نقد تحریفات علمای عامه در تاریخ اسلام (پاسخ به یک شبهه)
آیت الله سید علی میلانی
چکیده:
فقه امامت از مهمترین ارکان شناخت اصول عقاید است که کلید ورود به دیگر مباحث عقاید است، مفاد این نوشتار که مطالبی در پاسخ به بعضی از علمای عامه است، در ادامۀ سنت احتجاج علمای بزرگ امامیه مبنی بر اثبات حقانیت اهل بیت(ع)بر پایۀ استناد بر تاریخ صحیح اسلام است. فقیه عقایدشناس حضرت آیتالله سید علی حسینی میلانی مطالب ذیل را به طور اجمال اما مستند و دقیق و بر مبنای قاعدۀ الزام بیان فرمودهاند که صرف نظر از رویکرد احتجاجی آن و الزام مخالفین سرنخهایی برای پیگیری و تعقیب حوادث صدر اسلام و دهههای نخستین هجرت به دست میدهد. بیان بیطرفانه و مستند حقایق تاریخ اسلام از ویژگیهای پژوهشهای ایشان است.
آیتالله سیدعلی میلانی در واکنش به اظهارات اخیر امام جمعه آزادشهر از همه خطباء، وعاظ و ائمه جمعه خواست با متانت و ادب و به طور مستند، حقائق صدر اسلام را به مردم بگویند و همه هیئات مذهبی در سراسر کشور مراسم عزای صدیقه طاهره(سلام الله علیها) را به احسن وجه برگزار کنند.
متن سخنرانی آیتالله سیدعلی میلانی در درس خارج فقه خود به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خیر خلقه و أشرف بریته
محمد و آله الطاهرین لا سیما بقیة الله فی الارضین و لعنة الله علی اعداءهم اجمعین
در این چند روز از سراسر کشور صدها مراجعه به بنده شده و از بنده خواستهاند که در رابطه با خطبه جمعه یکی از آقایان اهل سنت چیزی عرض کنم.
واقع مطلب این است که ما در محذور هستیم. از طرفی بزرگان فرمودهاند که به مقدسات اهل سنت جسارت نکنید و از طرفی میبینیم که بعضی از آنها پای خودشان را از گلیم شان درازتر میکنند و از این نهیای که بزرگان فرمودند سوء استفاده میکنند. خب ما چه کنیم آیا سکوت کنیم یا اینکه به تکلیفمان عمل کنیم؟
بنده همیشه گفتهام که حقائق امور صدر اسلام را و آنچه که متعلق است به مسئله امامت و خلافت، حقائق امور را باید بگوییم و چیزی را نباید اخفاء کنیم. بنده معتقدم که حقائق به آن طوری که هست بایستی بیان شود البته با دو شرط که همیشه گفتهام:
شرط اول این است که با متانت حرف بزنیم.
و شرط دوم این است که مستند حرف بزنیم.
و لذا روی این مبنا بنده میخواهم عرائضی داشته باشم و این عرائض را در چند مطلب عنوان میکنم:
مطلب اول این است که چرا آقایان این همه دفاع از صحابه میکنند؟ مگر صحابه چه کار کردند؟ در طول این تاریخ همچنان آقایان از صحابه دفاع میکنند. خب لابد چیزی هست که این جور مصرّند بر دفاع از صحابه؟ این همه اصرار دارند بر وجوب محبت همه صحابه.
صحابه چه کسانی هستند؟ تمام ۱۲۰ هزار نفری که خیلی از اینها صرفاً پیغمبر اکرم(ص) را دیدند یا معاصر پیغمبر اکرم(ص) بودند و لو در یمن زندگی میکرده جزء صحابه است. این طور میگویند.
خب ما همه اینها را واجب است دوست داشته باشیم؟ یعنی اغماض کنیم از تمام آنچه که درباره اینها نوشته شده در کتب؟
اغماض کنیم از آنچه که در سیره اینها میخوانیم؟ بلکه ادعا میکنند که هر کسی که بر علیه صحابه چیزی بگوید او یهودی است.
اینها یهودیها هستند که بر علیه صحابه حرف میزنند. بنده در کتاب «عدالة الصحابة و التابعین» – کتاب قطوری هم هست که نوشتم و چاپ شده – راجع به صحابه مفصلاً بحث کردم. تمام منابع بنده در این کتاب منابع معتبر اهل سنت است.
اگر بنا باشد که اعتراض بر صحابه کار یهودیها باشد پس ابن هشام، طبری، ابن حجر عسقلانی، ذهبی، ابن کثیر، سیوطی و بقیه علماءشان اینها همه یهودیاند چون تمام منابع بنده در این کتاب از همینها و امثال اینها است. اینها هستند که نقاط ضعف صحابه را نقل کردهاند به دست ما رساندند. ما که از خودمان جعل نکردیم. اگر طعن بر صحابه کار یهودیها است پس همه علماءشان یهودیاند. همه علماءشان اتباع یهود هستند. عدالت صحابه را نمیشود به اثبات رساند. عدالت صحابه را قاطبتاً به اثبات نمیشود رساند. نه با قرآن نه با سنت نه با اجماع و نه با عقل. عدالت صحابه با همه ادله اربعه منافات دارد. عدالت الصحابة اجمعین قول باطلی است هیچ دلیلی ندارد. پس این همه دفاع از صحابه برای چی؟ مگر یک باطلی را هی تکرار کردن تکرار کردن تکرار کردن این حق میشود؟ مگر یک کذبی را هی تکرار بکنند تکرار بکنند این حقیقت میشود؟ این امر اول. آقایان چارهای ندارند یا این کتابها را کل کتابهایشان را معدوم کنند بریزند تو دریا دست ما کوتاه بشه از این منابع و یا اینکه بیایند حقیقت را بپذیرند لااقل سکوت کنند. این مطلب اول.
مطلب دوم قضیه فتح ایران است. خب ما در این قضیه تحقیق کردیم. ما میدانیم قضایا از چه قرار است. واقع مطلب در فتح ایران و غیر ایران عبارت از اینه که صحابه رسول الله(ص) و تابعین صحابه از خلیفه دوم آقایان خسته شده بودند. از بس که اهانت میکرد. از بس که خشونت داشت. او متوجه شده بود که عاقبت امرش عاقبت امر عثمان خواهد شد. خب عثمان را کیها کشتند؟ خود صحابه و تابعین کشتند. فهمیده بود که عاقبت امرش عاقبت امر عثمان خواهد شد. اینهایی که عرض میکنم با مدرک میگم. ناچار شد که لشگر اسلام را بفرستد به بلاد مختلف به عنوان فتوحات تا در مدینه نباشند. ضمن اینکه اینها غنائمی هم به دستشان میرسد وضع مالیشان خوب میشود.
مخصوصاً شیعیان امیرالمؤمنین را هم میفرستاد در این فتوحات فتح ایران را نگاه کنید فرماندهان لشکر عدهای شیعیان امیرالمؤمنین بودند و تعمد داشته که اینها را بیرون مدینه بفرستد. اما آن صحابهای که دنبال این قضیه بودند بالاخره کسی را پیدا کردند و آنچه را که فرار میکرد برایش واقع شد.
کسی فکر نکند که فتح ایران و غیر ایران فضیلتی است برای او!
اینطور نیست و اهل تحقیق این را میدانند ممکن است که سایر مردم که با این امور سر و کار ندارند گول این مطالب را بخورند اما اینطور نیست.این آقا ادعا کرده که امام حسن و امام حسین(ع) در جیش او بودند که این از اکذب اکاذیب است! ناقلش هر کسی میخواهد باشد اگر کسی نقل کرده باشد.
مطلب سوم این است که این شیخ میگوید که من میخواهم الزام خصم کنم و از باب الزام خصم این مطالب را گفتم.
اولاً به مقتضای حدیث معتبر که در ذیل آیه مبارکه ۴۵ از سوره زخرف آمده است و این حدیث را حاکم نیشابوری و غیر او از بزرگان اهل سنت روایت کردند در این حدیث آمده که وقتی پیامبر اکرم(ص) رفتند به معراج، با انبیاء سابقین ملاقات کردند و از ایشان سؤال کردند که «علی ما بعثتم» شما امتهای خودتان را بر چه چیزی دعوت کردید و خداوند متعال شما را بر چه چیزی مبعوث کرده بود.
آنها جواب دادند: توحید خداوند متعال، رسالت پیامبر اکرم(ص) و ولایت امیرالمؤمنین(ع).
امیرالمؤمنین(ع) ولایت داشتند از اول خلقت بر همه مخلوقین. اصلاً اینکه خانمی را به عقد آقا زاده خود در بیاورند یا در نیاورند خود امیرالمؤمنین(ع) ولایت دارند و این اعتقاد ماست و دلایل داریم بر این اعتقاد اگر آن شیخ میخواهد ما را ملزم کند.
از جهت دیگر امیرالمؤمنین سلام الله علیه به مقتضای «الست اولی بکم من انفسکم قالوا بلی قال و من کنت مولاه فهذا علی مولاه» ولایت داشتند حتی بر خود خلیفه آقایان.
لذا آمد و گفت «بخ بخ یا علی اصبحت مولای و مولا کل مؤمن و مؤمنة» این شیخ چه چیزی را میخواهد به اثبات برساند با این سخنرانی خود؟!! این اولاً ! ثانیاً شیخ مفید که از بزرگان شیعه است در کتاب ارشاد میفرماید به اینکه قضیه آمدن آن خانم دختر یزدجرد به مدینه در زمان خود امیرالمؤمنین(ع) بوده و اصلاً ربطی به فتح ایران ندارد و ربطی به خلیفه دوم آقایان ندارد.
اگر میخواهد ما را ملزم کند این کتاب ماست و این هم شیخ مفید از بزرگان ماست! اینچه جور الزامی است؟ این دال بر این است که این شیخ سواد ندارد و کتابهای ما را نخوانده است و بعد ما را میخواهد ملزم کند. اصلاً این داستان در زمان امیرالمؤمنین(ع) واقع شده است.
شیخ مفید راجع به امام سجاد(ع) نقل کرده که:
«وَ أُمُّهُ شَاهْ زَنَانُ بِنْتُ يَزْدَجَرْدَ بْنِ شَهْرِيَارَ كِسْرَى وَ يُقَالُ إِنَّ اسْمَهَا شَهْرَبَانُو وَ كَانَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ(ع) وَلَّى حُرَيْثَ بْنَ جَابِرٍ جَانِباً مِنَ الْمَشْرِقِ فَبَعَثَ إِلَيْهِ بِنْتَيْ يَزْدَجَرْدَ بْنِ شَهْرِيَارَ فَنَحَلَ ابْنَهُ الْحُسَيْنَ (ع)شَاهْ زَنَانَ مِنْهُمَا فَأَوْلَدَهَا زَيْنَ الْعَابِدِينَ(ع) وَ نَحَلَ الْأُخْرَى مُحَمَّدَ بْنَ أَبِي بَكْرٍ فَوَلَدَتْ لَهُ الْقَاسِمَ بْنَ مُحَمَّدِ»
این در زمان خود امیرالمؤمنین(ع) بوده پس چه ربطی دارد به خلیفه شما؟
اگر می خواهید ما را ملزم کنید این چه الزامی است غیر از اینکه دلالت دارد بر جهل. و از طرف دیگر شیخ ابن شهر آشوب در کتاب مناقب آل ابیطالب(ع) ایشون روایت را این چنین نقل میکند که اگر هم صحت داشته باشد این قضیه در زمان فتح ایران اتفاق افتاده باشد ابن شهرآشوب این چنین نقل میکند:
«لَمَّا وَرَدَ بِسَبْيِ الْفُرْسِ إِلَى الْمَدِينَةِ أَرَادَ عُمَرُ بَيْعَ النِّسَاءِ وَ أَنْ يَجْعَلَ الرِّجَالَ عَبِيدَ الْعَرَبِ وَ عَزَمَ عَلَى أَنْ يَحْمِلُوا الْعَلِيلَ وَ الضَّعِيفَ وَ الشَّيْخَ الْكَبِيرَ فِي الطَّوَافِ وَ حَوْلَ الْبَيْتِ عَلَى ظُهُورِهِمْ فَقَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ(ع) إِنَّ النَّبِيَّ(ص) قَالَ أَكْرِمُوا كَرِيمَ قَوْمٍ وَ إِنْ خَالَفُوكُمْ وَ هَؤُلَاءِ الْفُرْسُ حُكَمَاءُ كُرَمَاءُ فَقَدْ أَلْقَوْا إِلَيْنَا بِالسَّلَمِ وَ رَغِبُوا فِي الْإِسْلَامِ فَقَدْ أَعْتَقْتُ مِنْهُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ حَقِّي وَ حَقِّ بَنِي هَاشِمٍ» ([۱])
این روایت را خوانده این شیخ یا نخوانده ؟! چه جور میخواهد ما را ملزم کند؟! به چه چیزی ملزم کند؟
«فَقَالَتِ الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ قَدْ وَهَبْنَا حَقَّنَا لَكَ يَا أَخَا رَسُولِ الله فَقَالَ اللَّهُمَّ فَاشْهَدْ أَنَّهُمْ قَدْ وَهَبُوا وَ قَبِلْتُ وَ أَعْتَقْتُ فَقَالَ عُمَرُ سَبَقَ إِلَيْهَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ نَقَضَ عَزْمَتِي فِي الْأَعَاجِمِ»
پس این چه الزام کردنی هست از شیخی که ادعا میکنند شیخ المفسرین است؟؟!!
چگونه میخواهد ما را الزام کند به آنچه که خلاف چیزی است که در کتب ما موجود هست؟
شیخی که براش القاب و مقاماتی قائلاند. که قطعاً و قطعاً یکی از شاگردان جوان بنده از او اعلم است. قطعاً.
اگر کسی باور نمیکند مراجعه کند به این مراکزی که ما تأسیس کردیم. مرکز تخصصی امامت، مدرسه امامت و مرکز حقایق اسلامی. کسی باور نمیکند مراجعه کند.
مطلب چهارم اینکه؛ مسئله خلافت، خلافت اولی و دومی با این حرفها حل نمیشود. این مشکل تا روز قیامت باقی است. اما سومی که هیچ. سومی که خودشان به تکلیف شرعیشون عمل کردند.
اولی و دومی مشکل خلافتشون به این زودیها حل نمیشود و تا روز قیامت ادامه دارد. بیجهت هم زحمت میکشند. ما حرفهای ابوبکر باقلانی رو دیدیم. حرفهای فخر رازی را دیدیم. حرفهای سعدالدین تفتازانی رو دیدیم. حرفهای قاضی ایجی رو دیدیم. حرفهای قبلیها ، بعدیها رو دیدیم. قابل حل نیست. نمیشود توجیه کرد آنچه را که واقع شده. بیخود زحمت میکشند و بنده کتابی نوشتم به نام «اُسّس المذاهب السُنّیه» پایههای مذاهب اهل تسنن. و هر کس میخواهد مراجعه کند. ببینید آیا راهی برای اثبات خلافت آقایون وجود دارد از قرآن، از حدیث، از عقل، از اجماع.
چرا بیخود زحمت میکشند؟ زندگی کنند. نانشون را بخورند. بگذارند کشور آرام باشد. چرا ایجاد اختلاف میکنند؟ چرا اضطراب در جامعه ایجاد میکنند؟ چرا اذهان را تشویش میکنند؟ همچنانی که ما فرمایش بزرگانمان را اطاعت میکنیم خب آنها هم اطاعت کنند. زندگی کنند.
مطلب پنجم؛ که آخرین مطلب بنده است این است که او میخواست ما را الزام بکند. خب ما حق داریم الزام بکنیم یا نکنیم؟ ما حق داریم آنها را الزام بکنیم از منابع خودشان یا حق نداریم؟ ما حق داریم بحث بکنیم؟ مستند بحث بکنیم و با حفظ ادب و با متانت بحث بکنیم؟ نسب عده کثیری از صحابه را در بیاوریم از کتب؟ حق داریم این کار را بکنیم یا حق نداریم؟ کتب خودشان است. از منابع خودشان است. از باب الزام اینها را ما بحث بکنیم تحقیق بکنیم.
حق نداریم؟ حق نداریم بیان بکنیم که در صدر اسلام چه ظلمهایی بر صدیقه طاهره (سلام الله علیها) وارد شده؟ از منابع دسته اول خودشان. حق نداریم بیان بکنیم. از منابع دسته اول خودشان.
ایام فاطمیه در پیش است. بنده تقاضا میکنم از همه خطباء، وعاظ. تقاضا می کنم از همه ائمه جمعه. البته با متانت البته با ادب البته به طور مستند، حقائق امور را به مردم بگویند. بنده تقاضا دارم از همه هیئات مذهبی در سراسر کشور که مراسم صدیقه طاهره (سلام الله علیها) را به احسن وجه برگزار کنند.
این حقائق باید بماند. ماندن این حقائق به دو چیز است: الاول اقامه این جلسات و شعائر دینی. والثانی بحثهای علمی. چه در گفتار چه در نوشتار. مباحث امامت و خلافت باید ادامه داشته باشد. ما مسئولیت داریم در برابر امیرالمؤمنین و صدیقه طاهره و ائمه اطهار(ع). امام زمان(عج) از ما انتظار دارند که هم مراسم را به خوبی برگزار کنیم هم از نظر علمی اهل تحقیق باشیم و دفاع بکنیم و حقائق را بیان بکنیم.
لااقل شیعیان اهل بیت(ع) ایمانشان تقویت شود. ما کاری به دیگران نداریم. خود شیعیان تزلزل در ایمانشان پیدا نشه.
البته از همه هیئات از همه مداحین از همه علماء و وعاظ تقاضا میکنیم که رعایت ادب و متانت را داشته باشند بهانه دست دشمنان داده نشود.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
————————————-
پی نوشت ها:
[۱]– مناقب آل أبي طالب:(لابن شهرآشوب) ۴ /۴۸.