ابوالحسن غفاری (۱)
رضا مختاری خویی (۲)
چکیده:
محمد میرلوحی سبزواری(م.حدود ۱۰۸۵ق)، یکی از مخالفان سرسخت مجلسی اول و دوم است. مخالف تصوف و فلسفه است ولی برخی مطالب نشان می دهد که اشکالات او به صوفیه و فلاسفه مبنایی روشن ندارد. میرلوحی با چند اسم مستعار کتاب می نوشت و از کتبی که در طول تاریخ از بین رفته بودند نقل حدیث می کرد، گویی که آن کتب همه نزد وی حاضرند و او به آنها دسترسی دارد! افکار او کمتر مورد اعتنا قرار گرفته و حتی بین مردم نیز به دروغ بافی شهره شده بود. میرلوحی همان کسی است که به شدت نسبت تصوف به مجلسی اول می دهد تا جایی که علامه مجلسی ساحت پدر را بری از تصوف اعلام می کند. در این مقاله نزاع میرلوحی با مجلسی ها تحلیل و بررسی می شود، و نیز ادعای وی در اینکه رساله تأیید تصوف در نقد رساله رد صوفیه ملا محمد طاهر قمی نوشته مجلسی اول است مورد کنکاش قرار می گیرد.
کلید واژگان: میرلوحی، مجلسی، ملا محمدطاهر قمی، تصوف، توضیح المشربین، فصول التوضیح.
***
مقدمه
میرلوحی در کفایة المهتدي با اشاره به کتاب« توضيح المشربين و تنقيح المذهبين» که خود نویسنده آن است به اختلاف مجلسی اول با ملا محمد طاهر قمی (استاد علامه مجلسی و شیخ حر عاملی) اشاره می کند. این کتاب از سه بخش تشکیل شده است، متن رساله رد صوفیه ملا محمد طاهر قمی، انتقاد یکی از معاصرین به رساله و دفاع از عقاید صوفیه و فلاسفه[که میرلوحی مدعی است آن شخص محمد تقی مجلسی است]، و بخش سوم که داوری نویسنده توضيح المشربين بین ملا محمد طاهر قمی و منتقد است. (۳)
در فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشگاه تهران درباره این کتاب آمده است:
در باب نخست آن رساله ای در نکوهش از تصوف که گویا از مولی محمد طاهر شیرازی قمی و همان رساله «الفوائد الدینیة في الرد علی الحکماء و الصوفیة»(۴) باشد آمده، سپس در باب دوم حاشیه ای که مجلسی یکم بر هامش آن نوشته و از تصوف ستود، آنگاه در باب سوم پاسخی است که نگارنده آن رساله به مجلسی داده است، سپس میان این دو داوری شده و بر مجلسی رد شده است. این حاشیه گویا از مجلسی نباشد و بدو بسته اند و میرلوحی پنداشته که از اوست. (۵)
طبق آنچه در فهرست نسخ خطی دانشگاه تهران آمده است و نیز گزارش مرحوم آقا بزرگ طهرانی در «الذریعه»(۶) این ردیه بر کتاب ملامحمد طاهر قمی از مجلسی اول نیست و میرلوحی در این انتساب اشتباه کرده است.
کشمیری نیز در «نجوم السماء» ضمن رد انتساب نسخه به محمد تقی مجلسی دامن او را از لوث چنین اقوال فاسدی پاک می شمارد. (۷)
آقا بزرگ طهرانی ضمن رد انتساب نسخه به مجلسی، در باطل بودن سخن میرلوحی در مقدمه «کفایة المهتدي» که می گوید هزار نسخه از این کتاب[توضیح المشربین، که شامل اصل نسخه رد صوفیه ملامحمد طاهر قمی و سپس نقدهای مجلسی بر وی و بعد داوری نویسنده توضیح المشربین بین آن دو است] در اصفهان موجود است، می نویسد محدث سماهیجی که ماهر و متبحر در احوال مصنفین و مصنفات است و نزدیک عصر مؤلف بوده می گوید در طول عمرش حتی یک نسخه از این کتابی که میرلوحی ادعا می کند ندیده است. (۸)
آیت الله شبیری زنجانی نقل می کنند:
آقای آسید محمد علی روضاتی از کسی نقل می کرد: به منزل صاحب روضات رفتم، دیدم ایشان ورقه های نسخه خطی کتاب میرلوحی را که در آن به مجلسی حمله کرده است شسته و به نخ آویزان کرده بود تا خشک شود و دوباره از آنها استفاده کند! (۹)
نزاع میرلوحی با مجلسی ها
همانطور که در فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشگاه تهران نیز اشاره شده است میرلوحی که از معاصرین مجلسی بوده در «کفایة المهتدي» یا همان اربعین به او بسیار تاخته است(۱۰)، خصومت او محدود به مجلسی اول نشده بلکه با علامه محمدباقر مجلسی نیز مشهود است. وی در دیباچه «کفایة المهتدي» درباره کتاب «رجعت» علامه مجلسی می گوید:
کتاب مجلسی دوم که در رجعت نوشته مایه جنگ و ستیز دانشمندان گشته و می بایست که من دفتری بنگارم.(۱۱)
میرلوحی به علامه مجلسی طعنه می زند که احادیث شاذ ضعیف السند را آلت خوشامد گفتن دیگران می سازد.(۱۲) وی گلایه می کند که مردم درباره محمد تقی مجلسی و فرزندش غلو می کنند و می گوید میلی که عوام اصفهان را به آخوند مرحوم [مجلسی پدر] بود به اولادش افزود و اکثر مردم مرتبه فرزند را از پدر بلندتر می دانند و در اعلمیت و افضلیت او شک ندارند پس چطور ممکن خواهد بود که اشتباهی به ایشان نسبت داد؟! (۱۳)
میرلوحی درباره کتابش می گوید: در شب ۱۴شعبان ۱۰۸۱ خوابی دیدم که به من فرمودند این رساله را بنویسم.(۱۴) او می گوید «کفایة المهتدي» را در سال ۱۰۸۱ق به پایان رسانده بود که برای آگاهاندن آخُند (مجلسی) در پایان شعبان۱۰۸۲ «این چند کلمه» را بر آن افزودم. این افزوده ها همان خرده گیری ها است که از آن رساله مجلسی کرده است.(۱۵)
وی می گوید:
«هر جا که آخوند مرحوم مذکور است مراد ملا محمد تقی بن ملا مجلسی خواهد بود و هرگاه حضرت آخوند قلمی شود مطلب فرزند سعادتمند او ملا محمدباقر خواهد بود».(۱۶)
میرلوحی رساله ای تحت عنوان «دانشمند و سید» یا همان «مناظرةالسید و العالم» دارد که منظورش از سید خود او و مراد از عالم علامه مجلسی است. در این رساله مطالب عجیبی به مجلسیین نسبت داده شده است، چنانکه ادعا می شود علامه مجلسی به مانند پدر خود نسبت به سادات بی اعتنا بوده و محبت یهودیان را بر ایشان ترجیح می داده است! او می گوید دوستی مجلسی اول با برخی سادات نیز از روی سودجویی بوده است، و گلایه می کند که مردم در مقابل نقدهای او بر مجلسی ها بر وی شوریدند و او را اذیت کردند، و میرلوحی در دفاع از خود می گوید گویا مجلسی دوم حدیث «من اهان ذریتي فقد اهانني» را به فراموشی سپرده است. (۱۷)
میرلوحی در جای جای کتابش به نقد مجلسیین پرداخته و در بخشی درباره علامه مجلسی می نویسد:
او به پیروی از پدرش می گفته علی(ع) در جنگ احد زخم های بسیار یافته بود و من آن را نپذیرفتم. و قبل از آن نیز با اشاره به برخی اشکالاتش به علامه مجلسی می گوید: او بعد از دیدن اشکالات من از سخنانش برگشت، و با اشاره به جایگاه مجلسی بین مردم گلایه می کند که مردم دانشمندان را درست نمی شناسند و بی سواد جاهل را به سید فاضل ترجیح می دهند. (۱۸)
اهل غنا و آواز بودن مجلسی پدر نیز از جمله دیگر ادعاهای عجیب میرلوحی است.(۱۹)
برای دیدن تفصیل بیشتری از نزاع میرلوحی با مجلسی ها بنگرید به: فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشگاه تهران ۵/ ۱۴۹۷ الی ۱۵۰۷٫
افزون بر این حتی مطلبی از ملامحمد طاهر قمی نیز موجود نیست که او منتقد رساله خود را مجلسی دانسته باشد، تنها در کتاب «هداية العوام و فضیحة اللئام» که تألیف شخصی مجهول به نام عصام الدین محمد بن نظام الدین است چنین ادعایی شده که منتقد رساله ملامحمد طاهر قمی مجلسی اول است، بنا به احتمال زیاد نگارنده این کتاب نیز خود میرلوحی است که با نام های مستعار کتبی تألیف می کرده و در آن از کتب دیگر خود نیز تعریف می نموده است،(۲۰) و نیز از کتبی که در طول تاریخ خبری از آن ها نبوده و نابود شده بودند اخباری ذکر می کند که گویی وی نسخه ای از این کتب را در اختیار دارد، در غیر این صورت نیز باز ارزشی نخواهد داشت که با اعتماد به سخن فردی مجهول مجلسی را منتقد رساله ملامحمد طاهر قمی بدانیم. البته خود میرلوحی در دیباچه «کفایة المهتدي» بعد از ذکر داستان های عجیب و غریب از مجلسی اول و اینکه مردم در مقام او غلو کرده اند از «نصیحة الکرام و فضیحة اللئام» به عنوان گزیده محمد بن نظام الدین محمد عصام از نگارش ملامحمد طاهر قمی خبر می دهد.(۲۱)
استاد جعفریان به درستی تشخیص داده اند که نویسنده کتاب «توضیح المشربین» و «اصول فصول التوضیح» و «سلوة الشیعة» خود میرلوحی است(۲۲) اما درباره کتاب «نصیحة الکرام و فضیحة اللئام» که از شخصی مجهول الهویة به نام محمد بن نظام الدین محمد عصام است احتمال داده اند نویسنده آن ملامحمدطاهر قمی باشد که به دلیل تقیه با نام مستعار کتاب را تألیف کرده است.(۲۳)
اما لازم به ذکر است ملا محمدطاهر قمی شدیدترین مخالفت ها را در دیگر آثار خود با صوفیه و فلاسفه کرده است، از حلاج و مولوی گرفته تا نقد فیض کاشانی و ملاصدرا و…؛ حتی جسارت او تا حدی بوده که به انتقاد از شرب خمر توسط پادشاه می پردازد که به دستور قتل وی منجر می شود، هر چند که این حکم اجرا نمی شود. در مجموع با در نظر گرفتن سایر آثار ملا محمدطاهر این مطلب صحیح به نظر نمی رسد که او همان مطالب کتب خود را به صورت چکیده با اسم شخص دیگری منتشر کند. میرلوحی در مقدمه «کفایة المهتدی» به گونه ای از محمد بن نظام الدین محمد عصام یاد می کند که گویا او را به خوبی می شناسد، و او را یگانه ایام معرفی می کند و می گوید عصام کتاب ملا محمدطاهر قمی را در «نصیحة الکرام و فضیحة اللئام» تلخیص کرده است.(۲۴) توجه به این مطلب هم ضروری است تلخیص هایی که میرلوحی از کتب دیگر انجام می دهد چندان پایبند به متن نیست و اضافات فراوانی در آنها دیده می شود. مثلاً می دانیم که سلوة الشیعة به گفته نویسنده آن – که میرلوحی است- تلخیصی از توضیح المشربین است، هر چند که چنانکه گذشت حتی یک نسخه هم از توضیح المشربین موجود نیست ولی ما تا حد زیادی بر اساس اصول فصول التوضیح از مطالب آن واقفیم اما با مطالعه سلوة الشیعة به نظر می رسد که این کتاب به یک گزارش آزاد شبیه است تا گزیده ای از مطالب ملا محمدطاهر قمی و ناقد او.
در مجموع به نظر می رسد بعید نیست که نویسنده «نصیحة الکرام و فضیحة اللئام» نیز خود میرلوحی باشد که گویی نگارنده ناشناس آن را به خوبی می شناسد. او پیشتر «سلوة الشیعة» را نیز با نام مستعار دیگری تألیف کرده و در آن از کتاب دیگر خود تمجید نموده بود.
از طرف دیگر با مشاهده برخوردهای تند ملامحمد طاهر قمی با علمای صوفی مسلک از جمله فیض کاشانی(۲۵) و نبود برخوردی خاص بین او و مجلسی اول باز در ادعای میرلوحی خدشه وارد می شود.
لازم به ذکر است که «کفایة المهتدي» توسط انتشارات دارالتفسیر به چاپ رسیده است ولی نیمی از وسط مقدمه آن که در بیان علت نگارش کتاب و شامل توهین های میرلوحی به مجلسی پدر و پسر است حذف شده است. مصحح کتاب بدنبال اثبات این است که آن بخش از مقدمه کتاب از خود میرلوحی نیست و اضافه دشمنان او و مجلسیین است.
مصحح علاوه بر اینکه قاصر از اثبات این نظریه است و ادله غیر قابل پذیرش آورده اند که بعضاً نیز هیچ دلالتی بر مدعای ایشان ندارد، سعی کرده اند برای رفع برخی مشکلات وفات میرلوحی را تا حدود ۱۵سال نیز به عقب بکشند. یکی از دلایل ایشان این است که فرزند میرلوحی در کتاب اصول العقاید که در رمضان سال ۱۰۸۲ق نوشته شده [البته درستش رمضان ۱۰۸۳ق است] (۲۶) می گوید: «در سن طفولیت نزد والد مرحومم نشسته بودم» و از این جمله نتیجه می گیرند که در زمان وفات میرلوحی فرزندش بچه بوده است. (بنگرید به مقدمه کتاب/ ۶۸). پس در سال ۱۰۸۲ق که فرزندش در زمره علما در آمده و کتاب نوشته باید مدت زیادی از مرگ میرلوحی گذشته باشد.
در حالی که جمله فرزند میرلوحی ربطی به سن او در هنگام مرگ پدرش ندارد! چه بسا پدرش یک ماه پیش فوت کرده باشد. در فهرستگان نسخ خطی یازده نسخه از کفایة المهتدي معرفی شده است که ما هشت نسخه آن را بررسی کردیم و در همه نسخه ها توهین های میرلوحی به مجلسیین موجود بود، حتی در نسخه دانشگاه تهران که توسط مصحح برای تصحیح استفاده شده است.
گذشته از همه اینها ظاهراً مصحح محترم دقت نداشتند که طعن و رد مجلسیین و مخصوصاً مجلسی اول از جانب میرلوحی منحصر در کفایة المهتدي نیست، کتاب «توضیح المشربین و سلوة الشیعة» میرلوحی مخصوص نقد مجلسی اول است. و نیز لازم به ذکر است میرلوحی علاوه بر مقدمه در ذیل برخی احادیث نیز به نقد علامه مجلسی پرداخته است که مصحح همه آنها را حذف کرده است؛ از جمله حمله میرلوحی به علامه مجلسی پس از نقل حدیث اول. که از جمله میرلوحی بیان می کند که علامه مجلسی باید تکبر را کنار گذاشته و از نو به مکتب رفته و مجدد صرف و نحو بخواند.(۲۷) حمله میرلوحی به علامه مجلسی ذیل حدیث اول حدود بیست و پنج صفحه است که توسط مصحح حذف شده است.
ثانیاً مصحح محترم توجه نکرده اند که عقب کشیدن تاریخ وفات میرلوحی مشکلی را حل نمی کند چه اینکه در اینصورت باید منکر انتساب کل کفایة المهتدي به میرلوحی باشند نه فقط بخشی از مقدمه آن. [با رجوع به نسخ خطی کفایة المهتدي مشخص می شود این رساله بین سالهای ۱۰۸۱ق الی ۱۰۸۳ق تألیف شده است].
ثالثاً ذکر شد که او در زمان حیات خودش نیز مشهور به دشمنی با مجلسی ها بود.
لازم به ذکر است چنانکه معروف است صوفیه در عصر صفویه طرفدار ابومسلم بودند و علما [مخصوصاً علمای جبل عامل] مخالف ابومسلم، چنانکه مطالب زیادی از علمای عصر صفویه در رد و لعن ابومسلم صادر شده است؛ میرلوحی نیز مخالف ابومسلم بود و مطالبی در رد ابومسلم می نگاشته، لذا مورد هجوم برخی صوفیه قرار می گیرد و برخی از علما و شاگردان میرداماد در تأیید مطالب رد ابومسلم از میرلوحی دفاع می کنند، بدیهی است این دفاعیه ها ربطی به حقانیت میرلوحی در همه زمینه ها و مخصوصاً در مخالفت با مجلسیین و همچنین کارهای عجیبی که می کرده نخواهد داشت. گذشته از اینکه باید دانست ناقل اصلی بیشتر این تأییدات خود میرلوحی است.
با مراجعه به همان جلد فنخا ملاحظه خواهد شد که میرلوحی کتاب «کفایة المهتدي» را بخاطر معارضه با کتاب «رجعت» علامه مجلسی نگاشته است و رسالت اصلی خود در نگاشتن کتاب را هم خوابی اعلام می کند که در ۱۴شعبان ۱۰۸۱ق می بیند.
کسانی که با محمد طاهر قمی بر سر تصوف نزاع داشتند
اینکه بر اساس شواهد بین چه کسانی با ملا محمد طاهر قمی در مورد تصوف نزاع وجود داشته است ما اکنون مطالبی بیان می کنیم:
محمد مؤمن حسینی تنکابنی طبیب؛ وی«تبصرة المؤمنین» را در دفاع از تصوف و در رد ملا محمد طاهر قمی نوشته است. (۲۸)
محمد کریم شریف قمی؛ از صوفیه دفاع می کرده و کتاب«تحفة العشاق» خود را در رد «تحفة الاخیار» ملا محمد طاهر تألیف کرده است.(۲۹)
فیض کاشانی؛ به گزارش الفوائد الدینیة (۳۰) هر چند فیض کاشانی ادعای فاصله گیری از فلسفه و عرفان می کند ولی حتی در نوشته های بعدی خود هم نمی تواند از افکار صوفیانه جدا شود. فیض به شدت مورد انتقاد برخی معاصرینش قرار می گیرد، از جمله شیخ علی عاملی نوه شهید ثانی و نبیره دختری محقق کرکی، و نویسنده السهام المارقة که فیض را به خاطر عقاید صوفیانه اش مورد انتقاد قرار می دهد.(۳۱) یکی از کارهای فیض کاشانی تلخیص احیاء العلوم غزالی بود که به دستور شاه صفی نیز اصل کتاب به فارسی ترجمه شد. شیخ علی عاملی و ملا محمد طاهر قمی از اینکه کتاب غزالی که در آن به دشمنی با شیعه پرداخته به فارسی ترجمه شده به شدت خشمگین بودند، و چنانکه ذکر شد رفتار و عقاید فیض کاشانی کار را به جایی رساند که ملا محمد طاهر قمی که شیخ الاسلام قم بود از وی به عنوان «مجوسی» یاد کرد.(۳۲)
علاوه بر افراد فوق، میر علاء الدین حسین مشهور به خلیفه سلطان (درگذشت ۱۰۶۴ق) با لقب سلطان العلماء، – مشهور به «ینبوع معلومات حکماء الهیین» – از شاگردان شیخ بهایی که مورد قبول فیلسوفان نیز بود(۳۳) هم می تواند از کسانی باشد که به عنوان نویسنده احتمالی رد رساله ملا محمد طاهر قمی باشد.
چنانچه ملاحظه می شود حداقل این چهار نفر را به عنوان نویسنده احتمالی نسخه می توان مطرح کرد، مخصوصاً که خصومت و نزاع با سه فرد اول در زمان حیات ملا محمد طاهر مشهود بوده است. و البته اینکه دلیل دشمنی و خصومت میرلوحی با مجلسی چه بوده است را باید در مسأله ای غیر از گرایش احتمالی محمد تقی مجلسی به تصوف دانست، به فرض اینکه حتی اگر شهادت علامه مجلسی بر صوفی مشرب نبودن پدرش و تقیه او در دست نبود باز باید این اختلاف را در عوامل دیگری نیز جست وجو می کردیم؛ زیرا که از منظر یک منتقد فلسفه و تصوف، محمد تقی مجلسی در مجموع کارنامه قابل قبول تری در مخالفت با فلسفه و تصوف نسبت به شیخ بهایی داشت در حالی که نه تنها شاهد مخالفت میرلوحی با شیخ بهایی نیستیم بلکه تعریف و تمجیدهای وی از شیخ بهایی در آثارش نمایان است، و دلیل دیگر آنکه میرلوحی علاوه بر مجلسی پدر با علامه مجلسی نیز خصومت داشت و در اینکه علامه مجلسی از شدیدترین علمای منتقد فلسفه و تصوف بود جای تردیدی وجود ندارد، پس چنانکه ذکر شد دشمنی و خصومت میرلوحی با مجلسی را باید در عوامل بیشتری جست و جو کرد.
از مطالب دیگری که انتساب رساله به مجلسی را مخدوش می کند دفاع صاحب رساله از فلاسفه است، حتی اگر شهادت علامه مجلسی بر قبول نداشتن صوفیه توسط پدرش را نیز نپذیریم این مطلب قابل انکار نیست که وی به شدت ضد فلاسفه بوده و صریحاً ایشان را ملعون خطاب می کند و به ایشان می تازد. بخشی از مطالب مرحوم مجلسی در مخالفت با فلاسفه از آثار ایشان در احیای رساله «رد مذهب حکماء» آمده است.
با توجه به قرائنی که گذشت و از همه مهم تر دشمنی میرلوحی با مجلسی و تلاشش در صوفی معرفی کردن او و ادعاهایی مانند اهل غنا بودن مجلسی و اینکه در مجالس برای او آواز می خواندند و او برای خود آوازه خوان مخصوص داشت و سخنان عجیب دیگرش که حکایت از دشمنی بین او و مجلسی دارد مجالی بر اعتماد به قول او در اینکه منتقد رساله ملا محمد طاهر قمی، مجلسی است باقی نمی گذارد، مخصوصاً که فرزند ایشان یعنی علامه مجلسی دامان پدر را از اتهام تصوف که فرد اصلی بیان این اتهامات شخص میرلوحی بوده بری می داند.
قابل انکار نیست که مفاهیمی همچون زهد، ریاضت، سلوک، نقل خواب و مکاشفه در آثار مجلسی اول پر طنین است و علی رغم نقدهای شدید بر فلاسفه شاهد نوعی خوش بینی های عرفانی و صوفیانه در آثار ایشان هستیم. اکنون به فرض اینکه گزارشی از علامه مجلسی مبنی بر صوفی مسلک نبودن پدرش محمد تقی مجلسی در دست نداشتیم هم به صرف مواجهه با این مفاهیم در آثار مجلسی اول نمی توان او را جزء صوفیه به شمار آورد.
مجلسی اول را به صرف وجود مفاهیمی همچون عشق مجازی و حقیقی، زهد، سلوک و نقل برخی مکاشفات و خواب ها – که به معانی صحیحی نیز می تواند بازگردد – نمی توان در ردیف صوفیه دانست، چه اینکه این مفاهیم بعضاً حتی در آثار مخالفین صوفیه نیز مشهود است، مثلاً میرلوحی ادعا می کند نوشتن «کفایة المهتدي» رسالتی بوده که در خواب به او سفارش شده است. مجلسی علی رغم اینکه سعی می کند چهره عرفانی خود را حفظ کند – آن هم با مفهوم خاصی و نه با مفهوم دقیق صوفی گری – در مقابل فلاسفه نیز مواضع تندی دارد که بعضاً سرایت آن نقدها به عرفان و تصوف را هم می توان دریافت.
از مجموع آنچه گذشت دیگر نمی توان پذیرفت که گفته شود:
«از آنجا كه بعدها علامه مجلسى پدر خويش را از وابستگى به نحله صوفيان تبرئه كرد، از اساس، برخى رديه نويسى مجلسى اول را بر رساله ملا محمد طاهر انكار كردند. ميرزا محمد على كشميرى با اشاره به كتاب ملا محمد طاهر و ردّ ملا محمد تقى مجلسى در درستى نسبت آن ترديد كرده، نوشته است: بعيد نيست كه جواب رساله مزبوره را شخصى از صوفيه آن زمان نوشته، به آخوند عليه الرحمه منسوب نموده باشد تا كلامش را معتبر بشمارند و در حقيقت دامن حال آخوند مرحوم از لوث چنين اقوال فاسده پاک بود. آقا بزرگ با اشاره به اين كه نسخه اصول فصول التوضيح كه شامل رساله محمد طاهر قمى و مجلسى اول و نقد مجدد محمد طاهر قمى است [با توجه به اين كه براى ايشان مسلم نبوده، رساله اول از محمد طاهر باشد] و تنها نام محمد تقى مجلسى در آغاز نسخه است، مىنويسد: به احتمال دستى در كار بوده است تا مطالبى له تصوف به مجلسى اول نسبت داده شود؛ در حالى كه وى منزّه از اين امر است؛ چنان كه فرزندش نيز او را مبرّا دانسته و نوشتههايش نيز از همان حكايت دارد. ايشان تأكيد كرده است، آنچه به نام محمد تقى مجلسى آمده، از طرف برخى صوفيه معاصر وى نوشته شده و سپس ميرلوحى كه شديداً با مجلسى پدر و پسر درگير بوده گمان كرده، از ملامحمد تقى مجلسى است و آن را در اصفهان شايع كرده است».(۳۴)
و گفته شود:
«حقيقت آن است كه اصل مطلب با اين استحسانات، قابل انكار نيست و كسى كه خود به تفصيل در نشر اين موضوع نقش داشته، يعنى سيد محمد ميرلوحى، به صراحت اين شرح را آورده».(۳۵)
موضع علامه مجلسی در قبال انتساب تصوف به پدرشان و بحثی پیرامون آن
علامه مجلسی درباره این اتهام های تصوف به پدرش محمد تقی مجلسی در آخرین برگ رساله اعتقادات می نویسد:
«بپرهیز از اینکه گمان کنی که پدر علّامه من – نوّر الله ضریحه – از صوفیّه بوده یا به مسالک و مذاهب ایشان معتقد بوده است، چنین مطلبی از پدرم دور است. و چگونه می تواند چنین باشد و حال آنکه وی از اهل زمان خودش به اخبار اهل بیت(ع) مأنوس تر و عالم تر و عامل تر بود؛ بلکه زهد و بی رغبتی به دنیا و ورع و پرهیزگاری طریقه و آیین پدرم بود. ولی در اوائل امر، خودش را به تصوف نسبت می داد تا این که صوفیه بر دوستی با او رغبت پیدا کرده و از او خوفی نداشته باشند، تا بتواند آنها را از گفتارها فاسد و اعمال بدعت آلود، باز دارد و بسیاری از ایشان را هم با همین مجادله حسنه به سوی حق هدایت کرد و زمانی که در اواخر عمرش دید که آن مصلحت از بین رفته و پرچم های گمراهی و طغیان برافراشته شده و احزاب شیطان غالب گشته اند و وقتی که دانست ایشان از دشمنان خداوند هستند صریحاً از ایشان بیزاری جست و آنها را از جهت عقاید باطل شان تکفیر می نمود و من بیش از همه بر طریق پدرم آشنایی دارم و نوشته هایش درباره صوفیّه نزد من است».
اکنون با پذیرش کلام علامه مجلسی پیرامون تقیه پدر بزرگوارشان جهت جذب و هدایت صوفیان که در آن زمان همه جا را پر کرده بودند، باز این سؤال مطرح است که این تقیه تا کجا را شامل خواهد شد؟ آیا باید مواجهه ما با ادعای مشاهده خواب و مکاشفات توسط مجلسی اول نیز طبق همان اصل تقیه باشد یا این تقیه فقط شامل مواردی مانند توجیه معنای صحیح برای وحدت وجود و برخی تأییدهای دیگر خواهد بود، و یا اساساً بحث تقیه فقط در رفتار و زندگی مرحوم مجلسی بوده و وارد آثار ایشان نشده است؟ به هر حال این سؤالات باز بعد از پذیرش تقیه از سوی مجلسی اول نیز مطرح است و شاید فعلاً هم پاسخ مناسبی برای آن وجود نداشته باشد و شاید که بعدها قرائن بیشتری با احیاء آثار چاپ نشده بدست آید.
آنچه اکنون مهم است جدا کردن شخصیت و آثار مجلسی از صوفیه و حتی علمایی است که در محتوا و مبانی فکری متأثر از صوفیه بوده اند، با توجه به قرائن چنانکه ذکر شد ایشان را نمی توان حتی شخصیتی مانند فیض کاشانی نیز دانست چه اینکه نه در آثارشان چنین مبانی وجود دارد و نه موضع علمای معاصرشان نسبت به ایشان مانند فیض کاشانی بوده است و مهمترین عامل در صوفی مسلک معرفی کردن مجلسی تلاش های میرلوحی بود که نمونه هایی از درگیری های او با مجلسی ها پیشتر ذکر شد.
برای دیدن مخالفت های مرحوم مجلسی با فلاسفه و توضیح بیشتر درباره گرایشات عرفانی موجود در آثار ایشان به رساله «ردّ مذهب حکماء» رجوع کنید.
در اینجا لازم است به مطلبی پاسخ دهیم و آن اینکه اگر میرلوحی در نسبت دادن کتاب به پدر علامه مجلسی دروغ بسته است چرا علامه مجلسی در کتب خود علیه او مطلبی نگفته است؟
در پاسخ باید گفت:
اولاً این شبهه قاصر از اثبات انتساب کتاب به مجلسی اول خواهد بود و برای آن دلیل محکمتری نیاز است، چنانکه انکار نکردن تهمت های دیگر میرلوحی مبنی بر آوازه خوانی و ترجیح یهودیان بر سادات توسط مجلسی، اثبات آوازه خوانی و گرایش به یهودیان را برای مجلسی اول ثابت نخواهد کرد. میرلوحی تهمت های سخیف بسیاری به خود علامه مجلسی هم می زند ولی علامه مجلسی اعتنایی به سخنان او نمی کند.
ثانیاً، محدث سماهیجی انکار این ادعای میرلوحی در نسبت دادن کتاب به مجلسی اول را کرده است، و علامه مجلسی رد انکار ادعای محدث سماهیجی نکرده است.
علیرغم آنچه از اشتهار میرلوحی به دروغگویی در بین مردم وجود داشته، علامه مجلسی نیز بطور کلی دامان پدر را از تصوف مبری دانسته و این سخنان را کذب می شمارد.
مطلب مهم دیگر آنکه با مطالعه بخش زیادی از نسخ خطی کتب ملامحمد طاهر قمی یک مورد هم مشاهده نشد که او منتقد کتاب خود را مجلسی اول بداند، مضافاً با توجه به روحیه ضد فلسفه و تصوف، و تعارف ناپذیر ملا محمد طاهر که حتی شمشیر برنده کلامش بارها به سمت ملاصدرا و میرداماد و فیض کاشانی نشانه رفته است، به روی مجلسی اول همیشه در غلاف بوده است.
خلاصه و نتیجه گیری
بعد از اینکه ملامحمدطاهر قمی رساله ای در رد صوفیه می نگارد میرلوحی که به دشمنی با مجلسی ها شهرت داشت ادعا می کند کتابی وجود دارد به نام «توضیح المشربین» که شامل سه بخش است: متن رساله رد صوفیه ملا محمدطاهر قمی، رساله مجلسی در رد نوشته ملا محمدطاهر، و بخش سوم داوری نویسنده توضیح المشربین بین مجلسی و ملا محمدطاهر که در واقع ردیه نویسنده بر مجلسی است. و می گوید هزار نسخه از این کتاب پخش و استنساخ شده است. این سخن میرلوحی در حالی است که احدی نه این کتاب را دیده و نه قرینه و دلیلی در دست است که آن رساله دفاع از تصوف را مجلسی اول در رد ملا محمدطاهر نوشته باشد و تنها گزارشگر این مطالب خود میرلوحی است،(۳۶) تا حدی که محدث سماهیجی که از معاصرین علامه مجلسی است و وفات میرلوحی را درک کرده می گوید حتی یک نسخه از این هزار نسخه ای را که میرلوحی ادعا می کند ندیده است. اکنون نیز نه در فهرستگان نسخ خطی ایران و نه در معجم المخطوطات العراقیة وجود چنین کتابی گزارش نشده است.(۳۷) آنچه اکنون موجود است و باز نویسنده آن میرلوحی است کتاب «اصول فصول التوضیح» است که به گفته میرلوحی چکیده ای از توضیح المشربین – که کسی از آن به جز خود میرلوحی گزارشی نداده- است. همچنین هیچ مطلبی دال بر اینکه ملامحمد طاهر قمی منتقد رساله خود را محمد تقی مجلسی بداند در دست نیست و حتی منتقدین سرسخت تصوف که معاصر با مجلسی اول بودند هیچ گاه بر وی طعنی وارد نکرده اند، بر عکس فیض کاشانی که به شدت مورد انتقاد علمایی مانند شیخ علی عاملی و ملامحمد طاهر قمی و… است. مجموع این قرائن ما را به این مطلب می رساند که باید تردید جدی در ادعای میرلوحی در نسبت دادن کتاب دفاع از تصوف به مجلسی اول نماییم.
———————
پی نوشت ها:
۱- دانشیار گروه فلسفه پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
dr.ghafari.ah@gmil.com
۲- دانش آموخته فلسفه غرب دانشگاه شهید بهشتی و فلسفه اسلامی دانشگاه تهران
mokhtarireza@ut.ac.ir
۳- البته اکنون چنین نسخه ای موجود نیست و آنچه مرتبط به این نسخه و دارای این محتواست نسخه «اصول فصول التوضیح» است که در فنخا ۴/ ۲۴۱ معرفی شده است که ظاهرا چکیده ای از توضيح المشربين و تنقيح المذهبين است.
۴- گزارش این نسخه در فنخا ۲۴/ ۳۹۵ موجود است ولی آنچه در توضیح المشربین ذکر شده رساله دیگری از ملامحمد طاهر قمی در رد صوفیه است که گزارش آن در فنخا ۱۶/ ۳۶۸ آمده است.
۵- فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشگاه تهران ۵/ ۱۵۰۴٫
۶- الذریعه ۴/۴۹۷٫
۷- نجوم السماء، میرزا محمد علی کشمیری/۶۳: «اما نسبت تألیف جواب مذکور به سوی او ثابت نیست. … پس بعید نیست که جواب رساله مزبوره را شخصی از صوفیه آن زمان نوشته و به آخوند علیه الرحمة منسوب نموده باشد تا کلامش را معتبر شمارند. در حقیقت دامن حال آخوند مرحوم از لوث چنین اقوال فاسدی پاک بود.»
۸- الذریعه ۴/ ۴۹۷٫
۹- جرعه ای از دریا ۳/ ۲۵۶-۲۵۵٫
۱۰- فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشگاه تهران ۵/ ۱۲۱۱٫
۱۱- فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشگاه تهران ۵/۱۴۹۷؛ کفایة المهتدي، کتابخانه مجلس، شماره نسخه ۸۳۳، ص۴: «ملای مذکور [علامه مجلسی] کتابی در رجعت قلمی ساخته اند و بسیاری از مردمان را به مناقره و مشاجره انداخته».
۱۲- فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشگاه تهران ۵/ ۱۲۱۱، و می گوید فریب دادن مردمی که از اصطلاحات علمی خبر ندارند هنر نیست. و سپس علامه مجلسی را متهم می کند که بخاطر دنیا و رضایت پادشاه احادیث را غلط معنا و تفسیر می کند. بنگرید به: منتخب کفایة المهتدي، کتابخانه الهیات مشهد، شماره نسخه ۱۱۲۲، ص۲۲٫
۱۳- کفایة المهتدي، کتابخانه مجلس، شماره نسخه ۸۳۳، ص۷-۶٫
۱۴- کفایة المهتدي، کتابخانه مجلس، شماره نسخه ۸۳۳، ص۹٫
۱۵- فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشگاه تهران ۵/ ۱۴۹۸٫
۱۶- کفایة المهتدي، کتابخانه مجلس، شماره نسخه ۸۳۳، ص۹٫
۱۷- فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشگاه تهران ۵/۹-۱۴۹۸ و نیز بنگرید به: الذریعه ۲۲/۲۹۲ و ۲۹۴٫
۱۸- فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشگاه تهران ۵/ ۱۵۰۰٫
۱۹- فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشگاه تهران ۵/ ۱۵۰۳٫
۲۰- در سلوة الشیعة راجع به «توضیح المشربین و تنقیح المذهبین» می گوید: یکی از فقرا مجموع را به ترتیب در متن متن کتاب مزبور جای داده و آن را موسوم به «توضیح المشربین و تنقیح المذهبین» ساخته و الحق آن کتاب، ارباب انصاف و بصیرت را در شناختن این فرقه کافی است و اصحاب علت و غفلت را در معالجه نفس، نسخه شافی است. نسخه خطی سلوة الشیعة، کتابخانه مرکز احیای میراث اسلامی، شماره نسخه ۱۹۳۷، ص۲٫
۲۱- کفایة المهتدي، کتابخانه مجلس، شماره نسخه ۸۳۳، ص۹٫
۲۲- صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست ۲/ ۵۵۹٫
۲۳- صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست ۲/ ۵۷۰٫
۲۴- کفایة المهتدي، نسخه خطی کتابخانه الهیات مشهد به شماره ۱۱۲۲، ص۵٫ چنانکه خواهد آمد بخشی از مقدمه میرلوحی در کفایة المهتدي در نسخه چاپی این کتاب توسط مصحح حذف شده است.
۲۵- بنابه نقل الفوائد الدینیة، فیض کاشانی داماد ملاصدرا ادعا می کند از فلسفه و تصوف فاصله گرفته و طریق اهل بیت: را پیش گرفته است، با این وجود باز شاهد مبانی عرفانی در نوشته های او هستیم حتی کار به جایی می کشد که ملا محمد طاهر قمی وی را مجوسی خطاب می کند (فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشگاه تهران ۵/ ۱۵۰۴) و شیخ یوسف بحرانی صاحب حدائق نیز به شدت وی را بخاطر افکار صوفیانه اش نقد می کند.(لؤلؤة البحرین /۱۲۱).
۲۶- فهرستگان نسخه های خطی ایران (فنخا) ۴/ ۲۳۳٫
۲۷- منتخب کفایة المهتدي، نسخه خطی کتابخانه الهیات مشهد به شماره۱۱۲۲، ص۲۱، و بخش های دیگری از کتاب که به نقد علامه مجلسی و مجلسی اول می پردازد.
۲۸- فهرستگان نسخه های خطی ایران(فنخا) ۶/ ۸۸۰٫
۲۹-همان ۷/ ۵۳۸٫
۳۰- الفوائد الدینیة نوشتاری از ملا محمدطاهر قمی در پاسخ به حدود سی و هفت سؤال است، نسخه ای از این کتاب به شماره ۴/۲۴۷۹ در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران محفوظ است.
۳۱- تغییر مذهب در ایران (دین و قدرت در عصر صفوی)، رولا جردی ابی صعب، صص۲۸۱، ۲۷۵، ۲۵۶٫
۳۲- فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشگاه تهران ۵/ ۱۵۰۴٫
۳۳- تغییر مذهب در ایران (دین و قدرت در عصر صفوی)، رولا جردی ابی صعب/ ۲۵۱ – ۲۵۰٫
۳۴- صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست ۲ / ۵۷۴٫
۳۵-همان/ ۵۷۵٫
۳۶- از جمله در کفایة المهتدی، ذیل حدیث۳۹ مجلسی اول را متهم به صوفی گری کرده و دلیل آن را توضیح المشربین و اصول فصول التوضیح اعلام می کند.
۳۷- آنچه به اسم رساله «توضیح المشربین» در کتابخانه کاشف الغطاء گزارش شده بود – که نسخه عکسی آن به شماره ۱۹۳۷ در کتابخانه مرکز احیاء محفوظ است- پس از بررسی مشخص شد که همان رساله «سلوة الشیعة» است که گذشت نویسنده آن نیز میرلوحی است با اسم مستعار مطهر بن محمد المقدادی.
———-
منابع
۱- الذریعه، آقا بزرگ طهرانی، دار الاضواء، بیروت.
۲- تحفة الاخیار، ملا محمد طاهر قمی، ناشر: مدرسه امیر المؤمنین(ع)، ۱۳۶۹ش.
۳- تغییر مذهب در ایران (دین و قدرت در عصر صفوی)، رولا جردی ابی صعب، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۹۶ش.
۴- جرعه ای از دریا، شبیری زنجانی، کتابشناسی شیعه.
۵- رد مذهب حکما، محمد تقی مجلسی، انتشارات اعتقادما.
۶- رساله اعتقادات، علامه مجلسی، قائمیه اصفهان.
۷- سلوة الشیعة، میرلوحی، نسخه شماره ۱۹۳۷(عکسی) مرکز احیاء میراث اسلامی.
۸- صفويه در عرصه دين فرهنگ و سياست، رسول جعفریان، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۹ش.
۹- الفوائد الدینیة، ملا محمدطاهر قمی، نسخه خطی شماره ۴/۲۴۷۹ کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران.
۱۰- فهرست نسخه های خطی کتابخانه دانشگاه تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
۱۱- فهرستگان نسخه های خطی ایران(فنخا)، سازمان اسناد و کتابخانه ملی.
۱۲- کفایة المهتدی، میرلوحی، انتشارات دار التفسیر.
۱۳- کفایة المهتدی، میرلوحی، نسخه خطی شماره۸۳۳ کتابخانه مجلس.
۱۴- کفایة المهتدي (منتخب)، نسخه خطی کتابخانه الهیات مشهد به شماره۱۱۲۲٫
۱۵- لؤلؤة البحرین، شیخ یوسف بحرانی.
۱۶- معجم المخطوطات العراقیة، سازمان اسناد و کتابخانه ملی.
۱۷- نجوم السماء، میرزا محمد علی کشمیری، شرکت چاپ و نشر بین الملل.