
نقد عقل نظری در فلسفه اسلامی
2025/10/26
شرح حدیث عرض دین حضرت عبدالعظیم حسنی(ع)
2025/10/26سرمقاله
از اسـرائیلیات تا اسرائیل
سیدعلی آیت اللهی
بیش از هر زمان دیگر اکنون ذهن ها به نحوه نفوذ یهود متمرکز شده است این فرصت خوبی است تا در عرصه فرهنگی و نخبگانی نیز بحث اسرائیلیات در جهان اسلام بازخوانی و پیگیری شود.
می دانیم که اسرائیلیات به گزارش هایی اطلاق می شود که از منابع یهودی، مسیحی و افسانه های قدیم اهل کتاب وارد متون اسلامی شده اند. شکل گیری این مضامین در قالب متون فرهنگی و دینی و نفوذ چشمگیر آنها در جهان اسلام بیشتر تحت تأثیر داستان سرایی یهودیان به ویژه تازه مسلمانان از آنها، در سده های نخست هجری دانسته شده است.
اندیشه یهود از ابتدایِ ظهور اسلام مناسبات خصمانه و نفوذ و تعاملات خاص تری با مسلمانان داشته است. شگفت آورتر گزارش هایی است که تلاش یهود برای مبارزه با اسلام را پیش از ظهور اسلام نمایان می کند.(1) از برخی از بزرگان معاصر(2)، این نظر نقل شده و این تحلیل وجود دارد که :
«سبب دیگر و لایه پنهان اکثر جنگ ها، نسل کشی ها و مسلمان کشی ها و یا درگیری های غیرنظامی و یا مذاکرات قدرت های سیاسی و حوادث ناشی از آن در حوزه های مختلف، همه و همه نوعی مواجهه و مقابله با تشیّع راستین بوده و خواهد بود. این دسته با شواهدی تجربی، یافته بودند که اسلام ستیزیِ خاصِّ یهود و مخالفان دین در نهایت به شیعه ستیزی ختم می شود.
در حوزه آسیب شناسی رخدادهایی مانند تداوم انحرافات سقیفه و حدیث سوزی و منع تدوین حدیث و رشد منسجم بنی امیه در دوران خلفای نخستین و پس از آن بی پناه نگاه داشتن مسلمانان در قرن های بعد در قبال عقاید فلسفی و عرفانی هلنیستی و هندی و پاسخ بسیاری از پرسش ها به فرهنگ و آموزه های یهودی مرتبط بوده و همه این ها به نفوذ فعالیت های فرهنگی یهود باز می گردد. توطئه و تأثیر یهود بر حوادث صدر اسلام و همراهی و نفوذ عوامل برجسته یهود چون کعب الاحبار از مسلمات تاریخ عقاید به شمار می آید.
صاحب طبقات کبری نقل می کند هنگامی که رسول خدا در 12 سالگی به همراه حضرت ابوطالب(ع) ناگزیر به سفری تجاری رهسپار می شود، در نزدیک دمشق به بسری که مرکز فرهنگی و روحانی مسیحیت آن عصر به شمار می آید، می رسد. راهبی به نام بحیرا ایشان را مهمان می کند بحیرا پس از پرسیدن سوالاتی از حضرت محمد(ص) خطاب به جناب ابوطالب(ع) کرده و هشدار می دهد که هیچ یک از اهل کتاب نیستند که او را ببینند و نشناسند و مطابق آنچه به ما رسیده است، یهود تشنه خون اوست و برای از بین بردنش اقدام کرده و از پا نخواهند نشست.(3)
آیه شریفه «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَ الَّذينَ أَشْرَكُوا…»(4) وجود مستمر جریان های یهودی و کیفیت تعامل منفی و دائمی یهود با مؤمنان و اسلام را خاطرنشان می سازد.
آن گونه که در محل خود قابل اثبات است؛ ظهور حاکمیت بنی امیه در اسلام را می توان محصول مشترک انتقام یهودیان و منافقان و مشرکان از رسول خدا(ص) دانست، در زمان سلطه عباسیان با این که نفوذ جدیدی از ناحیه یهود دیده نمی شود اما برخی آثار فرهنگ اموی در عصر عباسی دوباره مشاهده می شود و این مربوط به تداوم نفوذ اولیه ایشان است. این نکته وقتی مهم شمرده می شود که بدانیم با وجود تحمل شکست های مکرر یهودیان از اسلام در قرن اول، یهود چه جایگاهی در میان مسلمانان برای خود تدارک دیده بود. به گواهی تاریخ، علی رغم هشدارها و توصیه های مؤکّد قرآن و تلاش های مستمر پیامبراکرم(ع) بعضی از صحابه کاملاً متأثر از یهود شده و دیگران را به فراگیری علم و دانش از آنان توصیه و سفارش می کردند و حتی بالاتر، اهل کتاب را مرجع تفسیر قرآن و کانون حل معضلات علمیِ دین معرفی می کردند؛ روایت شده که مردی درباره مساله ای از عبدالله بن عمر سوال کرد. ابن عمر که مردی یهودی به نام یوسف نزد وی بود گفت: از یوسف بپرس که خدا می فرماید: فاسئلوا اهل الذکر…(5)
جالب است که ریشه این موضوع سابقه ای در نسل قبلی و در صحابه متقدم داشته است علامه سید جعفرمرتضی عاملی می نویسد:
آنچه ما را شگفت زده می کند این است که می بینیم برخی از مشاهیر اصحاب به فراگیری آموزه های یهود(اهل کتاب) ادامه می دهند و برخی مانند خلیفه دوم بدین منظور به مدارس یهودیان در مدینه موسوم به ماسکه می رفتند و بدین وسیله اکثر صحابه از یهود حرف شنوی داشتند و گمان می کردند آن ها بدین خاطر به او علاقمندند.(6)
بی تردید رقابت سیاسی در دو دهه نخست قرن اول، عامل صدور چنین سخنی از عبدالله ابن عمر می باشد. زیرا با تبیینات پیامبراکرم(ص) برای صحابه، به روشنی واضح است که اهل ذکر واقعی که مردم به سؤال از ایشان مأمور شده اند، امیرالمؤمنین علی(ع) و عترت طاهره او هستند که اهل قرآن و اهل ایمان و اهل رسول و اهل بیت و اهل ذکر به شمار می روند. اما ابن عمر و نظایر او برای این که جبهه گیری سیاسی خود را حفظ کنند و این سوال و احساس نیاز باعث رونق گرفتن طرفداران سیاسی اهل بیت نشود و از مراجعه طبیعی مردم به اهل بیت بکاهند، حاضرند دشمن اسلام را به عنوان مفسّر اسلام و قرآن و مرجع علم معرفی کرده و این چنین آدرس بدهد؛ تا مرجعیت علمی اهل بیت قرن ها مسکوت بماند. این بزرگ ترین بسترسازی برای ورود اسرائیلیات و آموزه های یهود می باشد که به هدف تباهی اسلام در قالب یک رقابت سیاسی جریان یافته است.
کعب الاحبار، وهب بن منبه، ابوهریره، عبدالله بن عمرو بن عاص و عبدالله بن سلام در قرن اول چنین نقشی را ایفا کردند و در قرن سوم عباسیان مسیری را گشودند که اولاً اثر نفوذ اولیه یهود تثبیت شد و باقی ماند و ثانیاً برخی از آثار فرهنگ اموی که محصول ستیز با خاندان وحی بود، رنگ قداست به خود گرفت و در قالب مذاهب فقهی و کلامی تدوین شد. بر اساس برخی منابع تاریخی، کعب که از محتوای کتب یهود آگاهی داشت، پس از اسلام آوردن، در برخی محافل مسلمانان پاسخ گوی پرسش های آنان بود. علاقه و اصرار عمر و معاویه به بیانات و داستان های کعب، تأثیر شایانی در رواج روایات او در میان مسلمانان داشت.(7)
مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار بیست صفحه مطالب مستندی راجع به انحرافات عبدالله بن سلام آورده است.(8) اما قدرت فرآیند تثبیت آموزه های یهود به گونه ای است که در میانه قرن سوم و در عصر عباسیان محمدبن اسماعیل بخاری کتاب صحیح خویش را تدوین می کند و در آنجا به عبدالله بن سلام اعتماد کرده و روایات وی را تثبیت نموده است. وهب بن منبه متوفای 114 که دروغگویی اش بسیار واضح است و کتابی با عنوان اسرائیلیات به وی نسبت داده شده، اما با این حال به خاطر سیاست کلامی عباسیان مورد اعتماد کامل اهل سنت واقع شده است. چون طبق قانونی که محصول بلندمدت حاکمیت سیاسی عباسیان است با وی برخورد می شود. فرمولی که سیاست بنی عباس رقم زده و به عنوان یک قاعدهِ اصلی به اکثریت جهان اسلام تحمیل کرده این اصل است:
کل من اخرج له البخاری او مسلم فهو ثقه.(9)
در کتاب تهذیب التهذیب درباره مقاتل بن سلیمان که در تفسیرش بارها تشبیه و تجسیم و ترسیم توراتی را انعکاس داده است،(10) به صراحت به این پدیده فرهنگی عصر عباسی اشاره شده است:
یأخذ عن الیهود و النصاری علم القرآن.(!)(11)
کتاب توحید ابن خزیمه نمونه میراث دیگر این ماجرا است. در این خصوص تبلیغات فرهنگ اموی در عصر عباسیان نیز غلبه ای عظیم می یابد به طوری که در کوفه ای که کانون تشیع به شمار می رود، محمد بن مسلم که اهل کوفه است، اما با این وجود به امام باقر(ع) عرض می کند که:
همشهريان و برخی از نزدیکان ما گمان كنند، قول خداى عز و جل «اگر نمی دانيد از اهل ذكر بپرسيد» اهل ذكر همان يهود و نصارى هستند، فرمود: اگر چنین باشد، آنها شما را به دين خود دعوت كنند!!! سپس با دست به سينهاش اشاره كرد و فرمود: ما هستيم اهل ذكر و ما هستيم سؤالشوندگان.(12)
در آغاز قرن سوم همین انگاره از طرف علمای عراق و خراسان نیز مطرح است هنگامی که امام رضا(ع) به آیه های قرآن در معرفی عترت طاهره استناد می کند در خصوص آیه 43 سوره نحل(13) مورد اعتراض مخاطبان که عالمان مطرح زمان شمرده می شدند، قرار می گیرد:
فَقَالَتِ الْعُلَمَاءُ: إِنَّمَا عَنَى الله بِذَلِكَ الْيَهُودَ وَ النَّصَارَى.
امام رضا(ع) در پاسخ حاضران در حضور مأمون فرمود: سبحان الله آیا این حرف (که اهل ذکر یهودند) پذیرفتنی است و جایز می شمارید آن را در حالی که آن ها شما را به روش خودشان دعوت می کنند و می گویند دین شان از اسلام برتر است. در این وقت مأمون گفت: ای ابا الحسن آیا نزد تو مطلبی هست که خلاف نظر عالمان حاضر را آشکار کند؟ امام فرمود: بله، «ذکر» رسول خدا است و ما اهل اوییم و خدا این مطلب را در قرآن در سوره طلاق آورده آنجایی که می فرماید: «فَاتَّقُوا الله يا أُولِي الْأَلْبابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ الله إِلَيْكُمْ ذِكْراً رَسُولًا يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِ اللَّهِ مُبَيِّناتٍ»(14) پس ذکر رسول خدا است و ما اهل اوییم.(15)
نکته بسیار مهم در این دوران و آنچه در عبارت حدیث بازتاب یافته این که امام می فرماید:
«يَقُولُونَ إِنَّهُ أَفْضَلُ مِنْ دِينِ الْإِسْلَامِ» آنها می گویند: دینشان افضل از دین اسلام است. یعنی گفتمان رایج یهود و نصارا در عصر عباسیان تا این حد جدی و فراگیر بوده است.
متأسفانه شخصیت ابن عباس در این موضوع نیز تحریف شده است و نظریه ابن عباس در مورد اهل ذکر در سیطره سیاسی تاریخی 500 ساله عباسیان به درستی منعکس نشده است. مجمع البیان نقل می کند که:
«أن المراد بأهل الذكر أهل الكتاب عن ابن عباس و مجاهد أي فاسألوا أهل التوراة و الإنجيل».(16)
در عین حال علامه مجلسی از علامه حلّی بهره گرفته که با ارائه مستندی از اهل سنت، مطلب فوق را گزارش کرده و این انگاره را مقاله ابن عباس نمی داند:
علامه حلی در کتاب کشف الحق گفته است که حافظ محمدبن موسی شیرازی از علمای اهل سنت است و روایت کرده و استخراج نموده از تفاسیر دوازده گانه از ابن عباس درباره آیه «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ» که اهل ذکر محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) هستند. ابن عباس گفته که این ها اهلِ ذکر و علم و عقل و بیان هستند و اهل بیت نبوت و پایگاه رسالت و محل رفت و آمد ملائکه اند. به خدا قسم مؤمن را مؤمن نام نداده اند مگر به واسطه کرامت و احترام امیرالمؤمنین.(17)
تأسف آور و شگفت آورتر از همه این تحریف ها، نفوذ این انگاره در برخی از تفاسیر شیعی در زمان ما است.(18) آنجایی که با این همه روایات و دلالت های عقلی، بازهم عده ای مصرّانه و یا ناشیانه نفوذ یهود را انعکاس می دهند. ما می دانیم که به واسطه غلبه فرهنگ اموی در عصر عباسیان به لحاظ ملاحظات سیاسی نفوذ و مراجعه به یهود، رسمی و بی عیب قلمداد شده است. پس حضور یهودیت و یهودیان متفاوت از سایر مکاتب کلامی نقش آفرینی کرده است.
با این حال و فارغ از همه این توضیحات از اواخر قرن سوم هجری (در قرن نهم و دهم میلادی) پس از یک وقفه بسیار طولانی فلسفه و ایدئولوژیِ نظام مندِ جدیدی در میان یهود ظهور کرد. پدیده ای که متأثر از قدرت گرفتن تمدن اسلام بود. الهیات جدید یهود در مجادلات با زرتشتیان و مانویان و مسیحیان و مسلمانان شکل گرفت و تأثیرپذیرفته از معتزله بوده و کلام و الهیات یهود نیز مدعی آن بود که مبتنی بر عقل است. سعدیا بن یوسف(882 -942) در مصر و شام در حکومت عباسیان به فعالیت پرداخت و اصول کلام معتزلی را اقتباس کرد. او ترجمه ای عربی از کتب عهد عتیق فراهم ساخت که با تفسیر همراه بود. اثر عمده وی، کتاب الامانات و الاعتقادات در بیان باورهای توراتی است. می توان آن کتاب را کتاب عقائد و مسالک یهود نام نهاد که در آن از مکتوبات معتزله و طبقه بندی پنج گانه آنان الگو گرفته شده است. عراق مرکز بسیار مهم تفکر یهودی در عصر حضور ائمه و حاکمیت خلفای عباسی است اطبای یهودی در شرایط مساوی با دانشمندان مسلمان و مسیحی همکاری می کردند، البته در میانه آنها علاوه بر جریان یهودیت خاخامی، کسانی بودند که کلام عقل گرایِ شِبه معتزلی مثل سعدیابن یوسف را نپسندیدند و آن را مورد حمله قرار دادند. عانان بن داوود در قرن هشتم میلادی فرقه قرائی ها را بنیان نهاد که مرجعیت میشناه و تلمود را انکار کرده اند.(19) این رویکرد برخلاف رویکرد یهودیت خاخامی و آنچه امثال بن یوسف مدافع آن بودند، بود. بروز این جریان خود تشتت و افتراق مکرر یهود در قرن سوم، را نشان می دهد. البته پرواضح است این تشتت درونی منافاتی با سایر اقدامات یهود ندارد و در ذهن نباید متناقض و متعارض جلوه کند. در قرآن کریم در عین تأکید بر تشتت و ذلت و مسکنتی که ایشان به آن دچار شده و می شوند به عداوت و غدر و لجاجت و انسجام در حیله و مکر ایشان اشاره(20) و تأکید شده است؛
«ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ الله وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ الله وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ الله وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ» (21)
بر آنان ذلت و خواری قرار داده شده است، هر کجا که یافت شوند، مگر با پناهی از خدا و پناهی از مردم(وپیمان و قراردادی) و در هرصورت به خشمی از خدا گرفتار شده اند و بر آنان، بیچارگی نهاده شده است.این بدان سبب است که به آیات خدا کفر می ورزیدند و پیامبران را به ناحق می کشتند. این به سبب آن بود که نافرمانی می کردند و متجاوزانه از حد می گذشتند.
طبیعی است که آگاهی از سرنوشت نفوذ فرهنگ یهود در جامعه مسلمین نکته ها و عبرت هایی را در پی دارد:
- پدیده نفوذ یهود یا استفاده از ظرفیت منافقین مسلمان از قرن اول فصل مشترک تهاجم توأمان نظامی و فرهنگی دشمنان بوده است همانند عرصه نظامی نفوذناپذیر شدن در جبهه فرهنگی نیز آداب خاصی دارد که باید به آن ملتزم بود.
- منشاء و اصل وجود اسرائیلیات با انگیزه سیاسی در مبارزه با مکتب عترت سلام الله علیهم اجمعین پدید آمده و برای ایجاد یک نقطه ضعف رو به تزاید در فرهنگ مسلمین بوده است.
- ضعف فرهنگی و نفوذپذیری از یهود عنود باعث سستی و فروپاشی عوامل عزت آفرین در جامعه اسلامی شده و تداوم و تکرار این مسأله در طول زمان به شکست و افول تمدن اسلامی و سلطه وحشیانه تمدن غرب منجر گردید و اِشغال سرزمین هایی نظیر فلسطین و اِشغال افکار و تصرف اندیشه های مسلمانان جدامانده از قرآن و عترت، محصول ناگوار این عقب ماندگی و عدم استقلال و نفوذ خائنانه است. همین امر در بعد سیاسی و نظامی اسراییل را پدید آورده است و لذا شاهدیم که یک نقطه ضعف رو به تزاید، به یک کانون تجاوزگری برای تباهی مبدل شده است.
- اسرائیل نماینده کل غرب و نظام صهیونیسم جهانی در دشمنی با اسلام، ذات و گوهر اسلام را یعنی تشیع و مکتب عترت را هدف گرفته است و لذا پریشانی و ناامنی و آتش افروزی را رسماً و علناً برای کشورما در دستور کار خود قرارداده است. در این شرایط هرفرد و جریانی که در جبهه تضعیف ارکان کشور قرار بگیرد به عنوان مصداق نفوذ، خط یهود و اسرائیلیات را نمایندگی می کند عاقبت به شر خواهد شد هرچند که بخشی از عمر خود را در حوزه دین صرف انتشار حقایق وحیانی و تفکیک ناخالصی ها کرده باشد.
- جنگ 12روزه در آستانه غدیر 1404 یعنی تهاجم نظامی رژیم صهیونیستی و امریکا با همکاری ناتو و متحدان منطقه ای و بین المللی اسراییل به ایران اسلامی یک پرده برداری تمام عیار از تحلیل ذکرشده در ابتدای این نوشتار بود و عمق نفوذ نظامی و امنیتی و شاکله و اهمیت و آثار تلخ و مخرب پدیده نفوذ را نشان داد. بحمدالله به فضل الهی و به مدد نام امیرالمؤمنین و برکت ایام غدیر این حادثه با رشادت و هدایت مقام معظم رهبری و ایثار نیروهای مسلح و حمایت مراجع عظام و همبستگی مردمی و سرافرازی خانواده های شهدا به حماسه ای بزرگ مبدل گشت و تجربه گرانسنگی برای شیعه خانه اهل بیت: به جا گذاشت. این رویارویی مستقیم نظامی با یهود که به اعتراف دشمنان تکرار خواهد شد، حقیقت ماندگاری جامعه و کشور ما را بر محور ثقلین قرآن و عترت برای حق طلبان جهان جلوه ای تازه بخشید.
- رسوا کردن اسرائیلیات و زدودن اشباه آن از فضای فکری جامعه و پاسداری از دین به محوریت قرآن و عترت، خط منسجم فکری مکتب فقهای امامیه در طول تاریخ بوده است. بنابراین در عرصه خطیر فرهنگ و اندیشه همانند عرصه نظامی و اجتماعی راه نجات و سربلندی و پیروزی امروز و فردای ما اخذ نور از مکتب امام صادق(ع) خواهدبود و هدف از انتشار نورالصادق نیز همین بوده و خواهدبود. ان شاءالله.
27 /04/1404
———————————————————–
پی نوشت ها:
- مهدی پور، علی اکبر، تاریخ اسلام با رویکرد دشمن شناسی/37.
- من جمله آیت الله سیدموسی صدر. (نقل مستقیم شفاهی یکی از همراهان وی در حج سال1350)
- ابن سعد، طبقات کبری 1 / 120.
- مائده: 82.
- عاملی، جعفرمرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم 1/120؛ ما روی من ان رجلاً سأل ابن عمر عن مسألة و عنده رجل من الیهود یقال له یوسف، فقال سل یوسف، فان الله یقول: فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون.
- عاملی، جعفرمرتضی، همان 1/112 به نقل از کنزالعمال 2 /228؛ الدرالمنثور 1/90.
- ابن قتیبه، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۲۵؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۳۸ و ۲۵۰.
- مجلسی، بحارالانوار 60 / 241 – 261.
- به نقل از: مهدی پور، علی اکبر، تاریخ اسلام با رویکرد دشمن شناسی/102.
- نک: محمدی مظفر، ظاهرگرایی در فهم قرآن/ 70-71.
- ابن حجر العسقلاني، تهذیب التهذیب 10 / 284.
- کلینی، الكافي 1/ 212.
- «وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» (نحل:43)
- طلاق: 10-11.
- صدوق، عيون أخبارالرضا 1/ 239.
- طبرسی، مجمع البیان 6/557.
- مجلسی، بحارالانوار 23/ 186.
- ر.ک. درس های فقه الامامه آیت الله سیدمحمود بحرالعلوم میردامادی در جلد اول کتاب آفاق الولایه ابعاد این مساله به تفصیل واکاوی شده است.
- درباره قرائی ها یا قرائیم ر.ک: مقاله مندرج در سایت انجمن کلیمیان ایران تهران و همچنین نک: شفیعی، مرضیه، سنت و متن از منظر قرائیم و قرائیون/35-59؛ رساله کارشناسی ارشد دانشگاه ادیان 1394.
- اعراف: 152؛ بقره: 61.
- آل عمران: 112.



