیت اهل بیت علیهم السلام
                      • رابطه دین و فلسفه (قسمت دوم)
                      • غلو در قرآن و حدیث (قسمت اول)
                      • مبارزه با تشیع از راه تصوف و عرفان
                      • محی الدین در آیینه فصوص
                      • تلازم تولی و تبری
                      • سلسله مقالاتی در نقد عرفان و فلسفه رایج (قسمت اول)
                      • عرفان اسلامی و عارف حقیقی
                      • سلسله درسهای ایدئولوژی اسلامی (قسمت دوم)
                      • سرمقاله (فصلنامه شماره ۸)
                      مطالب مجله نور الصادق با ذکر منبع بلامانع است.
                      طراحی و پشتیبانی توسط سایتک
                                Not found textSee all results