یادداشت سردبیر
مهم ترین وظیفۀ مؤمنین خصوصاً علما و طبقۀ خادمان شریعت شناخت امام زمان(عج) و ترویج و تبشیر و معرفی و تبلیغ معارف حضرتش می باشد، البته وظایف کلی تری نیز هست که مرجع آن تودۀ مردم و مؤمنین و مؤمنات می باشند. این وظایف عبارتند از: مواسات و برادری در دوران غیبت و یاری شیعیان یکدیگر را در دوران غیبت در ابعاد مادی و معنوی. و لیکن وظیفۀ خاص علما، معالم الطریق بودن و ترویج معارف ثقلین و مبارزه با بدعت ها و احیای امر امام عصر(عج) با بهترین روش ها و غنی ترین محتواست، رسالتی که هر روز ابعاد تازه و جدیدی می یابد.
علما که کفیلان ایتام آل محمدند باید به ساماندهی وضع اعتقادی اخلاقی جامعه بپردازند و مقام تبلیغ را جانی تازه بخشند و مردمان را به سوی حقیقت تابناک وجود گرامی امام عصر(عج) توجه دهند. اما بحث ما در این مقال چگونگی این امر است یعنی این طبقۀ راهنما و راهبر چگونه می تواند به پاسداشت این مهم قیام نمایند؟ این مطلب یادآوری هایی را می طلبد؛ طلاب و فضلای حوزه و بزرگان روحانی باید اساس هدف خود را در تعلیم و تعلم، در منابر و تریبون ها و مجامع دانشگاهی و حوزوی خدمت به اهل بیت و پاسبانی از معارف ثقلین و ترویج و تبلیغ مقام اعلی و والا و یگانۀ امام عصر(عج) و معارف او بدانند و این واقعیت را از روز اول ورود در سلک طلبگی و کسوت روحانیت مادام مدنظر داشته باشند و با خود و با وجدان خود تکرار نمایند تا دمی از آن غافل نباشند، آنها بایست وظیفۀ خود را در قبال ولی نعمت خویش امام عصر(عج) فراموش ننمایند و تمام پویه ها و تکاپوها را در دوران تحصیل و تدریس و دوران تبلیغ که تمامی ندارد در این راستا سامان دهند. و اما سؤال اساسی این است که آیا ترتیباتی که در حوزه های علمیه و نهادهای مرتبط هست در دو بعد علمی و عملی این طبقۀ معزز و مسؤول را و این خادمان شریعت را در این مسیر هدایت می نماید و مستقر می دارد؟
ترتیباتی که در برنامۀ درسی طلاب هست غفلت از این مهم را بیانگر است و بعلاوه سلوک عملی که خود ذی المقدمۀ سلوک علمی است نیز معیوب و فاقد سمت و سوی لازم در جهت این هدف بزرگ یعنی پاسبانی شریعت و مرزبانی عقاید و انجام وظیفه در قبال روح دین و شریعت یعنی وجود مقدس امام عصر(عج) است.
باید برنامه های درسی در جهت نجات مردم در بعد اعتقادات و اخلاقیات باشد باید سیر تعلیم و تعلم در راستای آشنایی تودۀ مردم با معارف امام عصر(عج) و ناظر بر این معنا باشد. تنها راه نجات جامعه از جاهلیت و بدویت و مرگ جاهلی همین معناست.
اما آنچه کمتر به چشم می آید یا اصلاً دیده نمی شود همین توجه ضروری است.
مقدمۀ این واجب، اولاً دقت در گزینش طلاب است، برگزیدن طلاب با استعداد، دغدغه مند و عاشق پاسداری از معارف قرآن و اهل بیت(ع) و ثانیاً تدوین برنامۀ درسی منسجم و هدفمند در این راستا با تکیه بر ترویج عقاید صحیح حقه با محوریت امامت و مبانی امامت است.
مورد اول که مطمح نظر علما بوده و گزینش طلاب و چگونگی آن باید محور توجه سیاستگذاران حوزه باشد. آن گونه که فلسفۀ طلبگی را که خدمت به امام عصر(عج) و معارف ثقلین است را دمی از یاد نبرند، اصلاً طلبه باید با این دغدغه وارد حوزه شود، با آن رشد کند، و با آن فارغ التحصیل شود و البته در امر تبلیغ (که هیچگاه فراغت ندارد) با این دغدغه زندگی کند.
و اینکه سخن از اصل اصیل امامت شد و مرکز ثقل تعلیم و تعلم در حوزه عقاید را امامت بیان کردیم بخاطر اهمیت آن است و اینکه باب ورود به عقاید صحیح امامت است و میزان برای تصحیح عقاید غلط یا التقاطی هم امامت و تشریح مبانی آن و تبیین تعالیم آن است.
و مورد دوم یعنی اصلاح مواردی که خود پیشینۀ تأسف باری دارد و آثار عقایدی نفیس و ارزشمند شوربختانه در میان حوزویان و هم دانشگاهیان مهجور و مظلوم و مغفول مانده است. از همین روست که امر رسالت شناسی و رسالت گذاری را عقیم گذارده و اهل علم وظیفۀ خود را در این باب نمی دانند. تدریس کتب مهم در حوزۀ عقاید در ۳ سطح، ضروری ترین کار در اصلاح مواد درسی است، این مهم گامی است اساسی در جهت تحکیم بنیادهای نظری امامت در ساختمان فکری و اعتقادی طلاب و دانشجویان که باید از اولین روز ورود به حوزه و شروع دروس حوزوی در سطوح ابتدایی و مقدمات عملی گردد.
ذکر این نکتۀ بسیار مهم ضروری است؛ که حقیقتی که مغفول و مهجور گذاشته شد به مرور زمان در فرآیندی بدل به ضد خود می گردد به این نحو که شبهه بدل به حجّت و حجّت بدل به شبهه می گردد و اینگونه است که شبهات در حوزۀ عقاید بخصوص بحث امامت و متفرعات آن بیش از شبهات دیگر رخ می نماید و گاه تا آنجا پیش می رود که دیدگاه های نظری و شبه نظری را در قالب آثاری مکتوب و غیر مکتوب در صورت هایی شبه برهانی و خطابی به وجود می آورد که مستقیماً عقاید صحیح را نشانه می گیرند.
بدیهی است که این شبهات اولاً: یک شبه شکل نگرفته اند (بیانگر سیکل معیوب و روند بیمار در تدوین سیر تعلیم و تعلم و برنامه ریزی درسی) و ثانیاً؛ این شبهات در ذهن کسانی شکل گرفته و تئوریزه گردیده که پس از سال ها تحصیل منهای بینش و دانش در حوزۀ عقاید بخصوص امامت، به ابزاری از علوم نیز مجهز شده اند و لذا دفع این مفسده دشواری بیشتری دارد چون مبلّغ و مبّشر این شبهات بعضاً خود از اهل علم اند!!!! لذا آشنایی و سپس آموزش مبانی اعتقادی صحیح، بخصوص امامت و امام شناسی باید از ابتدا با ذهن و روح طالب علم عجین گردد والّا در سیر صعودی و سطوح بالاتر تحصیل و تحقیق فاصله با مبانی صحیح اعتقادات بیشتر و بیشتر می گردد.
آنگاه شبهات مهم در اذهان اهل علم ریشه گرفته و در ضمیر آنها غرص و سپس قرص می گردد و زدودن آن و الغاء آن و پس از آن القاء عقاید صحیح بسیار دشوار و بلکه ناممکن می گردد. در اینجا همانگونه که در فرآیندی کاملاً قابل درک و پیش بینی حقایق بر اثر مهجور ماندن و متروک گذراندن تبدیل به ضد خود شده بود (بطوری که باید برای بدیهیات اقامۀ برهان نمود) تبلیغ نیز به ضد تبلیغ بدل شده و نقض غرض از فلسفه و رسالت طلبگی محقق می گردد. پس به اختصار چهار گام اساسی باید برای سامان دادن و نظم بخشیدن به این امر مهم یعنی اصلاح وضع تدریس عقاید در حوزه ها و نیز دمیده شدن روح تعهد در برابر امام عصر(عج) و نیز سامان یافتن امر تبلیغ دین که وظیفۀ مهم و اساسی حوزه ها و رشته های الهیات دانشگاه هاست برداشته شود:
۱- بازنگری کلی و اساسی در کتب و مواد درسی در حوزۀ تفسیر، عقاید و معارف، کلام و تاریخ اسلام و تعویض کتب درسی رایج و سپس جایگزین کردن آثار مهم و ممتاز در ۶ موضوع مهم و حیاتی:
۱- تفسیر قرآن، با تکیه بر ثقل اعجاز قرآن یعنی معارف قرآن، بجای تفسیرهای تأویلی با مایه های فلسفی عرفانی یا علمی و به دور از سنت تفسیر اثری.
۲- عقاید و معارف بجای فلسفۀ سراسر باطل یونانی تزئین شده با آیات و احادیث با عنوان مجعول و منحول فلسفۀ اسلامی، و ذکر این نکته ضروری است که معارف و عقاید چیزی ورای کلام مصطلح اسلامی است.
۳- تاریخ صحیح و معتبر اسلام بجای تاریخ مصطلح و رسمی که بنیان و بنیادی جز دشمنی با ثقلین ندارد. و اساس نگارش آن بر مبنای عداوت با قرآن و ائمۀ اطهار(ع) و قلب حقایق بوده است. (نکته: طلاب عزیز و دانشگاهیان گرانقدر اگر تاریخ صحیح اسلام را ندانند ظرافت های بینشی لازم در تحلیل مسائل در حوزۀ عقاید خصوصاً مباحث مربوط به امامت را واجد نخواهند شد و لذا مطالعه تاریخ صحیح و معتبر اسلام خصوصاً دهه های نخستین هجرت از واجبات و از عناصر اصلی امر هدایت و تبلیغ است.)
۴- علم کلام با ماده و هیأت اسلامی شیعی و غیرآلوده به نهادهای فکری غیراسلامی مثل یهودیت، فلسفۀ یونان، مسیحیت، آیین هندو ، آئین بودا و آراء گنوسی.
۵- علم مناظره و احتجاج با تکیه بر روش و محتوای مناظرات ائمۀ هدی(ع) و اصحاب ایشان و فقهای بزرگ شیعه که در کتب احتجاج مذکور است.
۶- علم اصول مُلَخَّص، پیراسته و کاربردی، نکتۀ شایستۀ توجه در این گام نخستین اینست که اگر ظرفیت موجود با موضوعات فوق وجود دارد باید محتوای آن اصلاح شود و به حقیقت خود (یعنی تبیین و دفاع از معارف اهل بیت و امام عصر(عج)) برگردد و اگر وجود ندارد باید این ظرفیت ایجاد شود و هم در فرم و هم در محتوی مطابق با رسالت یک عالم شیعی تدوین یابد.
مطلب دیگر اینکه بعضی از رشته ها و مواد درسی باید تأسیس گردند یا ذیل همین شش موضوع گنجانده شوند که اهمیتی بسزا دارند، از آن جمله:
الف: نهج البلاغه و تفسیر آن
ب:صحیفۀ سجادیه و معارف آن
ج: خطبۀ بی نظیر فاطمیه و معارف آن
د: معارف دعایی شیعه
۲- تربیت مربی در این جهت (فراگیری و سپس آموزش عقاید حقّه) و آموزش شبهه شناسی و نحوۀ مواجهه و مقابلۀ با شبهات علیه مذهب، با متد علمی روز و سطح بندی و درجه بندی مخاطبین و تربیت مربی متخصص مناسب با هر سطح از آموزش.
۳- تعلیم عقاید صحیح به طلاب و دانشگاهیان با روش و کمیت ۸۰ به ۲۰ یعنی چهار پنجم از حجم تعالیم و آموزش ها اولاً باید شامل خود متون دینی باشد و بیست درصد مطالعۀ آراء و افکار نحله های الحادی و ضد دینی، لحاظ نسبت فوق از این حیث مطلوب است که اگر متن پیام اسلام و مذهب حقّه به دقت و با عمق بینشی و دانشی کافی تدریس و تعلیم و تبلیغ شود پرداختن به مطالعه و پژوهش در آثار مخالفان حجم کمتری را اشغال می نماید و غنای مطالب آن را کاملاً تأمین نموده و نیز مربی و مبلغ را از بیان و تکرار یاوه های مخالفین و شرح و توضیح افکار التقاطی، صناعی، منقطع از وحی بی نیاز می نماید. بدیهی است اگر از زمان اندک استفادۀ بهینه نشود و عمده وقت به پرداختن به آثار نحله های انحرافی و تشریح عقاید باطلۀ آنها بگذرد (که یکی از آسیب شناسی های حوزۀ ترویج عقاید همین است) فرصت طلایی برای بیان عقاید ناب اسلامی که مؤید از جانب عقل و فطرت است از دست خواهد رفت، ضمن اینکه ممکن است ذهن و ضمیر خود طلاب و دانشگاهیان و مبلغین عزیز نیز بجای آموزه های وحیانی، درگیر مسائل و مسأله نماهای ساخته پرداختۀ فیلسوفان و ملحدان گردد.
۴- درک اولویت ها در تبیین عقاید صحیح و پرداختن به اصل موضوع است یعنی امامت و ولایت ائمۀ اطهار(ع) که معلمان حقیقی توحید و باب شناخت اصول دین اند و سپس تبیین سایر موضوعات. بسط این مقال فرصت بیشتری می طلبد ولی آنچه حیاتی است، آغاز هر چه سریعتر این روند تغییر و تحول است. پیش از آن که دزدان عقاید و رهزنان اعتقادات بیش از پیش جامعه را از عقاید صحیح و از روح ایمان تهی نمایند.
و نکتۀ ما قبل آخر اینکه آشنایی مردم با معارف ثقلین و امام عصر(عج) و ویژگی های ایشان هدف مهم این تغییر و تحول است و رمز نجات جامعه از مرگ جاهلی و تحقق انتظار حقیقی وَحیّ و ساختن منتظرانی حقیقی است برای حضرتش.
یاسر فلاحی