سرچشمه ی علم و فضیلت:
این دوران، دوران گسترش علوم و فرهنگ مقدس اسلام و تشیع بوده مه شرایط مناسب و مستعد نشر فرهنگ اسلام در تمام بلاد جهان در آن دوران از سویی و فعالیت های گسترده و عمیق دانشگاه و مکتب تربیتی حضرت صادق (علیه السلام) از سویی چنان بود که مذهب شیعه به «مذهب حقه ی جعفری»، شهرت یافت و پیروان امام جعفر ابن محمد الصادق(علیه السلام) مشتهر و مفتخر به شیعه جعفری می باشند.(۱)
فلسفه ی این اشتهار آن بود که در آن دوران، مذهاب گوناگون مانند، مذهب حنبلی، مالکی، شافعی، حنفی و مکاتب و جناح های فراوان دیگری وجود داشت که به طور معمول و طبیعی هر دسته و گروهی به یک مذهب و مکتبی مشهور بودند و طرفداران مکتب امام صادق (علیه السلام) به شیعه جعفری شهرت یافتند و با این نام و عنوان شناخته می شدند یعنی خود و زمان و شرایط زمانی به طور طبیعی این نسبت را بوجود آورد در صورتی که این موضوع (تعدد مذاهب به این کثرت) در زمان سایر ائمه حتی زمان امام باقر(علیه السلام) وجود نداشت.
بنابراین امام صادق (علیه السلام) حافظ جمیع مکارم ما سلف و انبیاء و ائمه (علیهم السلام) از سویی و پایه گذار و زمینه ساز تمام کمالات تا زمان ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از سویی دیگر بود به این معنا که آنچه پیشینیان از پیامبران تا پیامبر اسلام و از امامان تا امام باقر(علیهم السلام) داشتند آن حضرت حفظ نمود و آنچه در سیر تکاملی بشر تا قیامت لازم بود را تضمین کرد و غباری را که بنی امیه بر روی فرهنگ اصیل و فقه شیعه کشانده بود، زدود و از بین برد لذا به همین دلیل مذهب شیعه را مذهب جعفری گویند.
در اینجا به منظور روشن تر شدن و توضیح بیشتر مطلب مذکور به پنج نوع از فعالیت ها و برنامه های حیاتی و چشمگیر امام صادق (علیه السلام) اشاره می شود تا به طور کامل معلوم شود چگونه آن حضرت حافظ جمیع مکارم گذشته و زمینه ساز تمام پیشرفت ها و کمالات بعد از عصر خود بود و چرا طرفداران آن امام بزرگوار به مذهب جعفری معروف و مشهور می باشند. البته این پنج موضوع در مورد سایر امامان نیز وجود دارد اما بر اساس شرایط زمانی آن دوران برای آن حضرت زمینه بیشتری فراهم و اقتضای بیشتری داشته است.
(۱) یادآوری دوران سخت بعثت و امامان پیشین:
ترویج و تجلیل خاص از نام و یاد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و نیز مطرح نمودن و بازگو کردن مظلومیت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و دختر پیامبر که تا آن زمان به دلیل تبلیغات مسموم امویان و حاکمیت خفقان و اختناق شدید علیه اهل بیت، پرونده مظلومیت حضرت علی بن ابی طالب (علیه السلام) و حضرت زهرا سلام الله علیها بایگانی شده بود به طوری که تا آن زمان کسی جرأت نداشت از مظلومیت پاره ی تن پیامبر حرفی بزند (قبر امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز تا زمان امام جعفرصادق (علیه السلام) مخفی بود) (۲) لذا امام صادق به مناسبت های مختلف و به شکل های گوناگون این موضوع اساسی را مطرح می فرمود تا بدین وسیله مردم دنیا بفهمند و بدانند که ریشه ی تمام این مصیبت ها و ستم ها و انحرافات جامعه اسلامی و ملت های مسلمان از همان روزی آغاز شد که وصیت پیامبر فراموش شد و درب خانه ی علی (علیه السلام) را آتش زدند و بدین وسیله پایه های ظلم جهانی را فراهم نمودند.
(۲) ترویج و احیای نهضت خونین کربلا و انقلاب عاشورا:
الف ـ این موضوع به حدی برای امام صادق (علیه السلام) اهمیت داشت که گاهی مجلس درس و بحث با آن عظمت و کلاس دانشگاه، تعطیل و تبدیل به عزاداری و روضه خوانی می شد و گاهی شخص روضه خوان یا مردی اگر نام او حسین بود در مقابل امام صادق (علیه السلام) ظاهر می شد اشک و گریه و غم و اندوه، فضا را فرا می گرفت .
ابوهارون می گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمودند: درباره ی امام حسین (علیه السلام) شعری بخوان من نیز خواندم به من فرمودند آن طور بخوان که می خوانند (یعنی با رقّت) من نیز خواندم:
«امرر علی جدث الحسین فقل لأعظمه الزکیة…»(۲)
(بر قبر حسین گذر کن و به استخوان های پاک او بگو…)
حضرت گریست آنگاه فرمود:
بیشتر بخوان من قصیده ی دیگری خواندم باز حضرت گریست و صدای گریه ی زنان را از پشت پرده نیز شنیدم.
امام صادق (علیه السلام) به همین هارون مکفوف و به ابوعماره فرمود: کسی که با شعر و روضه خوانی برای امام حسین تعدادی را بگریاند یا یک نفر را یا خود گریه کند و از چشمان او به اندازه ی پر مگسی اشک خارج شود، ثواب او به عهده ی خدا بوده و برای او به کمتر از بهشت راضی نمی شود (فکبی او ابکی او تباکی…)(۴)
ب ـ در همین ار تباط امام ششم نسبت به خواندن زیارت عاشورا و رفتن به زیارت مرقد مطهر مظلوم کربلا، امام حسین (علیه السلام) تأکید و سفارش خاص و فراوان داشت و می فرمود: کام اطفال خود را با آب فرات و تربت حسین بردارند (حنکوا اولاکم بماء الفرات و تربت الحسین(علیه السلام) ) (۵)
بنابراین امام ششم شیعیان جهان (علیه السلام) که حافظ جمیع مکارم گذشته و حجت خدا بر روی زمین بود و در مسیر هدایت و بیداری مردم به پاسداری از حریم ولایت (علیه السلام) و امامت در اسلام پرداخت، با تجلیل از نام و یاد پیامبر و سایر معصومین یادآوری مظلویت ایشان و تأکید در مداومت زیارت عاشورا و تسبیحات حضرا زهرا سلام الله علیها و امثال آن در حقیقت مردم را به عنوان عامل اصلی و حیاتی؛ یعنی ولایت که قلب و روح جامعه می باشد دعوت فرمود تا مردم پیوسته به آن توجه نمایند و در حرکت به سوی خدا، عوامل نجات بخش را از عناصر گمراه کننده تشخیص داده و بشناسند و از این رهگذر به قرب الهی نائل گردند.
ج ـ نکته ی بسیار مهمی که در ارتباط با دو موضوع مذکور قابل توجه است این می باشد که جنگ بین دو قدرت شیطانی اموی و عباسی که یکی از دیگری شقی تر و بدتر بودند، بسیاری از حقایق و مسائل مهمی را که در صدر اسلام و بعد از آن بوجود آمده بود من جمله خانه نشینی امام علی بن ابیطالب (علیه السلام) و نهضت عاشورا را تحت الشعاع قرار داده و این مسائل در حال فراموشی بود، از سوی دیگر تمام حکام ظالم و ستمگر بنی امیه و بنی عباس و مذاهب انحرافی مختلف آن عصر و جناح های گوناگون به ظاهر مسلمان، خود را به پیامبر نسبت می دادند و هر گروهی از گروه های فراوان آن دوران، تحت این عنوان راه و روش انحرافی خود را تفسیر و توجیه می کردند لذا با توجه به این دو جهت حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) به منظور هدایت جامعه ی اسلامی و عدم انحراف مردم به دست مدعیان دروغین طرفدار پیامبر خدا، به این دو موضوع مهم که سند جنایت و خیانت منافقین و مدعیان کاذب طرفداری از اسلام و مسلمانان التقاطی بود بیشتر تأکید داشت تا بدین مسیله مردم خود بفهمند و بیدار باشند که تمام این فرق و مکاتب و مذاهب جز شیعه ی حقه ی جعفری و پیروان واقعی اهل بیت، باطل و منحرف می باشند و سرانجام اهل دوزخ خواهند بود.
(۳) زمینه سازی ظهور مصلح جهانی:
الف ـ ایجاد آمادگی و پاشیدن بذرمحبت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در قلوب مردم و ترویج مکتب انتظار به طوری که وقتی نام آن حضرت برده می شد قیام می فرمود و دست بر سر می نهاد و گاهی می فرمود: صاحب الأمر غیبتی دارد بسیار طولانی و از کثرت لطف و محبتی که به دوستانش دارد هر کسی وی را به لقب قائم، که مشعر است به دولت او و اظهار تأثری است از غربت او یاد کند، آن جناب هم نظر لطفی به او خواهد نمود و چون در این حال مورد توجه امام واقع می شود سزاوار است از باب احترام به پا خیزد و تعجیل فرجش را از امام بخواهد و می فرمود:
«لو ادرکته لخدمته، ایام حیاتی»(۶) «اگر او را درک می کردم تا آخر عمر به او خدمت می کردم و در خدمت او به سر می بردم»
و نیز می فرمود:
«طوبی لمن تمسک بامرنا فی غیبه قائمنا»(۷) برای این حدیث دو تعبیر وجود دارد یکی این که «خوشا به حال کسی که در غیبت قائم ما چنگ به امر ما زند» و دیگری این که «طوبی برای کسی است که در غیبت قائم ما چنگ به امر ما زند (طوبی درختی است در بهشت)»
گاهی در مجلس امام صادق(علیه السلام) نام مبارک امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برده می شد امام صادق (علیه السلام) به جهت تعظیم و احترام بر می خاست.
ب ـ از سدیر صیرفی روایت شده که گفت : من و مفضل بن عمر و ابوبصیر و ابان بن تغلب خدمت مولای خود امام جعفر صادق (علیه السلام) و آن حضرت را دیدم بر خاک نشسته و از شدت اندوه واله بود و مانند زنی که فرزند عزیزش مرده باشد گریه می کرد و مانند جگر سوخته، آثار حزن و محنت در سیمای حق جویش ظاهر و اشک از دیده های حق بینش جاری بود و می گفت: سیدی (ای سید من) غیبت تو خواب را از چشمان من ربوده و استراحت مرا زائل کرده و سرور را از دل من ربوده است. ای سید من! غیبت تو مصیبت مرا دائم و رنج ها و سختی ها را بر من پیاپی گردانید و آب دیده ی مرا جاری کرد و ناله و فغان حزن را از سینه ی من بیرون آورد و بلاها را بر من متصل گردانید.
«سیدی غیبتک نفت رقادی … سیدی غیبتک او صلت مصابی بفجائع الابد»(۸)
ج ـ و به عیدالله بن سنان فرمود: زود است برسد به شما شبهه و می مانید بدون راهنما و پیشوای هدایت کننده و نجات نمی یابد در آن شبهه مگر کسی که بخواند دعای غریق را، گفتم چگونه است دعای غریق؟ فرمود: می گویی:
«یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک»(۹)
(۴) تربیت عمومی و خصوصی افراد و ترویج و تقویت اخلاق الهی در بین جامعه:
در حقیقت انسان ها به گنجینه ای می مانند که انبیاء (علیهم السلام) آنها را از زیر خاک آشنا می سازند و یا همچون معادن(۱۰) طلا و نقره و فلزات گرانبها که این معدن شناسان بزرگ الهی آنها را استخراج کرده و ناخالصی ها را از طریق تصفیه می زدایند.
در طول دوران رسالت انبیاء و امامت ائمه معصومین (علیهم السلام) کمتر دوره ای مانند عصر امام جعفر صادق (علیه السلام) دیده می شود که موضوع تربیت در ابعاد گسترده و عمیق آن از جهت نظری و عملی تحقق پیدا کند و زمینه نشر معارف الهی و تربیت ایدئولوک های تربیتی فراهم شود. بر این اساس امام صادق (علیه السلام) یک نظام و سیستم جامع و کامل تربیتی را از جهت نظری و عملی از جانب خود و گذشتگان بزرگوارش به صورت احادیث فراوان و تفسیر و بینش قرآن مجید، به جهان بشریت ارائه نمود که هیچ موضوع تربیتی هر چند کوچک یافت نمی شود مگر آن که در مکتب نورانی آن حضرت به طور کامل و جامع بیان گردیده و در این باره هیچ چیزی فرو گذار نشده و جهان تشیع مفتخر است که در کلیه ی مسائل سلوکی و اخلاقی و تربیتی از جانب حضرت صادق (علیه السلام) روایات فراوانی نقل شده و اول عامل به آن روایات خود آن بزرگوار بوده که الگوی کامل و جامع تربیتی و سرمشق عملی برای همه تشنگان حقیقت و پویندگان اخلاق و تر بیت می باشد.
(۵) انقلاب فرهنگی و نهضت علمی و فکری:
تقویت حوزه ی گسترده ی علمی و فقاهتی که توسط پدر بزرگوارش حضرت امام باقر(علیه السلام) تأسیس گردیده بود و توسعه آن حوزه و دانشگاه بی نظیر در زمان امام جعفر صادق (علیه السلام) از جمله خدمات بسیار عظمیم بود که به جهان بشریت عرضه شد، در این دانشگاه بیش از چهار هزار دانشجو به کسب علم و دانش مشغول بودند و از هر سو تشنگان علم به سوی سرچشمه ی زلال علم امام صادق (علیه السلام) عزیمت می نمودند، گاهی از ایران یا هند و گاهی از سایر کشـورها افراد زیادی برای ملاقـات آن حضرت می آمدند و به منظور کسب علم و دانش از قلب اروپا و اسپانیا و یونان به این دانشگاه که چهار هزار دانشجوی ممتاز و مشهور در آن به تحصیل علوم مختلف مشغول بودند و تا دوازده هزار نفر نیز نقل شده) مراجعه می کردند و از منبع جوشان علم آن حضرت بهره مند می گشتند و اکنون نیز دنیای علم و دانش و جهان بشریت بر سر سفره ی علوم و معارف آن بزرگوار نسشته اند و از آن بهره مند می باشند و آثار انقلاب فرهنگی و نهضت علمی آن حضرت دامنه اش تا قیامت ادامه دارد.
تنها یکی از شاگردان امام صادق (علیه السلام) جابربن حیان است که اروپایی ها امروز او را به عنوان پدر شیمی می شناسند بنابراین تمام ملل و نحل را تحت آموزش خود قرار داده بود و دانشجویان و دانشمندان از سراسر دنیا در برابر آن حضرت زانو زده و کسب علم می کردند ضمناً آن دانشگاه نیز به هیچ قدرتی وابسته نبود و آسمان پهناور و با عظمت اهل بیت علیهم السلام مملؤ از ستاره های درخشان احادیث و نام صادق آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین است.
نکته ی قابل توجه این می باشد که برای مردم دنیا ثابت شد، اگر وجود منحوس زمامداران ستمگر و عارف نمایان دنیا پرست نبود و ایجاد مزاحمت نمی کردند و میدان برای فعالیت باز می بود، هر کدام از رهبران الهی و معصومین علیهم السلام دنیای بشریت را به طور کامل از علم و دانش بهره مند می ساخته و به اعلاء مرتبه ی کمال و رشد و ترقی می رساندند، از این جهت نیز تفاوتی بین امام صادق(علیه السلام) و سایر ائمه ی اطهار(علیهم السلام) نیست، در دوران امام پنجم و امام ششم که دو قدرت شیطانی امویان و عباسیان بر سر قدرت و ریاست جنگ داشتند، چنین فرصتی پیش آمد تا توسط آن دو امام معصوم علیهم السلام علم و معرفت به سراسر جهان عرضه شود و این موضوع خود حجتی بود برای تمام افراد بشر تا متوجه باشند رهبران الهی پیوسته خیر و صلاح و سعادت دنیا و آخرت مردم را می خواهند ولی مانع بزرگ برای نیل به این هدف مقدس، عارف نمایان خود فروخته و دنیا پرست و زمامداران خود خواه ظالم غاصب هستند، بر همین اساس پس از خاتمه یافتن جنگ دو قدرت شیطانی و غاصب و استقرار حکومت ننگین عباسیان، منصور دوانقی درصدد تعطیل نمودن و متوقف کردن دانشگاه امام صادق(علیه السلام) برآمد زیرا انقلاب و نهضت فرهنگی امام صادق (علیه السلام) و توسعه علوم از آن دانشگاه در سراسر جهان برای او و دیگر همفکران او قابل تحمل بود.
امام صادق (علیه السلام) که با تشکیل عظیم، خیمه ی برهان و منطق و علم و عمل را در سراسر جهان برافراشت و اسباب جاودانگی دین را فراهم نمود و بدین وسیله در زمانی که حکومت به دست زمامداران دیکتاتور و غاصبین خلافت بود، دلها و افکار عمومی متوجه آن حضرت گردید. به طوریکه هرکس به مقدار ظرفیت و توان خویش در علوم مختلف فقه، اصول، تفسیر، فیزیک، شیمی و … و معارف گوناگون از آن وجود مقدس بهره مند می شد و در آن دورانی که قبل از آن حضرت حقایق اسلام تحریف شده بود و تحریف و تخریب مسائل دینی به اندازه ای شدید بود که گاهی درباره ی عوامل تخریب کننده و منحرفین تعبیر «قاتلهم الله کذبوا» به کار می رفت و در آن زمان که سیل عظیم شبهات به سوی مسلمانان سرازیر گشته بود، آن حضرت با تأسیس دانشگاه و تربیت شاگردانی لایق و ارزشمند همه ی آن شبهات و انحرافها را برطرف می ساخت و حتی رؤسای مذاهب اربعه اهل سنت (مالکیه، حنفیه، شافعیه و حنبلیه) نیز از آن دانشگاه با برکت بهره برداری علمی می نمودند و هر چهار نفر به طور مستقیم (مالک بن انس و ابوحنیفه) و غیر مستقیم (احمد حنبل و امام شافعیه) شاگردان آن بزرگوار بودند و برخی از آنها اعتراف می نموند که اگر در محضر امام صادق (علیه السلام) (دو سال در کوفه) نبودند به طور قطع هلاک می شدند.
مالک بن انس (رئیس مذهب مالکی) می گوید:
«بهتر از جعفر ابن محمد الصادق در علم و تقوا ندیدم و هیچ چشمی ندید و هیچ گوشی نشنید و به قلب هیچ انسانی خطور نکرد کسی که بالاتر از جعفر بن محمد الصادق(علیه السلام) باشد از جهت علم و عمل به عبادت و ورع»(۱۱)
کشی می گوید: ابان بن تغلب سی هزار روایت از آن امام نقل کرده، نجاشی می گوید: نهصد نفر بزرگان را نقل کرده اند که در مسجد کوفه می گفتند: حدثنا جعفر بن محمد الصادق (علیهم السلام). شیخ طوسی ۳۳۳۳ راوی از امام صادق (علیه السلام) نام برده است. (۱۲)
——————————————-
پی نوشت ها :
۱ـ برای اطلاع بیشتر به کتاب «الامام الصادق و المذاهب الاربعه ۱/۲۴۱» مراجعه شود.
۲ـ امام صادق (علیه السلام) در ایامی که در حیره بود مکرر به زیارت آن قبر شریف می رفت و غالباً بعضی از مخصوصان اصحاب خود را همراه می برد و مدفن امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به ایشان می نمود تا ایام هارون الرشید که یکباره قبر مبارک ظاهر شد (منتهی الآمال ۲/۱۵۸)
۳ـ وسائل الشیعه ۱۰/۴۵۶
۴ـ ثواب الإعمال / ۱۷۸
۵ـ مکارم الاخلاق (طبرسی) ۱/۴۳۸
۶ـ کتاب الغیبه / ۲۶
۷ـ کمال الدین و تمام النعمه صدوق/۳۵۸
۸ـ کمال الدین / ۳۵۳
۹ـ بحارالانوار ۵۲/۱۴۶ ح ۷۰
۱۰- قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم): الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه (سفینة البحار ۲/۱۶۸ ـ کلمه عدن)
۱۱ـ الامام الصادق (علیه السلام) و المذاهب الاربعه ۱/۵۳ – تهدیب ۲/۱۰۴
۱۲ـ اقتباس از کتاب در جستجوی حقیقت ۷/۳۱