نامه ي آيت الله معيني از علما و مدرسين حوزه ي علميه ي قم به مجله ي نورالصادق(علیه السلام)
بسم الله الرحمن الرحیم
کارگزاران محترم دارالصادق (علیه السلام)
سلام عليکم و رحمة الله
فصلنامه ي نورالصادق (شماره ۱۰) واصل گرديد، از لطفتان تشکّر مي شود. اجمالاً نگاهي بر بعضي از مقالات آن نموده و آن را بر صراط مستقيم اهل بيت صلوات و سلامه عليهم يافته و در نتيجه، ساختار بنياد اين فصلنامه بر اساس نشر نور انوارالصادق(علیه السلام) و ثقلين، ما فوق نيازي بنوشته و تعريف و تمجيدي از ما خواهد بود، و اين مصداق بارز ((ان تنصروا الله)) که پيوسته ((ينصركم)) هم بر سر شما مي باشد.
السلام عليکم و رحمة الله
العبد الراجي معيني
نامه حضرت آيت الله حاج سيد مرتضي هاشمي از علما و مدرسين حوزه علميه ي قم به مجله ي نورالصادق(علیه السلام)
بسمه تعالي والحمد
ضمن تشکر و قدرداني از ارسال فصلنامه ي نورالصادق (علیه السلام) در نقد و فلسفه عرفان و حسن سليقه در جمع آوري مقالات مفيد و مطالب ارزنده، موفقيت روزافزون آن مؤسسه فرهنگي را در احياء امر اهلبيت عصمت و طهارت و ارشاد و هدايت دور افتادگان علوم قرآن و عترت(علیهم السلام) را از خداوند متعال خواستارم.
سيد مرتضي هاشمي
۲۵ شعبان المعظم ۱۴۳۰
۱۳۸۸/۰۵/۲۶
نامه ي جناب آقاي مسيح مدرسي، قاضي و دادستان بازنشسته ي اصفهان به سرپرست مجله ي نورالصادق (علیه السلام)
سکوت مرگبار در مقابل بد آموزي هاي دفتر تبليغات اسلامي
مدير محترم فصلنامه ي نورالصادق حضرت آيت الله حاج شيخ علي صافي اصفهاني
محترماً به استحضار مي رساند برابر فراخوان و دعوت دفتر تبليغات اسلامي اصفهان در مهم ترين و مقدس ترين محل در اصفهان يعني مدرسه صدر بازار، شيخي به نام وکيلي از مشهد در اطاقي کوچک که حتي گنجايش سي نفر را هم نداشت با مقدمه اي که نماينده دفتر تبليغات اعلام نمود مبني بر اين که مدت زماني است در اصفهان تبليغات زيادي عليه فلسفه و عرفان و علوم عقلي به ويژه صوفي گري مي شود که اين امر دليل مخالفت با علوم عقلي و مبارزه با فلسفه و تصوف مي باشد لذا دفتر تبليغات اصفهان با دعوت از آقاي وکيلي از مشهد در مورد تصوف و تأييد آن در مدرسه ي صدر بازار جلسه ي سخنراني تشکيل داد تن صداي مجري جلسه که بدون استفاده از ميکروفون بيان شد آن قدر آهسته بود که حتي بعضي از بيست نفر شرکت کننده (که اکثرشان از برادران افغاني بودند) بر ايشان تفهيم نگرديد و سپس آقاي وکيلي روي صندلي مخصوص سخنراني قرار گرفتند و مطالبي بسيار توهين آميز همراه با تهمت و افتراء به ائمه اطهار صلوات الله عليهم اجمعين و سپس مراجع عظام شيعه از زمان غيبت امام زمان (علیه السلام)تا کنون و هم چنين کليه علماء و دانشمندان به ويژه علما و دانشمندان اصفهان همانند مجلسي اول و علامه مجلسي دوم که اکثر قريب به اتفاق شيعيان بر اين عقيده اند که مذهب و اعتقاد راستين شيعيان امروز مرهون کوشش و فداکاري و هزاران کتاب و جزوه و استدلالات علمي مرحوم علامه محمد باقر مجلسي است که قبر ايشان محل زيارت شيعيان دنيا مي باشد. قبل از بيان سخنان پر از افترا و دروغ و تهمت آقاي وکيلي مقدمه اي را حضورتان عرض مي نمايم که اميد است به آن توجه نموده و در دل نشيند.
در مقدمه ترجمه کتاب محاکمه گاليله نوشته نويسنده برتولت برشت فرانسوي دانشمند ايتاليايي که براي اولين بار ثابت نمود زمين ثابت نيست و داراي گردش است و اين نظر علمي بر خلاف نظر کليسا بود به دستور پاپ اعظم او را به زندان انداختند و قرار شد او را محاکمه و اعدام کنند. بماند که با فشار دانشمندان و توبه گاليله در مقابل دادگاه تفتيش عقايد او را نکشتند لکن مترجم و نويسنده در مقدمه کتاب مي نويسد:
وقتي نازي ها در آلمان به قدرت رسيدند و هيتلر با آن قدرت جنگ جهاني دوم را به راه انداخت و ده ها ميليون مردم بي گناه و ملت هاي حتي بي طرف را به کام مرگ کشيد و کوره هاي آدم سوزي به راه انداخت اين سکوت مرگبار همه مردم آلمان و دانشمندان و متفکرين بود که چنين جهنمي را به راه انداخت.
اگر همان روزهاي اول که حزب نازي و هيتلر آن تبليغات بيهوده نژاد برتر ژرمن را مي کرد با طرز فکر و راه اشتباه او مخالفت مي کردند و به جاي سکوت که نوعي تأييد آن افکار است با او مخالفت مي کردند هرگز دنيا به اين فاجعه بزرگ و غم انگيز که هنوز اثرات شوم آن گريبان گير بشريّت است نمي رسيد مگر ارسال صد و بيست و چهار هزار پيامبر که بعضاً اولوالعزم و داراي کتاب و شريعت بودند و پس از رحلت خاتم النبيّن حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) و وجود چهارده نور مقدس معصومين و اکنون با حضور حضرت صاحب الامر در پس پرده غيبت براي مبارزه با کفر و الحاد و کج روي نبود. مگر سيره و زندگاني يازده امام شهيد شيعيان و زحمات جان فرساي مراجع و دانشمندان شيعه از مرحوم شيخ مفيد تا حال نبوده که چراغ هدايت شيعيان در مقابل تندبادهاي دشمنان و فريب خوردگان شرق و غرب و آن همه دين و مذهب سازي استعمارگران و بدعتهاي صريح و روشن خلفاي سه گانه جور و حاکمان مستبد و خون خوار بني اميّه و بني العباس نبوده که همچنان در اين دنياي پر از کفر نور افشاني مي کنند و تا ظهور حضرت حجت (علیه السلام) پرچم و چراغ هدايت دوستداران حق و حقيقت و خدا پرستان واقعي را برپا و روشن نگه داشته مي شود چرا همه علما و دلسوختگان دين و مذهب شيعه و همه مردمي که هر چند حضور فيزيکي در اين جلسه الحاد و کفر را نداشته اند لکن با وسائل پيشرفته و تکنولوژي مدرن همان طوري که اخبار دورترين نقاط عالم را مي بينند و مي شنوند در مقابل اين تهاجم و شبيخون فرهنگي که عده اي از بودجه بيت المال و حقوق امام زمان(علیه السلام)سوء استفاده مي کنند و به جاي امر به معروف و نهي از منکر عملاً جلسات امر به منکر را تشکيل و تبليغ مي کنند و به ساحت مقدس ائمه ي اطهار(علیهم السلام) و مراجع بزرگ تقليد توهين و افترا مي زنند و فريادشان بلند نمي شود و درجلسات مذهبي و منابر اين گونه ملحدان را رسوا نمي کنند.
چرا بايد شيعه اين قدر مظلوم بماند که با پول و بودجه و حقوق بگيران امام زمان (علیه السلام) به اين راحتي و بي شرمي مورد اهانت قرار بگيرد. به نظر اين حقير اين کردارها و جلسات توطئه و تست استعمارگران ضد دين و مذهب است که مي خواهند اهل بيت(علیهم السلام) را از اين کشور و نظام تهي کنند که اين گونه مجالس را به پا مي دارند اگر عکس العملي مشاهده نکردند و علما و مراجع عظام به بي تفاوتي از کنار آن گذشتند کم کم کاري مي کنند که با حضرت علي (علیه السلام) پس از هفتاد روز از واقعه غدير خم کردند و حضرت علي(علیه السلام) را با آن قدرت و شجاعت خانه نشين کردند.
آري سکوت مرگبار ما در مقابل اين تحرکات موجب مي گردد که برابر اعلام خادم القران استاد عباس سليمي به وزير ارشاد آن چنان بي شرمي و بي حيايي در جامعه به اصطلاح شيعي ما رسوخ يابد که در روزنامه جمهوري اسلامي در بيستم مرداد ۱۳۸۹ جلسه کنسرت موسيقي غنا را توسط حضرت سکينه سلام الله عليه دختر حضرت سيد الشهداء(علیه السلام) را چاپ و منشر نمايند.
با اين سکوت مرگبار بايد سرها را پايين انداخت و بر زندگي خفت بار خود گريه کرد. چه کسي و چرا ما را چنين زبون و بي تعصب کردند. حضرت امير المؤمنين علي (علیه السلام) در حکومت ظاهري خود هنگامي که شنيد لشکريان معاويه خلخالي از پاي يک زن غير مسلماني در آورده اند فرمودند اگر مسلماني از اين غصه و ظلمي که به زن غير مسلمان شده بميرد عيبي بر او نيست و ما حالا شاهد و ناظر اين گونه بي حرمتي ها و نابود ساختن ارزش هاي اصلي ائمه و مراجع باشيم و با سکوت و بي تفاوتي ناظر بدبختي هايي که به دست خود مي سازيم گرديم.
حافظ وظيفه تو سخن گفتن است و بس خواهي تو از سخنم پند گير و خواه ملال
از بهر فســــــاد و جـــــــنگ جـمعي مـردم کـردنــد بـه کوه گمـــرهي خود را گـــــم
در مدرســــــــه هر عـلم که آموخته انـد فـي القــــبر يـضرهــــــم و لا يـــنفـــعهم