آيت الله حاج شيخ مهدي فقيه ايماني
چکيده:
در اين مقاله ابتدا به فلسفه ي طولاني بودن غيبت و وظايف مردم در زمان غيبت و نواب ونمايندگان ايشان در دوران غيبت اشاره و به بيان خصايص حضرت و حکومت ايشان و نحوه ي قيام ايشان پرداخته و با بيان مطالبي قيام آن حضرت با شمشير را ثابت مي نمايد.
نام: محمّد.
پدر: امام حسن عسکري(علیه السلام).
مادر: نرجس.
القاب: حجّت، خاتم، صاحب الزّمان، قائم، منتظّر و از همه مشهورتر «مهدي».
شکل: چون ستاره ي درخشان نوراني، و داراي خالي سياه بر گونه ي راست.
زاد روز: شب نيمه شعبان ۲۵۵، هنگام طلوع فجر.
زادگاه: شهر سامراء.
غيبت صغري: از سنّ پنج سالگي به مدّت ۶۹ سال
نمايندگان؛ چهار نفر از شخصيّتهاي شيعه به نام هاي:
۱- ابو عمر، عثمان بن سعيد بن عمر و اسدي، وکيل و نماينده پيشين امام هادي و امام حسن عسکري(علیه السلام).
۲- فرزند او، ابوجعفر، محمد بن عثمان بن سعيد، در گذشته ي ۳۰۴٫
۳- ابوالقاسم، حسين بن روح بن ابي بحر نوبختي، درگذشته ي ۳۲۶٫
۴- ابوالحسن علي بن محمد سمري، درگذشته ي ۳۲۹٫
محل اقامت نامبردگان بغداد، و کليّه ي امور شيعيان و خواسته ها و نامه هاي آنان به وسيله اين چهار نفر ردّ و بدل مي شد، و آرامگاه آنان نيز در بغداد مشهور است.
غيبت کبري: با درگذشت چهارمين نماينده و سفير آن حضرت از سال ۳۲۹ آغاز گرديد، و تا به هنگام فرمان الهي مبني بر اجازه ي ظهور و قيام آن بزرگوار، همچنان ادامه خواهد داشت.
فلسفه ي طول غيب: همانطوري که طبق آيه ي شريفه ي:
((أَ حَسِبَ النَّاسُ أَن يُترَكُواْ أَن يَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا يُفْتَنُونَ)) (۱)
هر گروهي از مردم دنيا در هر زمان و هر منطقه اي به شکلي دچار ابتلائات و فتنه ها و فراز و نشيب هاي مذهبي و مالي و سياسي مي شوند تا به امتحان درآيند و معلوم شود هر کسي و هر گروهي چه اندازه برخوردار از ايمان به خدا و ثابت قدم در راه و رسم انساني و معتقد به حساب و کتاب روز قيامت و عالم پس از مرگ است.
به نظر مي رسد يکي از علل و مصالح طول غيبت امام زمان (عج) و به درازا کشيدن عصر ظهور و قيام جهاني آن حضرت برقراري زمينه ي امتحان و به نمايش درآمدن راه و رسم ديني و اخلاقي افراد و طبقات مختلف عالم و جاهل و فقير و غني و قدرتمند و ضعيف و ديگر طبقات است در رابطه با اشغال پست هاي سرنوشت ساز حکومتي و تسلط بر انواع شئون حياتي و ديني مردم، تا معلوم شود بر اثر انواع نارسايي ها علمي و اخلاقي، مذهبي و سياسي و تندروي ها و بي تفاوتي ها و غرض ورزي ها و زورگويي ها و ناتوانايي ها و بند و بست ها و ساخت و سازش ها و تفرقه انگيزي ها از ناحيه متصديان و دست اندرکاران حکومتي، هيچ طبقه اي نمي تواند عدل جهاني را برقرار کند و بساط کفر و شرک و ظلم و زور و فقر و نکبت و جهل و عقب افتادگي و بالاخره اختلافات طبقاتي را بر چيند، مگر قائم آل محمد، حضرت محمد بن الحسن العسکري عجل الله تعالي فرجه، که بر مبناي ضوابط اسلامي و ادامه و گسترش راه و رسم پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) و امام اميرالمؤمنين (علیه السلام) بدين موضوع تحقق بخشد.
و چون حضرتش ظهور فرمايد و طبق حديث ((يملأ الله به الارض قسطا و عدلا بعد ما ملئت ظلما جورا)) سراسر جهان را مملو از عدل و داد فرمايد پس از آنکه مملو از ظلم و ستم شده باشد ديگر افرادي يا طبقه اي از طبقات نامبرده نگويند اگر حکومت به دست ما مي افتاد ما هم اين چنين اسلام را در سراسر جهان پياده مي کرديم و دنيا را پر از عدل و داد و ظلم جور را ريشه کن مي نموديم.
نمايندگان و وظيفه ي مردم در دوران غيبت کبري: کسي که فقيه خويشتن دار، مخالف هواي نفس، و فرمان بر امر خداوند باشد، او نماينده ي امام زمان است، و بر ديگران لازم است که از وي پيروي و تقليد کنند، زيرا اينگونه افراد از طرف امام بر مردم حجّت اند، و امام از طرف خداوند بر آنان حجّت است. (۲)
هنگام ظهور: آنگاه که منادي حقّ از جانب آسمان ندا دهد: «حقّ با آل محمّد است». نام مهدي بر سر زبان ها افتد؛ مردم دلباخته او شوند؛ و از کسي جز حضرتش سخن نگويند.
محّل ظهور: مکّه ي معظّمه.
محل بيعت (تعهّد مردم در پيروي از امام): مسجدالحرام بين رکن و مقام.
نشاني: فرشته اي از بالاي سر او فرياد مي زند: «اين مهدي است او را پيروي کنيد».
يادگار انبياء: انگشتر سليمان در انگشت او، عصاي موسي در دستش، و به طور خلاصه آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد.
ياران: سيصد و سيزده نفر (به عدد اصحاب بدر) افرادي باشند که هسته ي مرکزي زمانداري او را تشکيل دهند؛ و در حقيقت کارگردانان اصلي قيام مهدي(علیه السلام) و کارگزاران درجه ي اوّل انقلاب جهاني اسلام خواهند بود که از اطراف جهان به دور حضرتش گرد آيد.
روش حکومتي: بر اساس قرآن و سيره ي پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و امام اميرمؤمنان (علیه السلام).
شعاع و دامنه ي حکومت: سراسر جهان را فراگيرد؛ و زمين را از عدل و داد پر کند در حالي که از جور و ستم پر شده باشد.
مرکز حکومت: مسجد کوفه،ـ مرکز خلافت و حکومت جدّ بزرگوارش علي(علیه السلام).
مدت زمامداري: روايات ـ که اکثراً مربوط به اهل تسنّن است ـ در اين باره به اختلاف سخن گفته، امّا به عقيده شيعه خدا آگاه است.
وزير و معاون: عيسي(علیه السلام) از آسمان فرود آيد و به عنوان وزير با حضرتش همکاري نمايد.
برکات حکومت و رهبري: درهاي خير و برکت از آسمان به روي مردم گشوده شود، عمرها به درازا کشد، مردم همه در رفاه و بي نيازي بسر برند، شهرها همه در اثر آباداني و سرسبزي به هم پيوسته گردند، آنچنان که مسافران را به برداشتن توشه نيازي نخواهد بود، و اگر زني يا زناني تنها از مشرق به مغرب روند کسي را با آنها کاري نباشد.
چگونگي قيام جهاني حضرت مهدي موعود (عج) با ذوالفقار ـ شمسير پيغمبر(صلی الله علیه و اله و سلم)ـ در برابر دنياي کفر و استبداد مسلح به سلاحهاي جنگي آتش زا و ويرانگر
بموجب احاديث وارده از ناحيه پيامبر اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) و ائمه معصومين(علیهم السلام) مندرج در مصادر حديثي و کتب اختصاصي پيرامون حضرت بقية الله مهدي منتظر (عج)، يکي از ويژگي هاي قيام جهاني آن حضرت روياروئي و جنگ با کفار و مشرکين و مفسدين في الارض است با سلاح هاي جنگي عصر پيغمبر (از جمله ذوالفقار) و ديگر وسائل از اين قبيل که جهت آگاهي تفصيلي خوانندگان محترم را به مصادر زير ارجاع مي دهيم. (۳)
از جمله فرموده امام باقر (علیه السلام): ((… و اما شبهه من جده المصطفي فخر وجه بالسّيف و قتله أعداء رسوله و الجبّارين والط واغيت و أنّه ينصر بالسّف و الرّعب و أنّه لا ترّد رأية)) (۴)
مهدي از اين جهت با جدّش محمد مصطفي (صلی الله علیه و اله و سلم) شباهت دارد که با شمشير قيام کند و دشمنان خدا و رسولش و زورگويان و طاغوتيان را به قتل رساند و با شمشير و ايجاد رعب و وحشت نصرت يافته و ياري شود، و هيچ يک از پرچم هايش شکست خورده بر نخواهد گشت.
و فرموده: امام صادق(علیه السلام) ـ در پاسخ کسي که به نام أبو خديجه راجع به حضّرت قائم (عج) ـ سؤال کرد ((كلنا قائم بأمر الله واحد بعد واحد حتي يجيء صاحب السّيف فاذا جاء صاحب السّيف جاء بامر غيرالذي كان)) (۵)
همه ما يکي پس از ديگري قائم به امر خدا هستيم تا زماني که صاحب شمشير بيايد پس آنگاه که صاحب شمشير آمد برنامه و دستوري غير از آنچه بوده به اجرا در آورد.
(گويا مراد حضرت از اين عبارت آن باشد که غير از امام اميرالمؤمنين و امام حسين، ساير ائمه(علیه السلام) مأمور به تقيه و مدارا بودند و او مأمور به جهاد و براندازي ظلم و زور)
و ده ها حديث ديگر از اين قبيل که هر يک بيانگر قيام حضرت مهدي (عج) و رويارويي او با دشمنان بوسيله شمشير و سلاح جنگي پيامبر اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) و اميرالمؤمنين(علیه السلام) است، ديگر شکي نيست که حضرتش هيچ گونه استفاده از وسائل و نيروهاي تاخت و تازه فعلي دنيا نخواهد کرد.
همچنان که با توجه به قيام عدالت خواهانه و انساني آن بزرگوار به منظور برچيدن بساط ظلم و ستم و برقراري عدل و داد از يکسو و ظالمانه بودن استفاده از هرنوع سلاح هاي جنگي فعلي (که تنها براي مقابله با جنگجويان حاضر در صحنه از آنها بهره برداري نمي شود، بلکه باعث کشتار و زخمي و معلول کردن انسان هايي ده ها برابر افراد رو در رو شده و سرنوشت مردان و زنان و بچه هاي بيگناه و بيماران به مرگ، يا وحشت زده گي و سکته، و زنان باردار به سقط جنين، و خانه ها و مراکز ديني و صنعتي و عمراني به ويراني و حيوانات دريايي و زميني به هلاکت و نابودي منتهي مي شود که نمونه هاي فراوانش را در حملات جنگي عراق بر عليه ايران از نزديک مشاهده کرديم) از سوي ديگر، معقول و قابل قبول نيست که حضرتش از سلاح هاي جنگي اين چنيني استفاده نمايد و قطره خوني را بناحق بريزد يا ظالمانه به جان و مال مردم آسيب رساند.
آري به شرحي که برخوردهاي جنگي پيامبر و اميرالمؤمنين و درگيري هاي آن دو بزرگوار را با کفّار و مشرکين و يهود و نصاري و منافقين ـ در رابطه با نشر و گسترش اسلام ـ در مصادر تاريخي و حديثي سنّي و شيعه ملاحظه مي کنيم، حضرت مهدي موعود روحي له الفداء هم عينا براي ادامه خط و رسم آن دو بزرگوار بدون هيچ گونه اقدام ظالمانه اي به گسترش اسلام و برقراري عدل و داد جهاني مي پردازد و به حديث:((يملاء الله به الأرض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً)) و ديگر احاديث و پيشگويي هاي پيامبر اکرم(صلی الله علیه و اله و سلم) و پيامبران پيشين و ائمه ي اطهار(علیهم السلام) در اين باره تحقّق مي بخشد.
اکنون اين سؤال مطرح است که: چگونه حضرت مهدي (عج) با شمشير و نيزه در مقابل آن همه سلاحهاي جنگي و هواپيماهاي بمب افکن و نيروهاي آتش زا و مخرب و وسائل نقليه زميني، هوايي، و دريايي مي تواند استقامت کند و جمعيت ها وگروه هاي منحرف و بيراهه رو و ضد اسلام را به اسلام و قرآن گرايش دهد و در صورت تمرّد و تخلّف آنها از اسلام پذيري، بکار آنها خاتمه دهد؟
در پاسخ اين سؤال گوييم: اگر از بعد معجزه و استفاده از نيروي معنوي و ياري الهي وارد شويم، پس همان طوري که به شرح مندرج در آيات قرآني، خداوند با يک قطعه چوب بنام «عصا» حضرت موسي و هارون را (بدون همکاري بني اسرائيل و ياري نمودن آنها آن دو پيغمبر الهي را) بر فرعون، با اطرافيان و نيروي يک ميليون و ششصد هزار نفري او مسلّط و پيروز کرد. (۶)
پس بعد از آنکه فرعون هشتاد نفر از نيروهاي ساحر و جادوگر خود را احضار و آنها در مقابل حضرت موسي با گستردن طناب و چوب و ديگر چيزها صحنه جست و خيزي در شکل مارها و ديگر حيوانات وحشت زا به نمايش درآوردند و حضرت موسي به امر الهي عصاي خود را بر زمين زد و فوراً عصا به شکل اژدهاي عظيمي به حرکت درآمد و تمام وسائل و مايه هاي جادويي جادوگران را بلعيد، آن چنانکه آنها به شگفت آمده و همه در مقابل موسي تسليم شدند و به سجده افتادند و گفتند ما به خداي موسي و هارون ايمان آورديم و معتقد به خداي راستين حضرت موسي شدند و در پاسخ فرعون که آنها را با کلمه ي: ((لا قطّعنّ ايديكم و ارجلكم من خلاف و لا صلبنّكم اجمعين)) (۷) تهديد به قطع دست و پاي و به دار آويختن نمود، گفتند مهم نيست هر کاري مي خواهي بکن، ما گناهاني کرده ايم که مي خواهيم با ايمان به خدا و تسليم در مقابل پيغمبرش ما را ببخشد و بيامرزد.
نيز حضرت موسي به امر الهي عصا به آب رود نيل زد و آب هاي آن مثل کوه روي هم انباشته شد و دوازده جاده ي خشک بوجود آمد، پس موسي با دوازده فرقه ي بني اسرائيل وارد آن جاده ها شدند و فرعون هم به همراه لشکرش در تعقيب موسي وارد جاده هاي خشک رود نيل شد، و بالاخره پس از آنکه آخرين نفر از بني اسرائيل از دريا خارج شد و پا بيرون نهاد، آخرين نفر از نيروها و دنباله روان فرعون وارد دريا شد، آنگاه خداوند با موجي لحظه اي جاده ها را پر از آب و فرعون همان خداي دروغين را با انبوه ثروت و سلاح هاي سنگين و همراهانش همه را غرق و مثل پر کاه روي آب قرار داد که کافر و مؤمن همه به حيرت درآمدند. در حاليکه موسي و هارون و بني اسرائيل همه نجات يافتند و بني اسرائيل وارث و مالک تشکيلات فرعون و سرزمين مصر شدند. (۸)
و بفرموده امام رضا(علیه السلام) حضرت مهدي (عج) عصاي موسي و انگشتري سليمان را در دست دارد(۹) و طبعاً همانند موسي از عصا و همانند سليمان از انگشتر استفاده خواهد کرد.
همچنان که ممکن است همانند پيروزي جدّ عالي مقامش پيامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)بر کافران و مشرکان که طبق آيات شريفه ي قرآن خداوند او را با گروه هاي منظّم هزار نفري (۱۰) و سه هزار نفري (۱۱) از فرشتگان يا پنج هزار نفري که داراي نشان مخصوص بودند(۱۲) مدد داد، نيز در جبهه هاي جنگ ياريش کند آنچنان که مؤمنان را در حال شکست در جنگ بدر (۱۳) و ديگر جبهه هاي فراوان و روز تاريخي حنين (۱۴) ياري و پيروز فرمود و در جنگ احزاب رعب و وحشت بر دل کفار و مشرکان فرو ريخت. (۱۵)
بالاخره و به طور خلاصه براي خداوند خيلي سهل و آسان است که حجتش امام زمان (علیه السلام)را بر دنياي کفر و استعمار و زور و قلدري مسلّط و پيروز فرمايد، آنچنانکه دنياي کفر و ايمان به حيرت و شگفتي درآيد و اسلام راستين هر چه سريعتر و گسترده تر در سراسر جهان به نمايش درآيد و بساط ظلم و کفر برچيده شود.
اکنون اگر با گذشت بيش از سه هزار سال از تاريخ ماجراي برچيده شدن بساط خدايي خيالي و دروغين فرعون بوسيله حضرت موسي يا با گذشتن چهارده قرن ـ از دوران نبوّت پيغمبر اسلام و پيروزيهاي حضرتش بر دشمنان و برچيده شدن بساط کفر و شرک از سرزمين حجاز و بعداً از کشورهايي که فعلاً مسلمان نشين است ـ تجسم ذهني جزئيّات قضيه و بوقوع پيوستن آن براي ما مشکل است، مي رويم بسراغ ماجراي از هم پاشيده شدن دستگاه وسيع ترين حکومت جهاني چند روز پيش شوروي.
آري اين شوروي بود که با تشکل و بهم پيوستگي زورمندان پانزده کشور از کشورهاي آسيا و اروپا بنام هاي:
۱- جمهوري فدراتيو روسيه (تشکيل يافته از ۱۲ جمهوري کوچکتر) ۱۲۸/۰۰۰/۰۰۰ نفر جمعيت
۲- جمهوري اکراين با ۴۶/۴۰۰/۰۰۰ نفر جمعيت
۳- جمهوري روسيه سفيد با ۸/۸۰۰/۰۰۰ نفر جمعيت
۴- جمهوري ازبکستان با ۱۱/۲۰۰/۰۰۰ نفر جمعيت
۵- جمهوري قزاقستان با ۱۲/۷۰۰/۰۰۰ نفر جمعيت
۶- جمهوري گرجستان با ۴/۷۰۰/۰۰۰ نفر جمعيت
۷- جمهوري آذربايجان با ۴/۹۰۰/۰۰۰ نفر جمعيت
۸- جمهوري ليتواني با ۲/۱۰۰/۰۰۰ نفر جمعيت
۹- جمهوري مولداوي با ۳/۵۰۰/۰۰۰ نفر جمعيت
۱۰- جمهوري لتوني با ۲/۳۰۰/۰۰۰ نفر جمعيت
۱۱- جمهوري قيرقيزستان با ۲/۸۰۰/۰۰۰ نفر جمعيت
۱۲- جمهوري تاجيکستان ۲/۷۰۰/۰۰۰ نفر جمعيت
۱۳- جمهوري ارمنستان با ۲/۳۰۰/۰۰۰ نفر جمعيت
۱۴- جمهوري ترکمنستان با ۲/۰۰۰/۰۰۰ نفر جمعيت
۱۵- جمهوري استوني با ۱/۳۰۰/۰۰۰ نفر جمعيت
(که جمعاً بالغ بر دويست و سي و پنج ميليون و هفتصد هزار نفر جمعيت آن بود، به اضافه ي جمعيت هاي تعداي جمهوري هاي خود مختار، و گسترش يافتن آن به وسعتي سه برابر آمريکا و همانند قاره اي در مقابل قاره هاي آسيا و اروپا و آفريقا با انواع قدرت هاي نظامي و سلاحهاي جنگي مدرن و درآمدهاي مالي و توليدات وسيع نفتي، کشاورزي، و صنايع فلز کاري، کشتي سازي، اسلحه سازي، دام پروري، مواد غذايي وديگر چيزهاي سرنوشت ساز يکي از دو حکومت فوق قدرت جهاني تلقي شده و با جمعيتي بالغ بر ۷۴۰/۴۱۴/۰۰۰ نفر ـ بر اساس برآورد سال ۱۹۶۹ ميلادي توسط سازمان ملل متحد (۱۶)) به خود نمايي درآمد.
اما بر اثر بيراهه رويهاي مختلف نظام حکومتي و کوبيدن راه و رسم انساني و نارسايي هاي قانوني و ندانم بکاري و قلدري مسئولان درجه بالا و سرنوشت ساز، و فشار اقتصادي و از همه بدتر و زيان بخش تر ايجاد فاصله بين دين و مردم ديديم که ناگهان از هم پاشيده شد و سقوط کرد.
و مي بينيم که هر مملکتي با جدايي از سازمانها و تشکيلات حکومتي ديگر ممالک هم پيوند به استقلال و خود نمايي درآمد و مرام کمونيستي و حاکميت همه جانبه شوروي مثل باد راه هوا پراکنده و متلاشي شده و جاي خودش را به ديگر مرامهاي مختلف سياسي و قانوني و مذهبي (اسلام، مسيحي و بودايي) داد و بالاخره مردم اين کشورها از شرّ مرام کمونيستي و زورگويي و تا حدّي از بي راهه روي هاي مسلکي و سياسي رهايي يافته و آزاد شدند.
و اگر تعدادي از اهالي بعضي از آن کشورها و مناطق هنوز به مرام کمونيستي باقيمانده و بدان ادامه مي دهند ديگر آن زور و قدرت قبلي را از دست داده و به اصطلاح ادبا محلي از اعراب ندارند، و بالاخره اينگونه قضايا که در گذشته بطور فراوان بوقوع پيوسته و دنياي کنوني هم در گوشه و کنار جهان دست به گريبان آن مي باشد، هر يک سر نخي باشد براي قابل قبول بودن قيام جهاني حضرت مهدي موعود (عج) و امکان آغاز آن با تجمع سيصد و سيزده نفر (۱۷) از عوامل اصلي قيام از بلاد اسلامي و مناطق مختلف در مکه معظمه و رسيدن آمار اصحاب و ديگر تجمع کنندگان به ده هزار نفر يا کمي بيشتر (۱۸) که در اين موقع از مکه خارج شوند و آنگاه پيروزي حضرتش در رابطه با برقراري عدل جهاني و نابودي حکومتهاي ظلم و کفر و استعمار و استبداد به حقيقت پيوندد و به نمايش عملي درآيد.
آري قرآن مجيد با ايراد آيه شريفه:
((كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثيرَةً بِإِذْنِ الله)) (۱۹)
خاطر نشان فرموده است که چه بسيار گروه اندک که به اذن الهي بر گروه فراوان و رقم چند صد برابر يا چند هزار برابر چيره و پيروز شدند و نمونه هاي متعددش پيروزي هاي حيرت انگيز پيامبر اسلامي اسلام بود با نيروهاي کم بر نيروهاي چند برابري کفار و مشرکين و بالاخره گسترش هر چه بيشتر اسلام و برچيده شدن بساط شرک و بت پرستي از صحنه حجاز و عربستان و بعداً ديگر مناطق و بلاد دور و نزديک به حجاز.
و اما اگر بخواهيم از بعد طبيعي و معمولي پاسخ دهيم پس مي گوييم:
با توجه به اين که تمام ماشين آلات ساخت اسلحه و مهمّات و کارخانجات توليد کننده ي مواد شيميايي سمي و آتش زا و وسائل نقل و انتقال آن از کارخانه و انبار به ماشين ها و هواپيماهاي بمب افکن و ناوهاي جنگي و هواپيمابر و بيش از همه خود اين ماشين ها و هواپيماها و ناوها بايد از مواد نفتي مثل بنزين و فرآورده هاي مربوطه استفاده کنند تا مراحل نهايي بکار اندازي هر يک از سلاح ها طي شود و مورد بهره برداري قرار گيرد.
پس اگر فرض کنيم همانطوري که خداوند با ايراد آيه شريفه:
((قُلْ أَرَءَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَاؤُكمُ ْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكمُ بِمَاءٍ مَّعِينِ)) (۲۰)
کفار و بي دينان را تهديد به فرو نشستن آب دريا و رودخانه و چاه مورد استفاده نموده و از اين که چه کسي مي تواند آنها را از آب گوارا بهره مند گرداند سؤال مي کند و اين تهديد در قرون گذشته صدها مورد عملي شده و جواب سؤالِ: (چه کسي مي تواند…)، هم منفي بوده.
نيز اگر چاه هاي نفت فرو نشست و معادن نفت ته نشين گرديد و خواه ناخواه با گذشت مدتي کوتاه هم ـ ذخائر نفتي به پايان رسيد و به طور خلاصه امکانات بهره برداري از توليدات مربوط نفتي به کلّي از بين رفت، ديگر هيچ گونه سلاح هاي جنگي موجود قابل استفاده و راه اندازي نخواهد بود و همه و همه راکد و غير قابل تصرف خواهد شد. و از همه جالب تر ديگر توليد مواد آتش زا و مواد شيميايي مخرّب و بمب و موشک امکان پذير نخواهد بود و حتي برق منازل و مؤسسه ها همه به خاموشي گرايد بدان علّت که واحدهاي توليد برق بر اثر نبودن سوخت از کار مي افتند و فرستنده هاي راديويي و تلويزيوني نيز به خاطر نبودن برق غير قابل استفاده و تعطيل خواهد شد.
بر اين اساس اگر جنگ و درگيري به وقوع بپيوندد ناگزير بايد از همان شمشير و نيزه مورد استفاده عصر پيغمبر(صلی الله علیه و اله وسلم) و قبل و بعد آن ـ تا قرون قبل از کشف نفت و صنعت اسلحه سازي ـ استفاده نمود.
آري حتي حملات دسته جمعي افراد (بدون ماشين و ديگر وسائل نقليه) از شهري به شهر ديگر و از کشور به کشور ديگر غير عملي و ناميسّر خواهد بود، و آن وقت است که جنگ رويارويي حضرت مهدي (عج) ـ به هنگام قيام جهاني ـ با دشمنان و مخالفان با آن حضرت هم تنها وسيله شمشير و نيزه و امثال آنها عملي و امکان پذير خواهد شد و بس.
توضيحاً طبق گزارش هاي کارشناسان نفتي در مقالات تحقيقي مربوطه چه بسيار چاه هاي نفتي که همانند بعضي رودخانه ها و چاه هاي آب که ته نشين و خشک و غير قابل استفاده گرديده آنها هم پس از سال ها بهره برداري ته نشين شده، آن چنان که ديگر هيچ گونه قابل بهره برداري و استخراج نفت نبوده و بايد مي رفتند به سراغ ديگر چاه هاي موجود يا کشف معادن جديد.
و جالب آن که در روز ۲۶ مرداد ماه ۷۷ که اين حقير مشغول تنظيم اين مقاله بودم صدا و سيما از کشور چين گزارش داد که در اين چند روز گذشته بر اثر شدّت بارش باران و راه افتادن سيل تعداد ۱۲۱۷ چاه نفت به زير آب قرار گرفته که طبعاً به طور ساده و به اين زودي ها استخراج نفت از اين گونه چاه ها محال است. در حالي که کارشناسان نفتي و متصديان مربوطه با همه گونه اطلاعات علمي و فني و تجربي به ذهنشان خطور نکرده و باور نمي کردند حادثه اين چنيني به وقوع پيوندد و باران فصل تابستان و ايجاد سيل، ۱۲۱۷ چاه نفت را به تباهي و غير قابل استفاده شدن منتهي کند و آنها قبلاً نقشه اي براي جلوگيري از اين آسيب طرح و به اجرا در آوردند.
و اما موضوع بهره برداري از انرژي خورشيدي که اخيراً مطرح شده و آن را جايگزين مواد نفتي قلمداد مي کنند، پس معلوم نيست در چه زماني به تحقق پيوندد و به نمايش عملي و عمومي درآيد و آيا بدون بهره برداري از وسايل و ماشين آلات بهره بردار از نفت و بنزين اين وعده عملي نائل به مراحل نهايي مي شود يا خير؟ که پاسخ آن فقط و فقط با پياده و عملي شدن همه گونه استفاده از انرژي خورشيد است و ديگر هيچ.
در پايان شاهد ديگر بر فرو رفتن آب درياها و رودخانه هاي وسيع و امکان فرو نشيني بزرگترين منابع و چاههاي نفت خيز و بالاخره تحوّلات غير قابل پيش بيني و پيشگيري در کره زمين، ماجراي تاريخي لنگر اندازي و فرو نشستن کشتي نوح پيامبر (علیه السلام) است که در حدود پنج هزار سال پيش در منطقه اي که بعداً به عنوان آرارات ناميده شد (از قله کوه هاي ارمنستان ـ بين ايران و روسيه ـ با مساحت ۵۱۶۵ و ارتفاع ۵۲۴۳ متر) اتفاق افتاد.
پس در حدود چهل سال قبل به هنگامي که حفّارهاي باستان شناسي شوروي مشغول حفّاري قسمتي از قلّه کوه هاي آرارات بودند به چند پاره تخته قطور و پوسيده در لابلاي محل حفّاري برخوردند که بعداً معلوم شد اين تخته ها قطعات جدا شده از کشتي نوح بوده است که در آن زمان در اين منطقه متوقف شده است.
اين برخورد انگيزه اي شد که به مدت دو سال به کار کنجکاوي و عمل حفّاري ادامه دهند و بالاخره در همان نقطه به يک تکه تخته ديگر برخوردند که بدون پوسيدگي يا محجّر و تبديل به سنگ شدن نمايشگر عبارتي بود ناشناس و غير معمول آن زمان.
پس با تجمّع و همکاري تحقيقي هفت نفر از متخصصين خط شناسي باستاني از روسيه و چين، بعد از گذشتن هشت ماه متّفقاً گزارش دادند که خط منقوش بر تخته عبارت از اسامي انوار مقدسه محمد، علي، حسن، حسين و فاطمه است، که حضرت نوح (بر حسب احاديث وارده به الهام الهي توسل بدانها جسته و براي رهايي از غرق شدن کشتي و رهايي از طوفان دريا) آن اسامي را بر بدنه کشتي، يا قطعه تخته اي جدا نوشته و آن را در کشتي قرار داده و آن قطعه تخته اين چنيني اکنون در موزه آثار باستاني شوروي در معرض ديد توريستها و تماشاگران داخلي و خارجيست و اين حقير را مقاله اي باشد مندرج در مجله وزين مکتب اسلام سال ۱۳شماره ۱۰، بيانگر شرح عمليات حفّاري و پيدا شدن آن تخته ها با ذکر مدارک آن که به قلم علما و نويسندگان سنّي و شيعه نوشته و منتشر گرديده.
پس لنگر انداري کشتي نوح (در حدود محل و منطقه اي که به طول زمان آنقدر فراز و نشيب در آن به وقوع پيوسته که به مقدار ۵۲۴۳ متر ارتفاع پيدا کرده) سر نخي باشد براي امکان قلب و انقلاب هاي مختلف از جمله در مناطق نفت خيز و ته نشين شدن معادن نفت و منتهي شدن به رکورد تمام وسائلي که از نفت بهره برداري مي کنند.
و به طور خلاصه و هم چنان که نقش امام اميرالمؤمنين علي(علیه السلام) (در تعداد نه حادثه جنگي از بين بيست و هشت حادثه جنگي و درگيري پيامبر (صلی الله علیه و اله وسلم) و مسلمانان با کفار و مشرکين که کار به کشتار و خونريزي انجاميد و مسلمانان پيروز شدند) در استفاده از ذوالفقار پيامبر (صلی الله علیه و اله وسلم) خلاصه مي شد، که جبرئيل به پيامبر اکرم(صلی الله علیه و اله وسلم) اعلام کرد: ((لا سيف إلاّ ذوالفقار و لا فتي إلاّ علي)) (۲۱) ؛ شمشيري ـ سرنوشت ساز ـ نباشد مگر ذوالفقار و جوانمردي ـ از خود گذشته و کارساز ـ نباشد مگر علي(علیه السلام).
و حضرتش شجاعترين شجاعان مشرکين ـ عمرو بن عبدود ـ و شجاعترين شجاعان يهود ـ مرحب خيبري ـ هر يک را با يک ضربه ذوالفقار از پاي در آورد و به خاک هلاکت انداخت و کار جنگ با اين دو گروه همانند ديگر گروه ها به پيروزي اسلام و مسلمانان منتهي شده و خاتمه يافت.
———————————————————————-
پي نوشت ها:
۱- عنکبوت: ۲
۲- «من کان من الفقهاء حافظا لدنيه، مخالفا لهواه، مطيعا لا مر مولاه، فللعوام ان يقلّدوه، فانّهم حجّتي و انا حجة الله عليهم»
۳- بحار الانوار ج ۵۲ ص ۲۴۲ حديث ۲۴۲، و ص ۳۰۱ شماره حديث ۶۶، و ص ۳۰۴ شماره حديث ۷۲، و ص ۳۰۷ شماره حديث ۸۰، و ص ۳۲۱ شماره حديث ۲۶، و ص ۳۳۸ شماره حديث ۸۱، و ص ۳۵۳ شماره حديث ۱۱۱، و ص ۳۵۴ شماره حديث ۱۱۳-۱۱۶، و ص ۳۶۱ شماره حديث ۱۲۹، و ص ۳۷۲ شماره حديث ۱۶۴٫
۴- بحارالانوار ج ۵۱ ص ۲۱۸
۵- اصول کافي ج ۱ ص ۵۳۳
۶- بحارالانوار ج ۱۳ ص ۱۲۲
۷- شعرا : ۴۹
۸- جهت آگاهي تفصيلي رجوع شود به آيات ۱۰ تا ۶۸ سوره ي شعراء و تفسير نمونه۱۵/ ۱۹۴-۲۵۰ و ديگر تفاسير فارسي و عربي.
۹- اکمال الدين۲ /۴۸، اعلام الوري/۴۰۷، کشف الغمه۳۱۴/۳، بحارالانوار ۳۲۲/۵۲، وافي۲/۱۱۳، اثبات الهداة۴۷۸/۳
۱۰- «فاستجاب لکم أني ممدّکم بألف من الملائکة مردفين» أنفال:۹
۱۱- « ألن يکفيکم أن يمدکم ربکم بثلاثة آلاف من الملائکة منزلين» آل عمران : ۱۲۴
۱۲- «بلي…يمددکم ربّکم بخمسة آلاف من الملائکة مسوّمين» آل عمران : ۱۲۵
۱۳- «و لقد نصرکم الله ببدر و أنتم أذلة» آل عمران : ۱۲۳
۱۴- «و لقد نصرکم الله في مواطن کثيرة و يوم حنين» توبه : ۲۵
۱۵- « وقذف في القلوبکم الرعب فريقاً تقتلون و تأسرون فريقاً» احزاب : ۲۶
۱۶- جهت آگاهي بر شرح تفصيلي همه جانبه حکومت شوروي مراجعه شود به جغرافياي کامل جهان تاليف حبيب الله شاملويي ص ۷۱۷-۷۱۸
۱۷- جهت آگاهي بر مصادر فراوان اين حديث رجوع شود به منتخب الاثر آيت الله صافي ص۴۷۵-۴۷۶
۱۸- کشف الاستار حاجي نوري و منتخب الاثر ص ۴۶۶
۱۹- بقره : ۲۴۹
۲۰- سوره ي ملک : ۳۰
۲۱- ميزان الاعتدال ذهبي ۳۱۷/۲ چاپ قاهره.
صفين ابن مزاحم ص ۳۶۵٫
مناقب خوارزمي ص ۱۲۷ و ۲۴۶ چاپ تبريز.
مناقب ابن مغازلي ص ۱۹۸ شماره حديث ۲۳۵٫
ملحقّات احقاق الحق آيت الله مرعشي ج ۶ ص ۱۲ ـ ۲۳ به نقل از حدود چهل مصدر حديثي و تاريخي اهل تسنن.
نيز جلد ۸ ص ۴۱۱ و ج ۱۶ ص ۴۱۱ ـ ۴۲۴ و ج ۲۱ ص ۱۲۴ ـ ۱۲۳ مجموعاً از بيش از پنجاه مصدر حديثي و غير حديثي سنّي ارائه شده.