غیبت کبری و نیابت عامه
الف) ارجاع به علما و فقها
در عصر حضور امامان معصوم، شیعیان در مسائل علمی به آن حضرات مراجعه کرده و سؤالات و نیازهای علمی خود را برآورده می کردند. در زمانی که ارتباط با ایشان محدود شد، وکلای خاص ایشان این کار را انجام می دادند و مردم شهرهای دور و نزدیک به وکلا مراجعه می نمودند. علاوه بر وکلای خاص، وکلای عام یعنی فقها و محدثان، مرجع علمی دیگر در این دوران بشمار می رفتند که به تدریج جایگاه آنان تثبیت شد. البته در زمان حضور ائمه نیز گاهی فقیهان و محدثان از طرف آنان به عنوان مرجع علمی و محل مراجعه مردم معرفی می شدند لیکن با وجود شخص امام (علیه السلام)، موقعیت آن ها تحت شعاع قرار می گرفت. شرایط دوران غیبت به گونه ای بود که این امر به قطعیت نسبی رسید بخصوص که مسئله مرجعیت علمی و رجوع به علمای شیعه مورد تأکید و تأیید امام دوازدهم (علیه السلام) قرار گرفت.
« اسحاق بن یعقوب» نقل می کند که امام (علیه السلام) در جواب سؤالات او که از طریق نایب دوم به دستش رسید فرمود: « در حوادث پیش آمده به راویان احادیث ما رجوع کنید که آن ها حجت بر شمایند و من حجت خدا بر ایشان».
باید توجه داشت که فقهای شیعه در واقع همان راویان و محدثان بودند و اطلاق نام فقیه بر علمای شیعه تا دوران غیبت صغری چندان مرسوم و معمول نبود.
چنان که روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) نقل شده است که سه مرتبه برای خلفای پس از خود طلب رحمت کرد و آنگاه که پرسیدند خلفای شما چه کسانی اند؟ فرمود:
« الذین یأتون من بعدی و یروون حدیثی و سنتی»
یعنی « کسانی که پس از من خواهند آمد و سنت و احادیث مرا بیان خواهند کرد».
در واقع « فقیه» در ابتدا به کسی گفته می شده که علم به قرآن و سنت داشته باشد و «فقه» به معنای عام خود یعنی«فهم» بوده است لیکن به تدریج در «علم فقه» یعنی استنباط احکام شرعی به کار رفته است.
در گذشته کسانی که روای و آگاه به احادیث اهل بیت (علیهم السلام) بوده اند فقیه به شمار می رفتند و در طول دوران ها که احکام جدیدی بر آن چه ائمه بیان کرده بودند افزوده شد و بیان احکام مستلزم استنباط ازقرآن و حدیث بود، فقه نیز گسترش یافت. بدین ترتیب مرجعیت علمی فقهای عالم شیعه تا پایان دوره غیبت صغری در جامعه شیعه نهادینه شد و « نیابت عامه» جای « نیابت خاصه» را گرفت. در نیابت خاص، امام شخصی را به اسم و رسم معرفی می فرمود و نایب خویش قرار می داد اما در نیابت عامه شرایط و ضوابطی بیان شد که بر اساس آن، علمای شیعه مرجع علمی و دینی مردم و به منزله ی نماینده آن حضرت (علیه السلام) خواهند بود.
تعیین فقها و محدثان اختصاص به امام دوازدهم (علیه السلام) و دوره ی پس از ایشان ندارد بلکه پیش از آن و در عصر امام صادق (علیه السلام) نیز چنین امری صورت گرفته است. هنگامی که برخی از شیعیان از مراجعه به حکام جور خودداری کرده و از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند: در موارد قضایی به چه کسی رجوع کنیم- با فرض این که دسترسی به شخص امام به راحتی میسر نبود- امام راهی را مشخص کرد که در آینده روشی برای جامعه شیعه به شمار آمد و اصل ولایت و اختیارات فقیه به کمک آن دستور، استفاده شد وآن روایت، معروف به « مقبوله ی عمر بن حنظله» است:
« ینظران من کان منکم ممن قد روی حدیثنا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکما فانی قد جعلته علیکم حاکما».
یعنی « به فردی از شیعیان که گفتار ما را نقل کند و در حلال و حرام ما اهل نظر باشد و احکام را بداند رجوع کنید و حکم صادره او را بپذیرید که من او را حاکم بر شما قرار داده و می دهم.»
در این روایت نیز گرچه تعبیر فقیه وجود ندارد و سخن از راویان حدیث به میان آمده است لیکن عبارت « نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا» به معنای فقیه و مجتهد در احکام است.
ب) شرایط نواب عام
از مطالب پیشین به خصوص روایت اخیر، « فقیه و مجتهد بودن» علمایی که نیابت عامه در عصر غیبت کبری به آنان سپرده شده، استفاده گردید. به طور کلی «اجتهاد» از جمله شرایطی است که در موضوع زعامت مسلمین از سوی شیعه و حتی اهل سنت بر آن تأکید شده و در حقیقت گریزی از آن نیست.
شرایط بعدی را که می توان از روایت مشهوری که امام عسگری (علیه السلام) درباره ی همین موضوع یعنی رجوع مردم به علما در زمان غیبت کبری فرموده، استفاده کرد:
« من کان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظاً لدینه مخالفاً لهواه ( علی هواه) مطیعاً لامر مولاه فللعوام ان یقلدوه»
یعنی از میان فقها آن که خود نگهدار باشد یعنی از نفس خود مراقبت کند تا سرکشی نکند و به تعبیر دیگر با تقوی باشد، مخالف هوای نفس و فرمانبردار خدا و پیامبر و امام معصوم باشد، بر عموم مردم واجب است که از چنین عالمی پیروی و تقلید نمایند».
ج) نقش و وظایف
از آن جا که احکام اسلام به گونه ای اجتماعی وضع شده اند و تا رهبری نباشد این احکام اجرا نخواهد شد و از سویی دیگر اسلام محدود در سال های حضور ائمه معصومین (علیهم السلام) نبوده و ایشان هم امت اسلامی را بدون راهنما و بلاتکلیف رها نکرده اند، باید گفت مهمترین وظیفه و نقش علما و نایبان عام امام عصر (علیه السلام) رهبری و هدایت جامعه است. دین اسلام شرایط و وظایفی را برای نواب عام تعیین کرده و بر صاحبان این شرایط، گذشته از رهبری امت، وظایفی را مشخص نموده است.
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند:
«علماء شیعتنا مرابطون بالثقر الذی یلی ابلیس و عفاریته یمنعونهم عن الخروج علی الضعفاء شیعتنا و عن ان یتسلط علیهم ابلیس …»
یعنی: « علمای شیعه، حافظان و نگهبانان مرزهایی هستند که شیطان و هوادارانش پشت آن مرزها به کمین نشسته اند.آنان مانع حمله شیاطین بر مستضعفان فکری شیعه هستند و از تسلط او بر آن ها جلوگیری می کنند.»
امام هادی (علیه السلام) نیز می فرمایند:
« لولا من یبقی بعد غیبه قائمنا من العلماء الداعین الیه و الدالین الیه و الذابین عن دینه بحجج الله و المنتقذین لضعفاء عبادالله من شباک ابلیس و مردته و من فخاخ النواصب، لما بقی احد الا ارتد عن دین الله ولکنهم یمسکون ازمه قلوب ضعفاء الشیعه کما یمسک صاحب السفینه سکانها»
یعنی« اگر بعد از غیبت قائم ما کسی از علما نباشد که به دین دعوت کند و هدایتگر مردم به دین خدا و مدافع حریم اسلام با دلیل و برهان باشد و اگر عالمی نبود که بندگان ضعیف خدا را از دام های شیطان و دشمنان شیعه نجات دهد، مردم از دین بر می گشتند و کافر می شدند لیکن علما دل های عموم شیعه را نگه می دارند به مانند سکان دار کشتی ( ناخدا) که سکان کشتی را نگه می دارد و آنان را از انحراف حفظ می کنند.»
این دو روایت نشانگر اهمیت نقش علما و همچنین وظیفه سنگین هدایت و رهبری در زمان «غیبت کبری» است، طبیعی است در این راه علما و فقها به مبارزه با حکام ظلم و جور و با منحرفین و بدعت گذاران بپردازند و حتی در راه دین و مذهب مانند پیشوایان معصوم (علیه السلام) خود فدا شوند.