نظرها و اعتراف ها
آیت الله العظمی سید علی سیستانی:
تدریس فلسفه که عموماً هم تدریس فلسفۀ ملاصدرا است و آن هم با آراء منحرف محی الدین آمیخته است و در باب معاد هم مشکل دارد، چه نتیجه ای دارد؟(۱)
آیت الله سید حسن سعادت مصطفوی:
نظریه ملاصدرا در معاد این است که، نفس ها بدن را می آفرینند و معاد او با معاد قرآن تماسی ندارد.(۲)
علامه سید ابوالحسن رفیعی قزوینی:
در حقیقت نزد این مرد بزرگ (ملاصدرا) ، بدن اخروی به منزلۀ سایه و پرتویی است از نفس، تا نفس که باشد و این بدن چه باشد، یا نورانی است و یا ظلمانی، به تفصیلی که در کتب خود، با اصول حکمیّه، تقریب و تقریر فرموده است. لیکن در نزد این ضعیف، التزام به این قول بسیار صعب و دشوار است، زیرا که بطور قطع، مخالف با ظواهر بسیاری از آیات، و مباین با صریح اخبار معتبره است.(۳)
شیخ محمد تقی آملی (صاحب حاشیه بر منظومۀ سبزواری)
آنچه در شرح معاد مثالی اسفار گفتیم، نهایت چیزی است که می شود در بیان و تحریر این مشرب گفت. اما انصاف این است که این معاد، عیناً منحصر کردن معاد است در معاد روحانی: منتهی با مخفی کاری در عبارات، چون این معاد متوقف بر این امور است:
۱- شیئیت شیء به صورت آنست.
۲- صورت نفس، خود نفس است.
۳- مادۀ دنیوی (بدن دنیوی) چون در قوام شیء دخالت ندارد، محشور نمی شود و بر نمی گردد.
۴- آنچه محشور می شود نفس است، نهایت یا خود برای خود بدن مثالی ایجاد می کند: که به قیام صدوری قائم به نفس است (یعنی موجد آن خود نفس است) و از ماده و لوازم آن اثری در آن نیست مگر صورت و اندازه، چنانکه معاد متوسطین از اصحاب شمال و اصحاب یمین این چنین است، یا بدون همین بدن خیالی مثالی است، چنانکه معاد اهل کمال و مقربین است.
و به جان خودم سوگند که این معاد، آن معادی نیست که دین اسلام – درود بر فریادگر آن – فرموده است.
و من شیخ محمد تقی آملی (صاحب حاشیه بر منظومۀ سبزواری)خداوند و فرشتگان و پیامبران و رسولان او را در این ساعت که ساعت سوم، از روز یکشنبه ۱۴ ماه شعبان المعظم سال ۱۳۶۸ هجری قمری است، در امر معاد جسمانی گواه می گیرم، که به آن معادی معتقدم که قرآن کریم از آن سخن گفته است و حضرت محمد(ص) و ائمۀ معصومین(ع) به آن عقیده داشته اند، معادی که همۀ امت اسلامی بر آن اجماع نظر دارند و من منکر ذرّه ای از قدرت خدا نیستم.(۴)
آقا علی حکیم زنوزی (مدرس زنوزی)
برخی دیگر، بدن دنیوی را از درجۀ بازگشت در معاد ساقط کرده اند، چنانکه از ظاهر کلام ملاصدرا در اینجا و در مقام جمع بین مطالب فهمیده می شود. زیرا آنچه از ظاهر سخن ایشان به دست می آید این است که بدن ها در آخرت، دارای مادّۀ دنیوی قابل دگرگونی و احوال مختلف و قبول صور کمالیّه، و حرکات و استکمالات تازه و کون و فساد نیستند، لکن صورت مقداری دارند، پس نه در تجرّد مانند عقلند و نه در عدم تجرّد مانند صور دنیوی، بلکه فقط از مادّه مجردند ، به خلاف عقل که مقدار نیز ندارد. پس بدن اخروی فقط دارای جهت فاعلی است، و بدن دنیوی هم دارای جهت فاعلی است و هم جهت قابلی. بدین گونه بدن اخروی بنابر ظاهر کلام ملاصدرا در اینجا (بحث معاد اسفار) و بعضی از سخنان او در جاهای دیگر، عیناً همان بدن برزخی است.
اما حق همان مطلبی است که ما ذکر کردیم، یعنی نفس دوباره به بدن دنیوی تعلق می گیرد، لکن به رجوع بدن به آخرت و در مرتبه جایگاه نفس، نه به بازگشت نفس به دنیا و جایگاه بدن.
اشاره می کنیم که دربارۀ معاد جسمانی همین اندازه کافی نیست که بگوییم جسم برزخی(مثالی) به آخرت باز می گردد و معاد، معاد مثالی و برزخی است، بلکه لازم است معتقد باشیم به بازگشت بدن عنصری دنیوی، چنانکه آنچه در اذهان مسلمانان راسخ و مسلم است، بلکه در اذهان اهل ادیان آسمانی نیز، همین عقیده است.(۵)
میرزا احمد آشتیانی:
پس از آن که به حکم عقل و نقل ثابت شد که معاد هست و روز جزا قطعی است، این بحث پیش آمده است که آیا آنچه روح، در قیامت کبری و روز جزا به آن باز می گردد، همین بدن عنصری دنیوی پوسیده است، که به امر (و قدرت) خدای متعال اجزای متفرق شده و ساختار فانی گشتۀ آن باز می گردد (و به یکدیگر اتصال یافته، عین بدن دنیوی را تشکیل می دهند)، چنانکه میزان کار هم همین را می طلبد، چون نفس انسانی، چه طاعت و چه مخالفت کرده باشد، با همین اعضا و جوارح کرده است، پس پاداش دهی بر وجهی نیکو، و به کیفر رسانی به صورتی کامل، به این است که مورد پاداش یا کیفر عین همان واقعیتی باشد که طاعت یا معصیت کرده است. این است معاد؟ یا نه، بلکه روح انسانی به بدنی مجرد، که صورتی مقداری بیشتر ندارد، مانند قالب های شبحی یا صورت های منعکس در آینه، منتقل می شود و به محشر می آید؟
آنچه صریحاً در قرآن کریم گفته شده است همان شق اول (بدن عنصری دنیوی) است… لیکن جماعتی از اهل فلسفۀ متداول (حکمت متعالیه) به ملاحظه شبهه ای که به ذهنشان آمده است، شق دوم (بدن مثالی بدون جرم) را معتقد شده اند.
ایشان سپس می گوید:
این معاد، (بصورت بدن صوری مثالی) که اصولی برای اثبات آن تأسیس کردید، و قواعد ساختۀ خود را در این باره استحکام بخشیدید، و اساس آنها را [بحسب اصطلاح] استوار ساختید، و افکار خویش را در این باره خسته کردید، به هیچ وجه با آن بدنی که در قیامت کبری محشور خواهد شد منطبق نیست، اگر چه با بدن های مثالى (شبه بدنِ) عالم برزخ منطبق باشد. بنابراین، انکار معاد جسمانی، یعنی بازگشت ارواح به اجسام، که عقل سلیم نیز آن را می پذیرد، مخالف نص قرآن، بلکه جميع ادیان است، و انکار یکی از ضروریات دین اسلام است. خداوند متعال خود، ما را از اوهام لغزش آور، و نیرنگ های شیطان، نگاه دارد.(۶)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت ها:
۱-به نقل از مهرنامۀ شماره ۳۲ – آذر ۱۳۹۲
۲- صدا وسیما، شبکه مستند، ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ برنامۀ مردان خدا
۳- مجموع رسائل . مقالات فلسفی / ۸۳ ، به کوشش آقای غلامحسین رضا نژاد
۴-درر الفوائد – تعلیقة علی شرح المنظومة السبزواری ۲ / ۴۶۰٫
۵-سبیل الرشاد/ ۱۲-۱۳
۶-لوامع الحقائق فی اصول العقائد /۳۴ – ۴۴