علی معجزاتی
آنان که به حکم «بل هو آيات بيّنات في صدور الذّين او تو العلم و ما يجحد بآياتنا الاّ الظّالمون»(۱) حقيقت قرآن را در سينه ها دارند، بايد يگانه مرجع بشريت در هدايت هاي علمي و معرفتي باشند.
از بزرگ ترين و سخت ترين ستم ها که بر اين چهارده نور مقدس مي رود اين است که آنان را از اصلي ترين منصب الهي شان که همانا هدايت و تعليم و تربيت است، کنار زده و نه تنها در بعد سياست و حکومت بلکه در بعد هدايت و تعليم و تربيت و معارف ديني، ديگران را عَلَم کردند و بدين ترتيب معادن علم الهي و مخازن اسرار خداوندي را از حياتي ترين و بديهي ترين جايگاهشان که هدايت بشريت است ساقط نمودند امّا آيا فقط مخالفين؟ نه، بلکه به اصطلاح دوستان و موافقين هم.
البتّه اين که اهل سنّت، در معارف دين، به غير اهل بيت(علیهم السلام): مراجعه مي کنند، طبيعي است، زيرا آنان اساساً عترت را علي رغم حديث متواتر ثقلين و متواترات ديگر کنار زده اند، ولي شيعه که امامان(علیهم السلام) را به عنوان خلفاي الهي و عِدل قرآن قبول دارد وقتي، به سراغ غيـر ائمّه اطهار(علیهم السلام): برود (اعم از صوفيه، عرفا، فلاسفه و… مانند ملاصدرا، مولوي، شمس، ابن عربي، حلاج و…) پديده اي شگفت و بسيار شرم آور و خسارت بار بوده که هم اکنون در حوزه هاي علمّيه شيعه (به ويژه در قم) و در دانشگاه ها و در سطح عموم مردم ادامه دارد.آري اين است بزرگ ترين ستم بر صادق آل محمد(علیهم السلام).
خداوندا، اقرار و اعتراف مي کنيم که در عرصه معرفت خوب و درست مسلماني نکرده ايم و به مقتضاي ايمان به قرآن و عترت عمل نکرده و نمي کنيم و ما (شيعه) صدها سال غفلت و اشتباه و کوتاهي کرده و با داشتن مادري آسماني همچون ثقلين به دايگي افکار و اوهام فردي خود يا امثال خود پناهنده شده ايم.
مظلوميّت اهل بيت(علیهم السلام): اين است که امروز که بيش از هزار سال از تأسيس حوزه ي نجف و بيش از هشتاد سال از تأسيس حوزه ي علميّه قم و بيش از سي سال از پيروزي انقلاب اسلامي در ايران مي گذرد، طلاب، نه درس اصلي حديث و نه تفسير روايي نه معارف وحياني هيچکدام را ندارند، اين در حاليست که احاديث از آن جهت که متضمّن تفسير و بيان و تأويل قرآن و مشتمل بر مسائل و فروعات و جزئيات معارفي و اخلاق عملي و حتّي رشته هاي علوم تجربي مانند طب و کيهان شناسي است، معدن علوم و معارف حقّه و سرمايه واقعي و اصلي بشريّت است.
مظلوميّت آل الله (علیهم السلام) اينست که کساني که بايد به حکم «ياكميل لاتأخذ الاّ عنّا تكن منّا»: اي کميل معارف را فقط از ما بگير تا از ما باشي»، مدرّس و شاگرد و پيرو تمام عيار اين خاندان و مکتب تعليم و تربيت آنها باشند، داد «عقل گرايي» و «معرفت جويي» و «خداخواهي» سرداده عملاً ناقل و مقلّد غيرمعصوم و نافي جايگاه معرفتي قرآن و عترت و ضايع کننده ي اين حقوق اند.
مظلوميّت امام صادق و امام زمان (علیهم السلام):، تنها تخريب بقيع نيست، که آن در مقابل اين بزرگتر نيست، بلکه اينست که در حوزه ي قم که از خوان پر احسان امام زمان(علیهم السلام) ارتزاق مي کند و بايد مرکز و خاستگاه و مهد ولايت و نفي معارف اغيار باشد در زمينه خداشناسي و عرفان، هذيانات گمراهان و خزعبلات ژاژخايان و برخي کتب مخالفين شيعه (مانند مصباح الانس و فصوص الحکم که مؤلفين هر دو به شهادت کتب رجال و تراجم و متون فقهي و اعتقادي اعلام، سنّي بوده اند) تدريس و تدرّس مي شود. و فهم قرآن، را متوقّف بر دانستن اختراعات فکري ارسطو و ملاصدرا و امثال اينها مي دانند و شاگردي آنان را سند فرهيختگي و فرزانگي خود مي شمارند و شماري هم نادان تر از همه رکيک ترين اهانت ها به خداوند متعال را عين توحيد مي دانند، اين در حالي است که حتي يک درس از توحيد و الهيّات و عرفان قرآن و عترت در مراکز علمي و در سطح جامعه به چشم نمي خورد.
آيا شيعه با اهل بيت(علیهم السلام) در بعد علمي و معرفتي، همان نکرده است که مخالفين و دشمنان اهل بيت(علیهم السلام) در بعدهاي ديگر با آنان کردند؟
آيا در قيامت که حساب ما با اين خاندان است «و حسابهم عليكم» در آن عرصه وانفسا چه عذر و توجيهي براي وانهادن معارف قرآن و عترت خواهيم داشت؟؟! تقصير و خطايي که شيعه صدها سال مرتکب شده است و امروز هم مي شود.
براي چنين مظلوميّتي و چنين ظلمي از ناحيه ي خودي ها و چنين فقر و انحراف و فاجعه بايد خون گريست و سزاوار است که انسان قالب تهي کند.
«اللّهمّ انّا نشكوا اليك فقد نبيّنا و غيبة وليّنا و كثرة عدوّنا و قلّة عددنا و تظاهر الزّمان علينا.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت ها :
(۱) عنکبوت : ۴۲