شخصيت آيت الله حاج سيد حسن فقيه امامي (ره)
آيت الله سيد جعفر سيدان
چکيده:
اين اثر متن پياده شده ي سخنراني انديشمند بزرگ معاصر علامه ي محقق حضرت آيت الله حاج سيد جعفر سيدان است که در اولين روز بعد از ارتحال زعيم حوزه ي علميه ي اصفهان، فقيه اهل بيت(علیهم السلام) حضرت آيت الله حاج سيد حسن فقيه امامي(ره) در مسجد حاج محمد جعفر ـ اصفهان ـ به مناسبت ارتحال آن فقيه عالي مقام ايراد گرديده است.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرَّحمن الرحيم
((مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فيها نُعيدُكمْ وَ مِنْها نخرِجُكمْ تارَةً أُخْرى ))
محفل به عنوان يادبود عزيز از دست رفته اي است که ابعاد شخصيت ارزنده اش بهت انگيز و شگفت آور است اميدواريم که خداوند متعال روحشان را از اين محفل شاد بنمايد و همه ي ما را در مسير رضاي حق نگه بدارد.
براي انسان دو حرکت است يک حرکت جبري است که به جبر تشکيلات خلقت الهي، عوالمي پشت سر گذاشته ايم و عوالمي هم پيش رو داريم اين سيرمان در عوالم گذشته و در اين عالم و عوالم بعد سيري است اجباري؛
((مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فيها نُعيدُكمْ وَ مِنْها نخرِجُكمْ تارَةً أُخْرى )) (۱)
و نيز سيري اختياري براي ما هست، حرکتي که در اختيار ما است در جهت کمال يا در جهت انحطاط. خداوند متعال ما را ممتاز نموده است به امتيازِ اختيار، به ما قدرت انتخاب مرحمت کرده است حرکت به سوي کمال در اختيار ما است. حرکت در جهت انحطاط در اختيار ما است.
((فمَنْ شاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْيَكْفُر)) (۲)
((إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً)) (۳)
بقيه موجودات در سطح ما چنين امتيازي ندارند خورشيد مجبور است. ماه و ستارگان و کهکشان ها مجبورند جمادات و نباتات و گياهان مجبورند اين امتياز انتخاب و اختيار به انسان داده شده با اين امتياز خداوند فرصتي در اختيارمان گذارده، برنامه هاي تکامل براي ما ابلاغ شده، شايسته است که انسان از اين امتياز استفاده کند و در انتخاب فضائل کوتاهي نکند و در جهت کمالات انساني، عدالت، صداقت، امانت، معنويت، ايمان به همه حقايق، عمل به همه نيکي ها، فاصله از همه بدي ها، به رشدي که لازم است برسد و الا مايه تأسف اَبدي براي انسان خواهد شد، بايد آنچنان باشيم که براي ابد در رحمت و عنايات خاصه الهي متنعم باشيم.
((لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويمٍ)) (۴)
در بهترين اندازه گيري ها و استعدادهاي کاملي آفريده شديم. يک دنيا استعداد در وجود ما براي پيشروي هاي معنوي وجود دارد حيف است که انسان غفلت کند شايسته است که هر چه بهتر نشانه هاي تکامل را دانستن؛ يکي بعد از ديگري در خود تحقق بخشيدن و انساني ممتاز شدن و بهره ي شايسته از اين زندگي گرفتن. از نظر علمي از نظر عملي از نظر اخلاقي در همه شئون انساني پيشرو بودن و با اين امتيازي که حضرت حق به ما عنايت کرده است سير تکاملي خودمان را ترميم کنيم.
با اين مقدمه کوتاهي که عرض شد به عرضتان مي رسد که اگر خواسته باشيم يک الگو و شخصيتي که از اين قدرت انتخاب و امتيازِ اختيارش به خوبي استفاده کرد و يک دنيا فضائل و فضيلت را در خود جاي داد ياد کنيم از پرورش يافته هاي مکتب وحي، خود معصومين(علیهم السلام) که لا يقاس بهم احد کسي قابل مقايسه با آنها نيست، فهم شخصيتشان برتر و بالاتر از تصور و درک همگان است اگر خواسته باشيم يک نمونه ارزنده اي از آن مطالب اجمالي که عرض شد ارائه بدهيم که با اين قدرت انتخاب در مسير تکامل شگفت انگيز حرکت کرده است بايد عرض کنم :
شخصيتي که امروز شما عزيزان به ياد و به خاطر فقدان و فوتشان دور هم جمع شده ايد و در اين مسجد اين اجتماع عظيم و باشکوه را برپا نموديد، شخصيتي که ارتحال او شهرتان را در هم ريخت از نظر عزاداري و همگان منقلب شدند؛ شخصيتي که آثارشان جاي به جاي اين شهر همچنان از جهات مختلف مشهود است، شخصيتي که نمونه اي از آنچه که گفتم در زندگيشان کاملاً بارز است. خداي رحمتشان کند مرحوم آيه الله حاج سيد حسن فقيه امامي رضوان الله تعالي عليه اين شخصيتي که من در حدّي که مأنوس بوده ام به حقيقت شگفت انگيز.
ابعاد خدمات اجتماعي، ابعاد خدمات مادّي، ابعاد خدمات معنوي، ابعاد خدمات حوزوي، ابعاد خدمات مختلف آن چنان شگفت انگيز و با وسعت است که به حقيقت انسان متحيّر مي شود که يک انسان و اين همه آثار ارزنده، ملجاء فقير و غني، ملجاء عالم و جاهل، مرکز خير، مايه اميد هر خيري براي جامعه، تا آنجا که حقير اطلاع دارم بسيار شهرستان هاي ديگر غير از شهر شما در ارتباط با خدمات ايشان و اميد خير داشتن در مشکلات مختلف به اين شخصيت در جريان بودند.
آري وقتي که اين اختيار در جهت رشد خود به کار گرفته مي شود، ايمان ممتاز، اخلاق ممتاز، خدمات فردي ممتاز، خدمات اجتماعي ممتاز، از هر جهت فوق آنچه بنده عرض کنم، آثارشان چشمگير؛ خداي رحمتشان کند با يک دنيا فضل و فضيلت و فضائل از اين عالَم به عالَمِ بعد منتقل شدند اين نکته کوتاه را دقت کنيد به واقع اين چنين است هر چه از آيه هاي قرآن در جهت تعريف افراد ممتاز و نيک شما در نظر بگيريد مي بينيد در سطحي، در وجود اين مرد بزرگ محقق است البته سطوح کمالات مختلف است مي بينيد نشانه هاي متقين در اين بزرگ مرد موجود است، نشانه هاي مخبتين در اين بزرگ مرد موجود است، نشانه هاي عباد الرحمن را بررسي مي کنيد در اين مرد محقق است، نشانه هاي اهل ايمان را بررسي مي کنيد در ايشان محقق است، نشانه هاي دانايان را بررسي مي کنيد در ايشان محقق است، يعني آيات مختلفي که قرآن شخصيت هايي را به خوبي ياد کرده است وقتي بررسي کنيد مي بينيد ايشان مصداق همه اينها است؛
((وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً (۵) وَ الَّذينَ يَبيتُون لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياماً (۶)))
تا آخر اين آيات حدود چهارده نشانه است وقتي بررسي کنيد مي بينيد عجبا در اين شخصيت همه اينها متبلور بوده است؛
((الصَّابِرينَ وَ الصَّادِقينَ وَ الْقانِتينَ وَ الْمُنْفِقينَ وَ الْمُسْتَغْفِرينَ بِالْأَسْحارِ)) (۷)
مي بينيم در وجودشان تحقق پيدا کرده است؛
((إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا الله ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ)) (۸)
استقامت در مسير حق در وجودشان متبلور بود، عجيب است هر چه انسان آيه هايي که افراد نخبه و خوب را معرفي کرده بررسي مي کند مي بيند در سطحي همه اين اشاره ها در اين شخصيت تحقق پيدا کرده است آري ريشه همه اينها هم توجّه به يک مطلبي است که مايه رسيدن به همه اين کمالات است و آن اين است که در جملات مولامان اميرالمؤمنين علي(علیه السلام) مي خوانيم:
((الدنيا دار ممرّ، و الناس فيها رجلان: رجل باع نفسه فاوبقها و رجل ابتاع نفسه فاعتقها)) اين حديث شريف بسيار حديث مهمي است اگر انسان بخواهد به رشد حقيقي خودش برسد راه اين است که در اين حديث اعلام شده. مي فرمايد که در اين دنيايي که محل گذر است، ممرّي است مردم مي روند و مي آيند؛
((مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فيها نُعيدُكمْ وَ مِنْها نخرِجُكمْ تارَةً أُخْرى))
در اين داري که ممرّ است مردم به دو گروه تقسيم مي شوند:
۱- آنهايي که خودشان را فروخته اند، اسير شده اند. خودشان را به پول فروخته اند به زور فروخته اند به هواها و هوس ها فروخته اند به دنيا فروخته اند به آنچه که مادّي و آنچه که در اين عالم موقت و فاني است فروخته اند، يعني ديگر نمي توانند براي خودشان کار کنند رشد پيدا کنند اسير در محدوديّتي است که آزادي ندارد رجل باع نفسه فاوبقها.
۲- جمعي خودشان را خريده اند و رجل ابتاع نفسه خودش را خريده است خودش را به رياست نفروخته، خودش را به هواي نفسي و نفساني نفروخته، خودش را به شئون مادي نفروخته، خودش را به رذائل اخلاقي نفروخته، بلکه خود را خريده است لذا خود را آزاد نموده است فاعتقها از همه رذائل آزاد کرده خودش را وقتي خود را خريد در جهت کمالات حرکت مي کند و بالنتيجه آن چنان مي شود که خيرات و خوبي ها را مي يابد، تحصيل مي کند و براي سعادت ابديش آماده مي شود.
آري اين شخصيت (آيت الله فقيه امامي) در اين بيان کوتاهي که از مولا عرض کردم شخصيتي بود که در عين اين که در کارهاي اجتماعي سخت کوشا بودند در کارهاي مختلف در جريان بودند قشرهاي مختلف در ارتباط با ايشان، بازاري ها، اداري ها، بي نوايان، ثروتمندان، علما، دانايان، افراد معمولي، در متن اجتماع بودند و از ابتداي روز تا آخر شب مقاطع مختلف، ولي به خوبي مي بينيم وقف در جريان مسائل اسلامي و ديني و اجتماعي و فردي بودند در عين حال از همه اينها دل کنده شده بود، خود را نفروخته بود، خود را خريده بود روحشان شاد باد که مصداق اين جمله شريفه اند که ابتاع نفسه فاعتقها روحشان را خريده بودند به هيچ يک از تمايلات نامناسب نفروخته بودند و بالنتيجه آزاد شده بود از همه قيدها و بندهاي اسارت و در مسير حق به رشد و تکامل رسيده بودند که آثار خيرشان همچنان چشم گير.
چه مي شود که يک مردي در شهرستاني در شهري از دنيا مي رود، مرد و زن، پير و جوان، غني و فقير، اداري و بازاري و عموم افراد، يک انقلابي هر که به هر نسبتي که مي شناخته است متآثر بشود و در عزا و فوتشان اين تحول عظيم در جامعه به وجود بيايد جز اين که مردِ حق، مرد معنويت، مرد کار، مردِ تلاش و از همه اين ها که بگذرم.
جمله آخر در ارتباط با شخصيت ايشان اين است که :
ايشان پشتوانه دين، پشتوانه صراط حق، پشتوانه معنويت که در اين شهر هر کس که در کار خير مي خواست در جريان باشد ايشان را براي خود پشتي مي دانست مي دانست که ايشان از حق جانبداري مي کند حقداري مي کند و به حقيقت در مسير حق استقامت دارد. آن توسلشان در دين و ولايت معصومين(علیه السلام) و حفظ از مکتب اهل البيت و حفاظت بر عقائد بر اخلاق بر احکام که هم به نوشتن و تأليفشان و هم به سخن و گفتارشان، هم به عمل و کردارشان که ((يذكركم الله رويته و يزيد في علمكم منطقه و يرغبكم الي الاخرة عمله)) اين شخصيتي که به حقيقت ديدارشان انسان را به ياد خدا مي افکند و گفتارشان به علم انسان مي افزود و رفتارشان انسان را به آخرت متوجه مي کرد و مصداق اين جمله مبارکه حديث که يک دنيا در آن حکمت است که ((مَنْ أَكْرمَهُ الله بثَلاثٍ فَقَدْ لَطُفَ لَهُ عَقْلٌ يَكْفِيهِ مَئونَةَ هَواهُ وَ عِلْمٌ يَكْفِيهِ مَئونَةَ جَهْلِهِ وَ غِنًى يَكفِيهِ مَخافَةَ الفَقر)) انسانِ شايسته به علم شايسته به عقل شايسته به بي نيازي روحي با يک دنيا فضيلت زندگي کرد عاش حميدا و مات سعيدا روحشان از اين محفل شاد باد.
آري! سزاست در عزايشان مراجع بزرگ و ارزنده مان تسليت گويند، آنها در اين عزا خودشان را شريک دانسته و تسليت گفتند اداري و غير اداري و بازاري و قشرهاي مختلف همه عزادارند و به گونه هاي مختلف به اين بيت شريف که شجره طيّبه اند آباء و اجدادشان، اخوي محترمشان آن آيت عظيم الشأن، خود اين فقيد سعيد بازماندگانشان، بيتِ علم، بيتِ شرافت، تسليت مي گويم
شما عزيزان هم همه تسليت گو بوده ايد و هستيد و من هم از طرف بازماندگان محترم مخصوصاً از طرف فرزند عزيزشان حجة الاسلام و المسلمين جناب آقاي حاج آقا مهدي فقيه امامي که خداوند متعال به وسيله ايشان و اخوان عزيزشان چراغ اين بيت را حفاظت کند و اميدواريم در همه اين کارهاي مختلف علمي اجتماعي همه آنچه که از آثار وجودي اين بزرگ مرد است اين بازمانده محترم با عزيزانِ برادرانشان که بازوان تواناي ايشان هستند همچنان مسير پدر بزرگوارشان را ادامه دهند و همگان در احترام به اين بيت تکليفمان مشخص است و از همه و همه تشکر مي کنيم علما افاضل آيات عظام بزرگواران اين شهر آنها که از بلاد ديگر آمده اند و تسليت گفته اند و از همه قشرهاي مختلف اميدواريم که همگان مشمول عنايت حضرت وليّ الله الاعظم بقيه الله الاعظم آقا امام عصر روحي و ارواح العالمين له الفداء باشيم.
اميدواريم که هر چه بيشتر و بهتر عظمت مکتب اهل البيت، عظمت دين و ديانت، عظمت اهل البيت را که در اين جريان به خوبي به نمايش گذاشته شد در اين کشورِ علوي، کشور فاطمي، کشور مهدوي خداوند متعال از گزند همه حوادث حفظ کند و همه آنها که در جهت تحکيم ولايت اهل البيت کوشا هستند مورد عنايت خاص قرار دهد و هر کس در جهت کم رنگ کردن ولاي اهل البيت است، خداوند هدايت فرمايد و اگر قابل هدايت نيست ذليل نمايد.
عزيزان شما آمديد تسليت گفتيد به خاطر اينکه يکي از شاگردان مکتب اهل البيت از دست رفته بايد هم اينجور باشد اما عرض کنم که کربلا نبوديد. وقتي آن شخصيتي که همه شخصيت ها عظمتشان به عرض ادب به ساحت مقدس او است آنچنان مورد جفا قرار گرفتند که وقتي فرزندشان، امام چهارم نگاه مي کنند مي بينند بدن به خون آغشته روي زمين افتاده، چنان منقلب مي شوند که نزديک است جان بدهند. الا لعنة الله علي القوم الظالمين ((وَ سَيَعْلَمُ الَّذينَ ظَلَمُوا أيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ))(۹).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پي نوشت ها:
۱- طه:۵۵
۲- کهف:۲۹
۳- انسان:۳
۴- تين:۴
۵- فرقان:۶۳
۶- فرقان:۶۴
۷- آل عمران:۱۷
۸- فصلت:۳۰
۹- شعرا:۲۲۷