کلام محيالدين و جواب علاء الدولهي سمناني
محيالدين ميگويد: «سبحان من اظهر الاشياء و هو عينها» يعني منزه است آن که اشياء را ظاهر کرد، در حالي که او خود آن اشياء است.
علاءالدولهي سمناني در جواب ابن عربی گفته است: «أيها الشيخ لو سمعت من أحد أنه يقول: «فضلة الشيخ عين وجود الشيخ، لا تسامحه البتة بل تغضب عليه، فکيف يسوغ لک أن تنسب هذا الهذيان إلي الملک الديان، تب الي الله، توبة نصوحا لتنجو من هذا الورطة الوعرة التي يستنکف منها الدهريّون والطبيعيّون واليونانيّون، والسلام علي من اتبع الهدي.»
اي شيخ! اگر از کسي بشنوي که بگويد: فضله و مدفوع شيخ عين خود شيخ است، مسلماً با او مسامحه نميکردي بلکه بر او غضبناک ميشدي پس چه طور به خودت جرأت دادي که اين سخن ياوه را به مالک مطلق هستي نسبت دهي؟ به سوي خدا توبه کن توبهاي نصوح تا از اين ورطهي هولناک که دهريون و طبيعيون و يونانيان نيز از آن ابا دارند نجات يابي. و سلام بر آن کس که پيرو هدايت باشد.
(روضات الجنات ، ج ۸ ، ص ۵۵)
* * * *
مرحوم بهاري همداني:
و از جملهي آنها [مغرورين] طايفهاي است که خود را عارف ميدانند از عرفان اکتفا کرده به پوشاک و خفض الصوت [پايين آوردن و آهسته کردن صدا] و سر پايين انداختن و آه سرد کشيدن و شبيه گريه به جا آوردن لا سيما اگر بشنود کلامي را در عشق و محبت توحيد و فقر مع عدم معرفة معناهما [با اين که معناي اين ها را نميفهمد] بلکه بعضي تجاوز کرده بشهيق و نهيق [بانگ و فرياد] و اختراع بعضي از اذکار والتغني بالاشعار [خواندن اشعار با آواز] و ساير حرکات شنيعه به گمان اين که اين اطوار شخص را به مقامي ميرساند نه چنين است بلکه اسباب سخط [خشم] و غضب الهي است.
بعضي تعدي از اين مقام کردهاند بساط شرع وسنت نبوي(صلی الله علیه و آله و سلم) را پيچيده، کنار گذاردهاند غالباً در شبها و محرمات و ترک مستحبات بلکه واجبات واقعند به دعوي اين که ان الله تبارک و تعالي غني عن الطاعات [خداوند تبارک وتعالي از طاعات بينياز است]
و اين که اعتماد به عمل جوارح نيست بلکه مناط قلب است و او واصل به مطلوب است و واله در نزد مشاهدهي محبوب.
فعند ذالک يخوض في الشهوات الدنيويه زعما انها تصد عن المعارف الحقيقية مع قوة النفوس وثبات الاقدام. [پس در اين هنگام در شهوات دنيايي فرو ميرود به گمان اين که با وجود قوت نفس و ثبات قدم]
(تذکرة المتقين، ص ۱۰۵)
* * * *
تقابل روش انبياء عظام(علیه السلام) با فلاسفهي يونان
دکتر کريم مجتهدي:
هنوز ما در فضاي باستاني يونان هستيم در فضايي از تفکر که نهايت اعتباري که براي نفس قائل است اين است که آن را به عنوان نفس ناطقه در آخرين تکامل خود و به عنوان لوگوس ميشناسد. لوگوس همان نفس ناطقه است. اين نظر متفکران يوناني است ولي در مقابل متفکران يونان و يونانيمآبان ـ ما با سنت انبياء روبرو هستيم که در تقابل با سنت يونان است و نفس را مخلوق ميداند و زندگي نفس زندگي مخلوقي است که البته قابل ارتقاء است.
(مصاحبه با دکتر کريم مجتهدي استاد گروه فلسفهي دانشگاه تهران، سيماي جمهوري اسلامي شبکهي چهار ـ مورخ ۹/۶/۸۸)
* * * *
آيت الله حاج شيخ حسن صافي اصفهاني(ره):
[محي الدين] در فتوحاتش دعوي معراج روحاني نموده و در همان کتاب ابوبکر و عمر و عثمان و علي(علیه السلام) و حسن(علیه السلام) و معاويه بن يزيد و عمر بن عبدالعزيز و متوکل را از اقطابي دانسته که داراي خلافت ظاهري و باطني هر دو بوده اند.