«دارالصادق اصفهان ـ واحد پژوهش»
پیام غدیر و حسن بصری
یکی از بارزترین افرادی که از پیام غدیر تخطی کرد و عَلَم مخالفت با حکم ((من کنت مولاه فهذا علی مولاه)) را برداشت و با امیرالمؤمنین (علیه السلام) به مبارزه برخاست، سرسلسله ی اهل تصوف معاند معروف، حسن بصری بود.
گذری بر شناخت حسن بصری:
ابوعلی یا ابومحمد یا بنابر قول مشهور ابوسعید حسن بن یسار بصری پدرش از اُسرای میشان ـ دشت میشان خوزستان ـ بود که در زمان عمربن الخطاب فتح شده بود. وی در این جنگ به اسارت گرفته شد و به بردگی زید بن ثابت در آمد.(۱)
نام گذاری حسن بصری توسط عمر بن خطاب:
عطار می گوید: چون او در وجود آمد پیش عمربن خطاب بردند، فرمود: ((سموه حسنا فانه حسن الوجه.)) او را حسن نام کنید که نیکو روی است. (۲)
این کودک بعدها منشاء یک سلسله حوادث تلخ تاریخ گردید و قبله ی اهل تصوف شد.
او سعی می کرد رَوشش را با همه ی خلق مطابق کند(۳) هرچند آن شخص یهودی بوده باشد و به بد نامی شهرت داشته باشد. این عمل او باعث شده بود مسیحیان و پیروان دیگر مذاهب هم به ملاقاتش بروند. (۴) شخصیت او با دیدن همه ی انسان ها بدون توجه به مذهب و ملیت آنان(۵) بالا گرفت به طوری که حجاج بن یوسف ثقفی جلاّد (یکی از دشمنان درجه اول شیعه) به درسش حاضر شده، ترویج او را می کرد. (۶)
او می گفت: «خداوند سلطان را برای نصرت دین خود و بندگانش قرار داده است. پس با خدای خود نافرمانی مکن.»(۷) وی با چنین روش های ضد و نقیض که حکایت از نان را به نرخ روز خوردن می کند، توانست در سال ۹۹ هجری که ۷۸ سال داشت، تولیت قضاوت بصره را به خود اختصاص دهد(۸) و فقیه دربار، حجاج بن یوسف محسوب شود،(۹) وی مرگش در سال ۱۱۰ هجری در سن ۹۸ سالگی بوده است.
حسن بصری با امویان ارتباط قوی و صمیمانه داشته، زیرا آن ها او را تأیید می کردند و او هم بنی امیه را تأیید می کرد و الاّ اگر حسن بصری مانند: حجر بن عدی و رشید هجری، قنبر و کمیل بن زیاد نخعی، مالک اشتر و محمد بن ابوبکر زندگی می کرد، آن هم با موقعیت امام و فقیه و مدرس نامی بصره مگر امثال حجاج ها اجازه اش می دادند که آزادانه مجلس گوید و فتوی بدهد؟! این درست معنای کلام نورانی حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) است: «هرکس با دشمنان خدا دوستی کند با دوستان خدا دشمنی کرده است.» (۱۰)
نفاق را با تقیّه خلط نکنید:
حضرت علی(علیه السلام) در بصره از راهی می گذشتند، حسن بصری را دیدند وضو می گیرد، خطابش فرمودند: «در وضوی خود دقت کن و شرایط آن را رعایت نما، آداب ظاهری و باطنی آن را مراقب باش.»
حسن بصری به طور اعتراض آمیزی جواب می دهد: «دیروز بود که تو با مردمی می جنگیدی که شهادت به توحید پروردگار متعال داده و معتقد به رسالت خاتم النبیین بوده و در رعایت آداب و شرایط وضو مراقبت داشتند و فرائض خود را به جا می آوردند.» (۱۱) آیا حسن بصری در حضور امام با جسارت به آن حضرت، می خواسته است تقیه کند؟!
تقیه در چنین مقامی که اصل تقیه به لحاظ اوست، چه معنایی دارد؟! بلکه باید بگوئیم از این برخورد متوجه دشمنی حسن بصری نسبت به علی بن ابیطالب(علیه السلام) می شویم. چنانکه این استنباط به تأیید ابن ابی الحدید سنی معتزلی می رسد، او می نویسد: «حسن بصری مردم را از نصرت دادن علی باز می داشت»(۱۲) و این روش اهل تقیه نیست بلکه روش اهل خصومت و عناد می باشد. زیرا کسی که تقیه می کند، هیچگاه به اموری آن چنانی، که اختیاری است و اشاره کردیم اقدام نمی نماید. تقیه آنجا تحقق می یابد که انسان ناگزیر باشد نظری بدهد. این گونه امور که اختیاری و از سر میل و رغبت است حکایت از مخالفت و دشمنی شخصی نسبت به صاحب مقامی است.
مکتب فکری حسن بصری:
دوستان و هم کیشان حسن بصری او را زاهد، عابد، فقیه و محدث دانسته اند و بعضی از صوفیه او را سر سلسله ی اهل تصوف می دانند.
در اینجا به چند مورد از افکار انحرافی او اشاره می کنیم:
۱ـ حسن بصری معتقد است، رسول خدا سفر روحانی معراج را در خواب انجام داده است. چنانکه می نویسند: «عایشه و معاویه و حسن بصری معتقدند که رسول خدا جسمش در خواب بوده لکن روحش را به ملاء اعلی (معراج) برده اند. (۱۳)
۲ـ اهل بیت فتوابه وجوب مسح را داده اند اما حسن بصری می گوید که انسان مخیّر است بین اینکه مسح کند یا شستشو کند(۱۴) و این بهترین دلیل شیعه نبودن اوست.
۳ـ حسن بصری، آیه ی مبارکه ((صراط الذین انعمت علیهم)) راه کسانی که خدا به ایشان نیکویی کرده است را مورد تفسیر قرار داده، می گوید «صراط الذین انعمت علیهم یعنی ابوبکر و عمر و مؤید این مطلب: قوله ـ صلی الله علیه وآله ـ اقتدوا بالذین من بعدی ابی بکر و عمر»(۱۵)
۴- وی درباره ی سلام های نماز می گوید: یک سنت جاهلی بوده که وارد اسلام شده و در جاهلیت این سلام ها متوجه بت ها بوده است.
ابن ابی العوجا که در بصره می زیسته(۱۶) و از شخصیت های بارز زنادقه (منکر هستی) (۱۷) و شاگرد برجسته حسن بصری بود. (۱۸) هنگام مرگ خود اعلام کرد که چهار هزار حدیث جعل کرده ام تا حرام را حلال و حلال را حرام نمایم. (۱۹)
وقتی علتِ از دین برگشتنش را جویا می شوند می گوید: علت این انحراف تناقضاتی بود که در گفتار حسن بصری در باب جبر و اختیار می دیدم و او را بر یک عقیده استوار نمی یافتم. (۲۰) استادم حسن بصری دیوانه ای بود، سخنانی بی اصل زیاد می گفت، گاهی قَدَری مذهب و هنگامی جبری مرام بود. (۲۱)
روحیات و عقائد حسن بصری:
در اغلب آثاری که افکار حسن بصری را مورد بحث و بررسی قرار داده اند، آنجا که خواسته اند او را از روحیاتش بشناسند به علامت مشخصه ی او اشاره کرده اند و گفته اند «او را همیشه اندوهگین می یافتیم با غم و اندوه عهد بسته بود»(۲۲)
البته عده ای هم نوشته اند از «اولین مردانی در صدر اسلام بود که سماع را دوست داشت». (۲۳)
حسن بصری و امثال او که تاب و توان زندگی به سبک و سیاق اهل بیت را در دوران خفقان نداشتند، به بهانه ی تقیه به استخدام وابستگان اموی در آمده، تا مثل کمیل بن زیاد و قنبر، مالک اشتر و محمد بن ابوبکر، حجر بن عدی و رشید هجری به شهادت نرسند و متقابلاً به شکرانه ی زنده ماندن، در قبال این لطف و مرحمت امویان، با مجلس گوئی (سخنرانی) و امامت و فتوا دادن، مردم را از هرگونه حرکت ضد اموی باز دارد.
لذا همانطور که بیان شد حسن بصری مردم بصره را از همراهی با قیام کنندگان علیه عمال بنی امیه باز می داشت و با فتوا دادن به نفع امویان مردم را امر به سکوت می کرد. گفته شده اگر زبان حسن بصری و شمشیر حجاج نبود، دولت مروانیان از گهواره به گور می رفت. (۲۴)
حسن بصری در وجوب اطاعت از شاهان بنی امیه فتوا داده و درباره ی آن ها می گوید: «دین جز با آنان (امثال معاویه و یزید) پا نمی گیرد هر چند ظلم و جور کنند، به خدا اصلاحاتی که خداوند به دست آنان (بنی امیه) انجام می دهد بیش از فسادهایشان است».(۲۵)
آیا کشتن امام حسن مجتبی و امام حسین(علیهم السلام) و یاران عزیزش اصلاح می باشد؟! باید به عارف نمایان و دیگر کسانی که از حسن بصری حمایت می کنند گوشزد کرد که حسن بصری نقش حساسی را در بارور کردنِ سیاست مقابله کننده ی با امامت و ولایت به عهده گرفته، زمینه ی چنین مهمی را فراهم آورد. درست در لحظات حساسی که اعمال و رفتار امویان، مردم خواب رفته را بیدار می کرد و از بیهوشی تزویر شکل گرفته در سقیفه بیرون می آمدند تا به حمایت از امام مظلوم(علیه السلام) قیام کنند با مهارتی که در سخنوری داشت آبی بر آتش بیداری مردم ریخت و گفت رسول خدا فرموده اند: «زمامداران را دشنام ندهید، زیرا اگر ایشان نیکی کنند، پاداش گیرند و شما باید شکرگزار باشید و اگر بدی کنند عقوبت ببینند و شما باید صبر کنید به یقین ایشان عذاب خدایند که به وسیله آنان از هرکس که بخواهد انتقام کشد. پس با عزت و خشم، عذاب خدا را مخواهید بلکه با فروتنی و تضرع از آن استقبال نمائید».(۲۶)
البته در این اواخر که ماهیّت حسن بصری برملا گردیده و محققانی چیره دست پرده از روی حقایق ننگین زندگی او در ارتباط با مولی العارفین امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) برداشته اند و به اثبات رسانده اند که حسن بصری مخالف آن حضرت بوده است سعی کرده اند آرام آرام مسئله ختم شجره های فِرَق صوفیه به حسن بصری را از آثار متصوفه محو سازند. (۲۷)
نفرین حضرت علی (علیه السلام) به حسن بصری:
ابن ابی الحدید شخصیت سرشناس اهل تسنن می نویسد: روزی امام علی(علیه السلام) حسن بصری را دید که وضو می گرفت، در وضو گرفتن وسواس به خرج می داد، از این رو آب زیادی می ریخت.
امام امیرالمومنین(علیه السلام) به او فرمود: حسن! آب زیادی ریختی! گفت: امیر المؤمنین از خون های مسلمانان که بیشتر ریخته نشد. (یعنی از خون مسلمانانی که این چنین وضو گرفتند و به دست تو کشته شدند بیشتر نیست) (۲۸)
علی(علیه السلام) فرمود: آیا تو را ناراحت کرده است؟
گفت: آری. علی(علیه السلام) فرمود: پس خداوند همیشه تو را غمگین و محزون بدارد!
گویند: از آن پس همواره حسن بصری عبوس و محزون بود تا از دنیا رفت. (۲۹)
همین حسن بصری که سعی می کرد حزن خود را به مسائل معنوی ربط دهد و آن را تأثیر نفرین امام علی بن ابیطالب(علیه السلام) نشان ندهد، گاهی بی اختیار به علت غمگین و حزین بودن خودش اشاره می کرد و می گفت: «نفرین انسانی صالح با من چنین کرده است». (۳۰)
اعتراض حسن بصری به حضرت علی(علیه السلام) :
حسن بصری در اعتراض به امام علی بن ابیطالب(علیه السلام) که چرا در حساس ترین روزگار تاریخ اسلام، برای گرفتن حق الهی خود، دست به فعالیت زده، گفته است: «اگر علی در مدینه می ماند و از خرمای خشک آن (نان خشک نیز آمده) می خورد، برایش بهتر بود از کاری که کرد»(۳۱) در صورتی که این گونه اعتراضات امثال حسن بصری به امام علی(علیه السلام) نیست، بلکه در حقیقت به خدا می باشد.
نظرات بزرگان اهل تصوف درباره ی حسن بصری:
غزالی می گوید: ((کان الحسن البصری اشبه الناس کلاماً به کلام الانبیاء و اقربهم هدیاً من الصحابه)) (۳۲) (حسن بصری از نظر فصاحت و بلاغت شبیه ترین مردم به انبیاء بود و از نظر طریق و روش نزدیکترین مردم به عمر و ابابکر بود) و بعدها بعضی از صوفیان طرفدار حسن بصری این کلام غزالی معاند که نقل از عایشه است را به حضرت امام باقر(علیه السلام) نسبت دادند.
عطار نیشابوری درباره ی حسن بصری می گوید: آن پرورده ی نبوت، آن خو کرده ی فتوت، آن کعبه ی عمل و علم، آن خلاصه ی ورع و حلم، که مناقب او بسیار است و محامد او بی شمار است. (۳۳)
نظرات علمای شیعه درباره ی حسن بصری:
فضل بن شاذان شخصیت نادر الوجود عالم اسلام شاگرد تربیت شده حضرت امام هادی(علیه السلام) می فرماید: «او به هر طایفه به مقتضای هوی و هوس ایشان همراهی نمود و آن [روش] را وسیله ی کسب ریاست دنیوی می کرد و با این حال رئیس قدریه بود. (۳۴)
علامه کشّی رجال شناس شهیر درباره ی زهاد ثمانیه که می نویسد به حسن بصری اشاره نموده، می گوید: حسن کسی بود که با اهل هر فرقه به آنچه دوست داشتند مماشات می کرد و برای ریاست رنگ عوض می کرد و رئیس قدریه بود. (۳۵)
وحید بهبهانی می نویسد: بدی حال حسن بصری نزد فقها و اعیان شیعیان اظهر و اشهر است از بدی شیطان و فرعون.(۳۶)
علامه خوانساری می نویسد: «حسن دین خدا را نابود ساخت و آیین رسول او را ریشه کن نمود و احکام او را تغییر داد و شرایع اسلام را عوض کرد. حسن از مرام اموی ها پیروی می کرد و با شدت هر چه تمام تر به خواسته های شوم آن ها کمک می نمود و شجره ی خبیثه دوستی آنان را در دل (خود و) تابعانش پرورش می داد. هم اکنون اشعری مذهبان هنوز از عقیده های فاسد او دست بر نداشته اند. آری او بنیان حق را با تیشه بد باطنی خود از بن برانداخت و آتش باطل را دامن زد و بالاخره آنقدر آثام شوم و نکبت بار از او بجا مانده که شمارش آن ها ما را خسته می کند.» (۳۷) خلاصه کلام او درباره حسن بصری نسبت به امام علی(علیه السلام) اینست: «بدیهی است حسن انسان شایسته ای نبوده و لعن او واجب است و از همه ی مخالفان بیشتر با علی مخالفت می نمود.» (۳۸)
علامه عسکری می نویسد: «حسن بصری بر امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) در جنگ بصره اشکال کرده است و حضرت او را نفرین فرموده است.» (۳۹)
مرحوم آیت الله العظمی سید ابوالقاسم خوئی: ((و اما الحسن كان یلقی كل اهل فرقه بما یهوون و یتصنع للرئاسه و كان رئیس القدریه)) (۴۰)
یعنی «حسن بصری به هر فرقه ای که می رسید آنچه را که آن ها هوس می کردند و مطابق شهوات و لذایذ نفسانی آن ها بود به آن ها القاء می کرد و ظاهر خودش را برای به دست آوردن ریاست می آراسته (یعنی در باطن دنیاطلب بود اما در ظاهر خود را زاهد نشان می داد) و او رئیس فرقه ی قدریه بود.»
آیت الله العظمی سیستانی: «ایشان عین رأی آیت الله خویی را داده اند» یعنی ایشان نیز معتقدند حسن بصری منافق و رئیس قدریه بوده است.
مرحوم آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی: «از حسن بصری خدمتی برای اسلام ثابت نشده بلکه عکس آن نقل شده است و الله العالم»
آیت الله العظمی وحید خراسانی: «در جواب به سئوالی که پرسیده اند: در صورتی که حسن بصری در سلسله سند ذکر شود چه می فرمائید؟ فرموده اند: آن سند اعتبار ندارد»
آیت الله العظمی مکارم شیرازی: «حسن بصری از علمای معروف اهل تسنن است، مواعظ عارفانه بسیار از او نقل شده است ولی او در امور اجتماعی و جهاد، اطاعت از امام امیرمؤمنان علی(علیه السلام) نمی کرد، و طبق بعضی از روایات حضرت علی(علیه السلام) او را سامری این امت خواند. مخالف جنگ های علی(علیه السلام) در عصر خلافت آن حضرت بود، روشن است که چنین فردی هرگز شخص صالحی نیست بلکه انسان تیره بخت است.»
آیت الله العظمی صافی گلپایگانی: «حسن بصری قدر مسلم متهم به نصب و انحراف از حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) است و این اتهام نسبت به اوائل زندگی او و عصر خلافت حضرت امیر سلام الله علیه ثابت است. وی مورد تجلیل و تعظیم مخالفین و از مشایخ رواه جمعی از محدثین آن ها است و در کتب حدیث و مشایخ و رجال و رواه شیعه جایی ندارد.
آیت الله العظمی بهجت، در جواب این سئوال که: آیا حسن بصری مورد ثقه ی اکابر شیعه می باشد؟ می فرمایند: «باسمه تعالی به کتب رجالی معتبر مراجعه نمائید والسلام»
در عریضه ای که از حضورشان تقاضا شد که کتب رجالی معتبر مورد قبولشان را بفرمایند در جواب مرقوم فرمودند: «به رجال مامقانی، الکنی والالقاب مرحوم محدث قمی و اعلام الشیعه می توانید مراجعه نمائید».
در کتاب الکنی و الالقاب درباره حسن بصری آمده است که: «از کسانی که با علی(علیه السلام) بغض و عداوت داشت او (حسن بصری) بود».
آیت الله العظمی محمد تقی مجلسی: «حسن بصری در رجال توثیقی از او نشده است و چون فاسد المذهب و از معتزله و رؤسای قدریه است که عباد را در افعال تام الاختیار دانسته و گویا تأثیری از خالق سبحان در آن ها نمی دانند در مقابل اشاعره و جبریه که عباد را در افعال مجبور دانسته با آن که مذهب حق امری است بین این دو امر به بیانی که از روایات اهل بیت(علیهم السلام) وارد شده که بین قدر و جبر منزلی است بین المنزلتین «ولاجبر و لا تفویض بل امر بین الامرین» و نیز او از ضعاف و افراد ضعیف نقل روایت نموده و از این جهت نمی توان به او اعتماد نمود.
آیت الله العظمی حاج شیخ حسین نوری همدانی: «حسن بصری از منحرفین است و در کتب رجال شیعه مورد انتقاد و مذمت قرارگرفته است به معجم رجال الحدیث آیت الله آقای خوئی رضوان الله علیه ج۴ مراجعه بفرمائید.»
آیت الله العظمی سید محمد شاهرودی: «آنچه از اخبار و روایات به دست می آید، حسن بصری شخص منحرفی بوده و نسبت به حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) ارادت چندان نداشته و نسبت به جنگ جمل و ریختن خون اصحاب جمل اعتراض داشته و در بعضی اخبار آمده که حضرت از او پرسیدند آیا برای آن ها اندوهگین هستی؟ عرض کرد آری، حضرت او را نفرین نمود، دعای آن حضرت مستجاب شد و تا آخر عمر غصه دار و اندوهگین بود.»
آیت الله العظمی علوی گرگانی: «حسن بصری یکی از معاندین و مبغضان امیرالمؤمنین(علیه السلام) بوده او در سال ۲۱ ق به دنیا آمد و در واقعه جنگ جمل ۱۶ یا ۱۷ ساله بود و از جنگ کناره گرفت و به امیرالمؤمنین اعتراض کرد و گفت آن مقدار که امیرالمؤمنین از خون مسلمین در جنگ جمل بر زمین ریخت بیش از آب وضوی من بود، او می گفت اگر علی در مدینه خرمای خشکِ بی ارزش می خورد برای او بهتر از امر خلافت بود. امیرمؤمنان(علیه السلام) او را سامری این امت می دانست، امام باقر(علیه السلام) او را مذمت نموده است برای اطلاع بیشتر به کتاب آقای محمد مردانی مراجعه شود.»
آیت الله حاج سید مهدی مرعشی: «ظاهر آنکه حسن بصری نه تنها از اصحاب سرّ و خاص امیرالمؤمنین(علیه السلام) نبوده است بلکه می توان او را از جمله منافقین آن زمان شمرد.»
آیت الله عبدالحمید شربیانی: «او [حسن بصری] به ریاکاری و ریاست طلبی وصف شده است، از زاهدان هشتگانه فاجر و فاسق است آنچه از رجال کشی و گفتار سید داماد استفاده می شود و دیگران نیز گفته اند این است که: زهد این زاهدان از راه دغل و کلک و شیطنت بوده است. او پیشوای قدری ها و جبری ها بوده است و از افراد ظاهر ساز بوده است، هر سخنی را برای حیله و ریاست می گفت و از سران قدریه و جبریه است، او کسی بود که علی(علیه السلام) را دشمن می داشت و آن حضرت را مذمت می کرد.»
مرحوم آیت الله العظمی کوکبی تبریزی: «حسن بصری از نظر علم رجال یکی از زهاد ثمانیه و بزرگ فرقه قدریه یاد شده و در امور دینی صلاحیت متابعت را ندارد.» (۴۱)
موضع گیری معصومین (علیهم السلام) در برابر حسن بصری
حسن بصری رئیس قدریه بوده است:
فضل بن شاذان (شاگرد امام هادی)، علامه کشی، علامه مجلسی، علامه مامقامی، آیت الله خوئی، آیت الله سیستانی، آیت الله بهجت، آیت الله کوکبی تبریزی، آیت الله محمدتقی مجلسی، آیت الله شربیانی و مرحوم استاد علی دوانی همگی تصریح بر این مطلب دارند که حسن بصری پیشوای قدری ها و جبری ها بوده است.
کلام پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره ی قدریه:
قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) ((لعن الله القدریه علی لسان سبعین نبیاً» قیل: من القدریه یا رسول الله؟ قال: «الذین یعصون الله تعالی و یقولون كان ذلك بقضاء الله و قدره ….. و هم خصماء الرحمن و شهود الزور و جنود ابلیس))(۴۲)
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «خداوند سبحان قدریه را بر زبان هفتاد پیغمبر لعن فرموده است. سئوال شد: قدریه چه کسانی هستند یا رسول الله؟ فرمود: «آنها کسانی هستند که معصیت خداوند متعال را می کنند و دلیلشان این است که خدا چنین مقدر کرده است (یعنی در اختیار ما نیست خدا چنین خواسته است)، آگاه باشید که این ها دشمنان پروردگار و شاهدان دروغ و باطل و سپاه شیطان هستند.
حضرت علی(علیه السلام) حسن بصری را سامری امت می دانند:
امیرالمؤمنین(علیه السلام) به حسن بصری خطاب فرمودند: «در هر امتی سامری می باشد و سامری این امت تویی که می گویی جنگ نمی باید کرد»(۴۳)
امام حسن(علیه السلام) حسن بصری را کافر می دانند:
امام حسن مجتبی(علیه السلام) جواب عریضه ی حسن بصری را چنین داده اند: «بسم الله الرحمن الرحیم. اما بعد، نامه تو که در آن از حیرت تو و حیرت آنکه می پنداری از امت ماست به من رسید، سوگند به کسی که رأی من از اوست (خدا) هرکه ایمان نداشته باشد به قَدَر، از خیر و شر آن بی شک کافر است و هر که معاصی را از جانب پروردگار بداند فاجر است. طاعت خدا به اکراه نیست، به اجبار کسی را وادار به معصیت نمی کند.
امام سجاد(علیه السلام) به حسن بصری نهی ازمنکر می کند:
امام سیدالساجدین(علیه السلام) وارد مسجد الحرام شد. دید که حسن بصری در کنار حجرالاسود برای جمعی از مردم سخنرانی می کند! حضرت در مقابل او اندکی توقف کرد و سپس فرمود: ای مردم! در اینجا؟! (بازداشتن مردم از عبادت حق، آن هم در مسجد الحرام)؟!
آیا می پسندی که بمیری (خود را از هرجهت، کامل و آماده مرگ کرده ای و احساس کمبود «عمل» نمی نمایی)؟
گفت: نه (کمبود عمل دارم و خود را آماده مرگ نمی بینم!)
فرمود: آیا اعمالت را مناسب و شایسته ی موقف حساب می دانی (که به اعمال گذشته ات نیازی نداری)؟
گفت: نه (عملم را شایسته ی موقف حساب نمی بینم، بلکه به اصلاح اعمال گذشته ام محتاجم!)
فرمود: آیا آنجا (عالم پس از مرگ) جای «عمل» است ( که می شود در آنجا به اصلاح «عمل» پرداخت؟)
گفت : نه (جای اصلاح «عمل» همین عالم دنیا است)
فرمود: آیا خداوند، در روی زمین، به غیر از این «خانه»، پناهگاه دیگری (برای بندگانش) قرار داده است (که آنجا به عبادت وی بپردازند و کسب توشه ی راه نمایند)؟
گفت: نه (پناهگاه بندگان و معبد عابدان در روی زمین، همین «خانه» است)
فرمود: پس چرا مردم را از طواف (این «خانه» و اصلاح اعمال گذشته و تحصیل توشه برای روز حساب) باز می داری؟!
امام باقر(علیه السلام) حسن بصری را لایق مقام افتاء و ارشاد نمی دانند.
حسن بصری به امام باقر(علیه السلام) عرض کرد: «آمده ام سئوالی کنم از چیزهایی از کتاب خدا».
حضرت فرمودند: «آیا تو فقیه اهل بصره نیستی؟» عرض کرد: چنین می گویند.
حضرت فرمودند: «آیا در بصره کسی هست که از او تعلیم گیری؟» [این سئوال امام تفهیم می کند که حسن بصری نیاز به فراگیری علم از متخصص داشته است] عرض می کند: خیر.
حضرت فرمودند: «پس جمیع اهل بصره از تو اخذ علم می کنند؟» عرض می کند: بلی.
حضرت می فرمایند: «سبحان الله امر بزرگی را بر عهده گرفته ای» [یعنی تو از عهده ی این منصب بر نمی آئی.] (۴۴)
امام باقر (علیه السلام) انحراف حسن بصری را اعلام می فرمایند:
مردی از اهل بصره به نام «عثمان اعمی» حضور امام باقر(علیه السلام) شرفیاب شده عرض کرد: «حسن بصری عقیده دارد کسانی که علم را کتمان کنند، شکمشان اهل دوزخ را اذیت کند».
حضرت در جواب فرمودند: «بنابراین مؤمن آل فرعون هلاک شده است» [در صورتی که قرآن او را به کتمان ایمان می ستاید] از زمان بعثت نوح علم پنهان بوده است.
سپس حضرت اضافه می فرمایند: «حسن بصری به هر راهی که می خواهد برود، به خدا علم جز در این خاندان یافت نمی شود».
پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) حسن بصری را لعنت کرده اند:
فرمودند: «خداوند قدریه را بر زبان هفتاد پیغمبر لعن فرموده است.»
حضرت علی (علیه السلام) حسن بصری را نفرین کرده اند: فرمودند: «فأطال الله حزنک» پس خداوند همیشه تو را غمگین و محزون بدارد!
———————————–
پی نوشت ها:
۱- حسن بصری، پیرپیران ص ۱۱
۲- تذکره الاولیاء ص ۱/۱۸
۳- سفینه البحار ماده حسن، ص۲۱۰ انتشارات اسوه
۴- حسن بصری ، پیرپیران ص ۱۳
۵- همان مأخذ
۶- حسن بصری سرحلقه ی صوفیان، کمال الدین همدانی، ص ۱۴۲
۷- وفیات الاعیان ۱/۲۳۵
۸- حسن بصری ، پیرپیران ص ۲۴
۹- در کوی صوفیان ، ص ۲۹۹
۱۰- صفات الشیعه ۲۸/ ۱۰
۱۱- احتجاج طبرسی، مترجم، ۲/۱۱۳
۱۲- ترجمه شرح نهج البلاغه ۲/۲۶۳
۱۳- تاریخ حبیب السیر ۱/۳۱۸
۱۴- تفسیر مجمع البیان ۲/۱۶۴
۱۵- تفسیر کشف الاسرار و عده الابرار ۱/۲۰
۱۶- الاغانی از ابوالفرج اصفهانی
۱۷- فرهنگ فرق اسلامی / دکتر جواد شکور:۲۲
۱۸- روضات الجنات: ۳/۲۶۰
۱۹- فرهنگ فرق اسلامی:۳۴، دائره المعارف اسلامی ۲/۶۸۸
۲۰- توحید صدوق :۲۵۳، احتجاج طبرسی ۲/۳۳۵
۲۱- ترجمه روضات الجنات ۳/۲۶۰
۲۲- حلیه الاولیاء ۲/۱۳۲
۲۳- سماع نوعی رقص است که هم اکنون نیز در بین صوفیان متدوال است.
۲۴- رهبری در اسلام : ۱۴۸
۲۵- المذاهب الاسلامیه: ۸۹
۲۶- حکومت در اسلام:۲۰ به نقل از محمد غزالی در کتاب مع الله: ۱۷۱
۲۷- در کوی صوفیان : ۳۴۹
۲۸- عنوان اعتراض به امیر المؤمنین(علیه السلام) را دارد
۲۹- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ۴/۹۵
۳۰- الخرائج و الجرائح، راوندی ۲/۵۴۷ – بحارالانوار: ۴۱/۳۰۲
۳۱- البیان و التبیین ۱/۱۰۸
۳۲-اعلام زرکلی۱/۲۶۶
۳۳-تذکره الاولیاء۱/۲۴
۳۴-اختیار المعرفه الرجال، ۲/۹۷؛ بنیان رفیه، ۲۹۲٫
۳۵- رجال کشّی، ۹۷
۳۶- خیراتیه ۱/۶۷
۳۷- ترجمه روضات الجنات فی احوال علما و سادات ۳/۲۵۸
۳۸-همان
۳۹- رجوع شود به شرح حالش در سفینه البحار، ۲/۲۰۷ ـ ۲۱۰
۴۰- معجم رجال الحدیث ۴/۲۷۲
۴۱-متن و دست خط علما در کتاب «حسن بصری چهرة جنجالی تصوف»
۴۲- شرح الاصول الخمسه ص ۷۷۵ – به نقل از ملل و نحل آیت الله سبحانی۱/۱۱۶
۴۳- احتجاج طبرسی: ۱۷۲ ، سفینه البحار مادة حسن
۴۴- بحارالانوار ۲۴/۲۳۲ باب ۵۹/ سفینه البحار، ماده حسن
یک آزمایش
«انا هدیناه السبیل اما شاكراً و اما كفوراً» (۱)
ببینید قلب شما در برابر چه کسی تسلیم است و مولای شما کیست: علی(علیه السلام) یا عطار نیشابوری؟
علی(علیه السلام) درباره ی حسن بصری می فرماید: سامری این امت، حسن بصری است. (۲)
عطار نیشابوری درباره ی حسن بصری می گوید: آن پرورده ی نبوت، آن خو کرده ی فتوت، آن کعبة عمل و علم، آن خلاصة ورع و حلم، که مناقب او بسیار است و محامد او بیشمار است. (۳)
اما بدانید که: دنبال هر کس بروید در قیامت هم دنبال او هستید.
«یوم ندعوا کل اناس بامامهم»(۴) یعنی در روز قیامت هر کسی را دنبال پیشوایش می فرستم.
———————————
پی نوشت ها:
۱- انسان آیه : ۳ ؛ ما راه را به بندگان خود نشان دادیم خواه شکر گزار باشند (و قبول کنند) و خواه کافر بشوند.
۲- احتجاج طبرسی/۱۷۲
۳- تذکرة الاولیاء ۱/۲۴
۴- اسراء: ۷۱
هشدار به مسئولین و صاحبان قلم و بیان و ثروت
به عنوان تذکر این نکته را توجه میدهیم که: مخالفت وجود مقدس معصومین(علیهم السلام) و زعمای دین با حسن بصری و امثال او نه با شخص آنهاست بلکه با مرام و مسلک و مکتب و سنت آنهاست یعنی چنین مرام و مسلکی مورد نفرت و لعنت انبیاء و اولیاء است و چنین سیر و سلوکی شخص را به شیطان رجیم و جهنم الیم واصل میکند، پس این گونه روشها و سلوکها در هر زمان و در هر لباسی و با هر نام و عنوانی ظاهر بشود صاحب آن نیز همان حسن بصری و امثال اوست و منفور و ملعون انبیاء و اولیاء خداست، آگاه باشید که این مارهای خوش خط و خال در زمان ما بیش از هر زمان دیگری و داغتر از هر حسن بصری دیگری وجود دارند که با زهرهای قوی و کُشنده خود در پشت نقابهای عرفان و سیر و سلوک و ذکر و وِرد و سکوت و گوشه گیری و کشف و کرامت، کمین کشیدهاند و قصد براندازی دین حق مبین و نابود کردن شوکت و شرافت مسلمین را دارند.
این دنیاطلبان ضد دین از خارج نیامدهاند، لباس یهود و نصاری را به تن ندارند بلکه در میان خود شیعیان و از لابلای همین خانواده ها در لباس دین و به نام عرفان و به نام ولایت و محبت به ائمه معصومین(علیهم السلام) ظاهر میشوند و خود را از جمیع خلایق برتر دانسته و به ناحق در مقام ارشاد و استاد عرفان و مُبلّغ ولایت خود را جا میزنند و برای به چنگ آوردن پول و ثروت و جاه و مقام و مرید، خلقِ از همه جا بیخبر را فریب میدهند و این خطر بسیار بزرگی است برای جوامع اسلامی که به سرعت در حال اوجگیری و پیشرفت است، زیرا این دلباختگان دنیا صلح کلی هستند و از هر مسلک و مرامی که بتوانند به ثروت و نفوذ آنها بیافزاید استفاده میکنند.
اعلام خطر
به این که اگر دیر تکان بخورید، مفاسد اعتقادی را ریشهکن نکنید و این منافقین را به مردم معرفی نکنید یقین بدانید دیری نمیگذرد جامعه ما دچار سقوط و اضمحلال خواهد شد و آن زمان دیگر پشیمانی سودی نخواهد داشت.
جوانان این مرز و بوم را در یابید که فوج فوج آنها را می برند و فساد و بیبندوباری را در جامعه به نام دین و عرفان و عشق به علی و اولاد علی رواج میدهند.
کسی که جبری مسلک است یا این اعتقاد را دارد که زنا مساوی است با اتحاد با خدا، چنین کسی دیگر رغبت نمیکند دست از جماع با زنان و سایر گناهان بردارد چون این کارها در نظر او راه رسیدن به خدا و واصل شدن به حق است!!!
یا کسی که معتقد است هر کاری دلم میخواهد انجام میدهم، فقط شب که میخواهم بخوابم یک یاعلی میگویم، همه اش حل است!!! چنین کسی هرگز خود را از گناه و مفاسد اخلاقی دور نگه نمیدارد و این بهترین و زیباترین دینی است که با خوی حیوانی و نفس امارهی انسان تطبیق میکند و در عین حال هم احساس شرمندگی که نمیکند بعکس احساس خود بزرگ بینی در او ایجاد میشود و با این کارها خود را سرفراز میبیند؛ زیرا هم به خواسته های نفسانی و شهوانی خود رسیده است و هم به خیال خود زودتر از دیگران به خدا واصل شده است!!! برهمین اساس است که میبینیم که این مرامهای باطل و این فرقه های ضاله در میان مسلمین به سرعت در حال پیشروی است.