پیرامون همایش ملی عرفان شرق
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين و الصلاة و السلام علي سيد الاولين و الآخرين و خاتم الانبياء و المرسلين سيدنا ابي القاسم محمد و علي آله الطيبين الطاهرين و لاسيما مولانا بقية الله في الارضين و اللعن علي اعدائهم اجمعين الي يوم الدين.
((اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِّ وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ صَلَاةً كَثِيرَةً تَامَّةً زَاكِيَةً مُبَارَكَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَرَادِفَةً مُتَوَاتِرَة))
بنده خدمت شما عزيزان عرض ادب دارم، و از خداونــد متـعــال مســألت مي کنم که در اين زمان و اين اوضاع دنيا، انشاء الله موفق باشيد و بتوانيد قلّه هاي علم، معرفت و بينش اسلامي را فتح کنيد؛
شما هم بايد از خدا بخواهيد که در خدمت به اسلام و کسب عنايت آقا حضرت ولي عصرعجل الله تعالي فرجه الشريف از آنچه در توان داريد کوتاهي نکنيد، خصوصاً در عرصه دانش و معرفت، بايد اهتمام ما بيشتر شود و مجهولاتي که بشر دارد، از آن کاسته شود و روز به روز رو به پيشرفت و ترقي باشيم.
دانشگاه علوم اسلامي رضوي با اين اسم بزرگ و با عظمت علاوه بر آن سوابقي که داشته است و تحت عنوان مدرسه خيرات خان و مدرسه ميرزا جعفر بوده که علماي بزرگي در اينجا تربيت شده اند.
انتظار است که مرکزي جهاني به نام حضرت رضا عليه الصلاة و السلام عالم آل محمدصلوات الله عليهم اجمعين باشد.
همه ائمه (علیهم السلام) از جهت علم «کلهم نور واحد» بودند، ولي حضرت رضا عليه الصلاة و السلام از لحاظ موقعيت ها و فرصت ها يي که براي ايشان فراهم شد، توانستند بسياري از مطالب و علوم اسلامي را که تا آن وقت حتي مخفي مانده بود به مردم برسانند و تبليغ کنند.
حال در جوار روضه مقدسه حضرت ثامن الحجج عليه الصلاة و السلام دانشگاهي با اين اسم بزرگ، بايد مرکزي جهاني براي علوم اسلامي باشد، و آوازه آن در بين دانشگاه ها در شعب مختلف تفسير، حديث، رجال، اصول، فقه و علوم ديگر، بيشتر اسباب افتخار عالم اسلام باشد.
الحمدلله اوضاع و احوال هم نسبتاً فراهم است، بايد قدر دانست و روز به روز بر ترقي و استکمال در رشته هاي علمي مختلفي که اينجا هست افزود و خلاصه بايد يک دانشگاه نمونه شد.
اين اسم و شرايطي که براي اين دانشگاه است اقتضاء دارد که اينجا دانشگاهي باشد که در عالم اسلام معروفيت پيدا کند، و اساتيدي تربيت کنند که اين ها جوابگوي همه سؤالات علمي باشند.
کساني در اينجا تربيت شوند که بتوانند در تبليغ دين جوابگوي شبهات باشند.
الحمدلله ما از جنبه ذخائر علمي هيچ چيز کم نداريم، يعني همه مايه هاي علمي در اختيار شيعه است؛
اولاً قرآن مجيد، ثانياً مثل نهج البلاغه، کتب اربعه و ساير آثاري که از اهل بيت(علیهم السلام) به ما رسيده است، مثل صحيفه سجاديه، صحيفه اولي، ثانيه، ثالثه، و صحيفه رابعه.
شما خطبه هايي که از حضرت رضا عليه الصلاة و السلام رسيده است را ملاحظه کنيد. اگر بخواهيد نظيري براي خطبه هاي نهج البلاغة پيدا کنيد همين معارف و خطبه هاي حضرت علي بن موسي الرضا(علیه السلام) است.
ما حتي اين دعاهايي که مي خوانيم همه اش علم و معرفت است؛ انسان را مي سازد و تربيت مي کند.
الحمدلله همه ذخايري که بايد داشته باشيم داريم، مهم اين است که اين ها را به عرصه ظهور برسانيم، و مثل اين دانشگاه هم بايد اين رسالت را بر عهده بگيرند.
اميدوارم که اين مرکز، در اين زمان با اين اساتيد محترم و خلوص نيتي که انشاء الله هست بتوانند براي خدا و به قصد ترويج دين و تعظيم شعائر و رساندن پيام هاي قرآن به دنيا به نحو احسن انجام وظيفه کنند.
آنچه که بايد به آن توجه داشت اين است که حيثيت بشر به علم است؛ در روايات است که
((تَخَلَّقُوا بِاَخلاقِ الله))؛ به اخلاق خداوند متخلق و آراسته شويد. دو صفت از صفات خداوند متعال که از همه صفات بالاتر است و مي شود گفت که ساير صفات ثبوتيه هم به اين دو بر مي گردد؛ صفت علم و قدرت است. تخلّق به اين دو صفت يعني تخلق به اخلاق خداوند.
هر چه بروز اين دو صفت در جامعه بيشتر باشد، آن جامعه بيشتر حيات دارد، مخصوصاً در جنبه علم و مايه هاي علمي.
البته معلوم است که علوم حقيقي و انسان ساز علومي است که از محمد و آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) به ما رسيده است؛ علومي که معنويات را کامل مي کند، اگر چه در کنار آن ساير علوم هم هست و بايد در همه جهات مسلمانان جلو باشند و پيشرفت داشته باشند، همان طور که در روايات است:
((إِنَّ أُمَّتَك فِي الْأَرْضِ كَالشَّامَةِ الْبَيْضَاءِ فِي الثَّوْرِ الْأَسْوَدِ هُمُ الْقَادِرُونَ وَ هُمُ الْقَاهِرُونَ يَسْتَخْدِمُونَ وَ لَا يُسْتَخْدَمُونَ))(۱)
البته اين خدمت و استخدام که در اينجا هست نه به معناي استخدام و استعمار و استحقاري که الان در دنيا وجود دارد. مي فرمايد:
امت اسلام در ظلمت ها و تاريکي ها درخشندگي دارد؛ مسلمان هر کجا برود به علم و دانش و به معرفتش جلوه مي کند. ما مسلمانان از ديگران بي نيازيم و ديگران به معارف ما نيازمند هستند و بايد از ما کسب علوم و معرفت کنند.
اوضاع دنيا بسيار خاص است؛ انتظار از مسلمانان و کساني که در رشته هاي علوم اسلامي وارد هستند اين است که اينها به احسن وجه آماده شوند براي اينکه اسلام را و معنويت و اخلاق را به همه دنيا برسانند.
دشمني ها و هجوم هاي مختلفي که الان عليه دين اسلام مطرح شده است زياد است، بايد در دانشگاه ها جواب همه اين ها مطرح شود.
بايد براي اين دين ستيزي و دين گريزي که در بعض جوانان پيدا شده است فکــري کــرد البـــته نمي خواهيم بگوييم تحت چه عواملي اين ايجاد شده است و طوري شده که برخي به اشتباه بعض نواقصي که مثلاً در بنده وجود دارد را مربوط به اسلام مي دانند و نمي دانند که در واقع اين نواقص از روي عمل نکردن به اسلام است.
هر کجا نقصي باشد، از جهت اين است که ما به اسلام و هدايت هاي ائمه (علیهم السلام) عمل نکرده ايم.
اگر خوب عمل شود مردم و جوانان به دين و قرآن روي مي آورند. نواقص موجود در جامعه نه تنها هيچ ارتباطي به دين و قرآن ندارد، بلکه همه از عمل نکردن به قوانين شرع مقدس و عدم پايبندي به احکام مي باشد.
همه اين ها مطالبي است که وظايف روحانيت و وظايف مثل اين دانشگاه و اساتيد و دانشجويان عزيز را زياد مي کند. بايد که بيشتر از اين ها آماده باشيم. بايد تمام تلاشمان اين باشد که علم و قدرت جامعه را افزايش دهيم؛ علمي که انسانيت انسان را کامل مي کند، فضايل معنوي انسان را بالا مي برد ، دوستي و همکاري بين بشر را ارتقاء مي دهد. اصلاً اساس دعوت اسلام و هدايت هاي اهل بيت(علیهم السلام) بر تعاون در بقا است، يعني بشر همه با هم باشند، و نبايد تنازع در بقا داشته باشند.
خلاف اين چيزي که الان بر بشريت و دنيا حاکم است که همه براي بقا تنازع دارند؛ طوري است که بقاي همديگر را نمي خواهند و بقاي ديگران را منافي با بقاي خودشان مي دانند.
اين اوضاع ناامن برخي کشورها براي اين است که همه تنازع در بقا دارند؛ ولي اسلام اين را نمي گويد. شعار اسلام ((تَعَاوَنُوا عَلَي البِرِّ وَ التَّقوي))(۲) است. اگر اين طور باشد مطمئناً دنيا به سمت خير و سعادت پيش مي رود.
ولي متأسفانه الان دنياي اسلام و بلاد مسلمانان به اين مکتب و شعارها توجه نمي کننـد، و راه هاي ديگري پيش گرفته اند؛ راه هايي که نهايتش ضلالت و گمراهي است.
به طور مثال همين چند روز ملتفت شدم که قرار است همايشي در شاهرود به عنوان همايش ملي عرفان شرق براي ابوالحسن خرقاني و بايزيد بسطامي برگزار کنند.
شما اگر تذکرة الاولياء را ببينيد، متوجه خواهيد شد که اين ها چه عقايدي دارند. اگر ما بخواهيم مثل بايزيد را معرفي کنيم و بگوييم سابقه ما اين است واقعاً اسباب خجلت مي شود؛ حرف هايي در تذکرة الاولياء از قول او نقل شده است که انسان واقعاً خنده اش مي گيرد، و هيچ توجيه و تأويلي نمي پذيرد.
ما هيچ وقت، خودمان را به اين سوابق معرفي نمي کنيم. همه از اطراف و اکناف بيايند و در اين معرفي ها چه چيزي را ببينند؟!
اگر بخواهيد کسي را مثلاً در منطقه شرق؛ طوس و خراسان معرفي کنيد شيخ طوسي را معرفي کنيد که آن همه علوم و خدمات داشته است.
در مورد ابوالحسن خرقاني هم بزرگ ترين کاري که توانسته انجام دهد اين است که مي گويد با خدا چند مرتبه کشتي گرفتم و در مرحله آخر خدا بر من غالب شد. (اينها حاکي از جوّ جهل و جهالتي است که وجود دارد.)
شما اگر واقعاً به دنبال علم و معرفت هستيد، نهج البلاغة را ترويج کنيد.
مکتب ((تَعالَوْا إِلى كلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكمْ أَلّا نَعْبُدَ إِلّا اللَّهَ وَ لا نُشْرِك بِهِ شَيْئاً))(۳) و ((يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكمْ مِنْ ذَكرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكرَمَكمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكم))(۴) را تبليغ کنيد و به مردم بشناسانيد.
مکتب اهل بيت(علیهم السلام) که مغفول عنه واقع شده است را معرفي کنيد.
همين عهدنامه مالک اشتر را که نمي شود برايش قيمتي تعيين کرد به مردم بگوييد.
جرج جرداق آن دانشمند بزرگ مسيحي در کتاب «الامام علي صوت العدالة الانسانية» منشور ۲۸ ماده اي سازمان ملل را با اين عهدنامه مقايسه مي کند؛ عين عبارت آن منشور را نوشته و در مقابل هر ماده يک جمله از همين عهدنامه نوشته است.
آن وقت در آنجا گفته که شما بياييد اين را مقايسه کنيد ببينيد که بعد از هزار و چهارصد سال که دنيا با اين همه تحرکات و انقلاب روبرو بوده است، اين عهدنامه بسيار کامل تر از اين منشور است.
سپس جرج جرداق چهار فرق عمده بين اين دو مي گويد که دو جهت آن اين است:
يکي اينکه وقتي مي خواستند منشور بنويسند به قول خودشان همه حقوق دانان و دانشمندان و اشخاص مطلع را در جلسات و کنفرانس هايي جمع کردند و به ادعاي خود جمله هايي نوشتند که کامل تر از آن نباشد. بعد هم در روزنامه ها نوشتند که هر کس نظري دارد ارائه بدهد ولي اين عهدنامه را اميرالمؤمنين علي(علیه السلام) بدون مقدمه في البداهه نوشتند و به مالک دادند.
يک فرق ديگر اينکه اين هايي که اين منشور حقوق بشر را نوشتند اول کسي که به آن عمل نمي کند خودشان هستند و اوضاع دنيا گواه آن است، اما اين که اميرالمؤمنين عهدنامه را نوشتند اول کسي که متعهدتر از همه به آن بود به شهادت تاريخ زندگاني حضرت، خود ايشان بود.
غرض اينکه قدر اهل بيت(علیهم السلام) و هدايت هاي آن را ندانستيم و نشناختيم و به همين خاطر به حرف هاي ديگر که گمراهي است دچار شديم.
به هر حال بنده اميدوارم که دانشگاه علوم اسلامي رضوي که اسم بسيار با مسمايي دارد، آوازه و افتخاراتش بيش از اين شود و شما عزيزان طوري سعي و تلاش کنيد که اسباب افتخار همه مسلمانان باشد.
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته.
———————-
پی نوشت ها:
۱ـ بحار الأنوار۱۰ ب۲/۴۳
۲ـ مائده: ۲
۳ـ آل عمران: ۶۴
۴ـ حجرات: ۱۳