از جمله انحرافات زمان امام صادق (علیه السلام) این بود که دولت غاصب وقت با یک طرح ریشه دار استعماری، مکتب و مسلک رأی و قیاس و استحسان و اخباری گری و تصوف و امثال آن را در مقابل اهل بیت (علیهم السلام) قرار داد و در دوران امام صادق(علیه السلام) تمام متاع فریبنده و به ظاهر آراسته خود را به بازار مسلمانان عرضه کردند و با ترجمه کردن فلسفه ی یونان و انتشار آن در بین مسلمین، در صدد خنثی نمودن انقلاب فرهنگی صادقین (علیهم السلام) بر آمدند و در واقع یک حمله ی عمومی از داخل و خارج توسط استعمار علیه مکتب امام صادق (علیه السلام) گسترش یافت تا بالاخره آن امام همام که در بین امامان علیهم السلام به ابوالائمه و شیخ الائمه معروف است و عمر ۶۵ ساله خود را در راه ترویج اسلام و معارف قرآن و تعلیم و تربیت انسان ها صرف نمود را خانه نشین نمودند.
یکی دیگر از انحرافات عصر آن امام همام، جلوگیری دولت وقت (به عناوین گوناگون) از شرکت کردن مردم در حوزه ی درس امام صادق(علیه السلام) و تماس با آن حضرت و انتشار احادیث بود. لذا با گماشتن افرادی مانند ابوحنیفه و بعضی از کسانی که به اعتراف خود از مکتب امام صادق (علیه السلام) بهره های علمی برده بودند و از شاگردان ایشان بودند و نیز امثال سفیان ثوری صوفی معاند و ابن ابی العوجا و عباد بصری و برخی دیگر از اقطاب صوفیه در مقابل آن حضرت، سلاح و حربه ای در برابر امام صادق (علیه السلام) ساختند برای زیر سؤال بردن عظمت علمی آن بزرگوار و مبارزه با انحصار علم و معرفت در بیت نبوت و رسالت و خدشه دار کردن قداستها و ایجاد اختلاف و نفاق و گروه بازیها و فرقه گراییها و ایجاد مسلک های ساختگی بین شیعیان.
از باب نمونه:
سفیان ثوری صوفی معاند بر امام صادق (علیه السلام) وارد شد، امام را در حالی دید که جامه ای سفید و لطیف پوشیده است. به عنوان اعتراض گفت: این جامه سزاوار تو نیست تو نمی بایست خود را به زیورهای دنیا آلوده سازی.
امام صادق(علیه السلام) به او فرمود:
«اسمع منی وع ما اقول لک فانه خیرلک عاجلاً و آجلا ان انت مت علی السنه و الحق و لم تمت علی بدعه»(۱۳)
خوب گوش کن که از برای دنیا و آخرت تو مفید است، اگر راستی اشتباه کرده ای و حقیقت نظر دین اسلام را درباره ی این موضوع نمی دانی، سخن من برای تو بسیار سودمند خواهد بود و اما اگر منظورت این است که در اسلام بدعتی ایجاد کنی و حقایق را منحرف و وارونه سازی، مطلب دیگری است و این سخنان به تو سودی نخواهد داشت. (۱۴)
ممکن است تو وضع ساده و فقیرانه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و صحابه آن حضرت را در زمان خودش در نظر خود مجسم سازی و فکر کنی که آن یک نوع تکلیف و وظیفه ای برای همه مسلمانان تا روز قیامت است. اما من به تو می گویم که رسول خدا در زمانی و محیطی بود که فقر و سختی و تنگدستی بر آن مستولی بود. عموم مردم از داشتن لوازم اولیه زندگی محروم بودند و وضع خاص زندگی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحاب آن حضرت مربوط به وضع عمومی آن روزگار بود. اما اگر در عصری وسایل زندگی فراهم شد، سزاوارترین مردم برای بهره بردن از آن نعمت ها نیکان و صالحانند، نه فاسقان و بدکاران، مسلمانانند، نه کافران، ای سفیان تو چه چیز را بر من عیب شمردی؟ به خدا قسم من در عین اینکه می بینی از نعمت های الهی استفاده می کنم، از زمانی که به حد بلوغ رسیده ام شب و روز بر من نمی گذرد مگر آن که مراقب هستم که اگر حقی در عالم پیدا شود، فوراً آن را به موردش برسانم.
سفیان نتوانست پاسخ منطقی امام صادق(علیه السلام) را بدهد ناچار محضر امام را ترک کرد و به یاران و هم مسلکان خود پیوست ماجرا را به آنها گفت، آنها تصمیم گرفتند که دسته جمعی با امام مباحثه کنند و به آن حضرت اعتراض کنند. (۱۵)
——————————-
پی نوشت ها:
۱۳- فروع کافی جلد ۵ ـ کتاب المعیشه (باب دخول الصوفیه علی ابی عبدالله)/۶۵
۱۴- امام صادق (علیه السلام) با این عبارت ماهیت سفیان ثوری را بر ملا کردند و او را به عنوان یک شخص معاند و منحرف و بدعت گذار به جهانیان معرفی کردند. اما خوانندگان عزیز شما اگر با مجوز شرعی یک سیر اجمالی در لابلای کتب ضاله ی اهل عرفان و تصوف مثل تذکرة الاولیاء داشته باشید، انحراف این گروه ضد دین و عناد آنها با اهل بیت علیهم السلام به وضوح برای شما روشن خواهد شد.
۱۵- ادامه دارد.