سرمقاله(1)
نخستین آیات نورانی قرآن کریم که در روز بعثت بر فراز جبل النّور توسط پیک وحی بر قلب شریف خاتم پیامبران نازل گردید، پنج آیه از سورۀ مبارکه علق می باشد.(2)
در این آیات نورانی که بر اساس روایات معصومین(ع) (3) و گفتار بیشتر مفسران نخستین آیاتی است که بر قلب شریف رسول اکرم(ص) نازل شده (4) از خواندن و قلم که ابراز نوشتن است، سخن رفته است.
آغاز نخستین آیات با کلمۀ «اقْرَأْ» و تداوم یافتن آن با آیۀ «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» و تکرار دو واژۀ «اقْرَأْ» و «عَلَّمَ» بیانگر آن است که دیگر زمان؛ زمان خواندن و دوران؛ دورانِ نوشتن و عصر؛ عصرِ آموزش و بار سنگین رسالت بر عهدۀ «اهل قلم» می باشد.
قرآن کریم علاوه بر اینکه در این آیات نورانی خود، آموزش را تنها در پرتو «قلم» و به وسیلۀ «قلم» معرفی کرده، سورۀ دیگری به نام «قلم» نام گذاری نموده و به این وسیله «قلم» را گرامی داشته و از آن مهم تر اینکه بر آن سوگند یاد کرده است.
جالب تر اینکه علاوه بر قلم، بر تراوشات آن نیز قسم خورده می فرماید:
« ن، وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ»؛
سوگند به «قلم» و آنچه می نگارند.(5)
ظریف تر اینکه، حرف «ن» که از حروف مقطّعه در آغاز این سوره قرار گرفته، بر اساس روایات اشاره به «جوهر» و «مرکب» است. (6)
در مورد نقش کتابت و «نگارش» همین بس که واژۀ «کتاب»و مشتقات آن 320 مرتبه در قرآن کریم به کار رفته است. (7)
در تعالیم حیات بخش اسلام یکی از حقوق فرزندان بر گردن پدر و مادر آموزش نگارش آمده که پیامبر اکرم(ص) می فرماید:
« و أَنْ يُعَلِّمَهُ الْكِتَابَة»
به او نوشتن بیاموزد. (8)
ششمین پیشوای شیعیان به مفضل می فرماید:
ای مفضّل! ببین خداوند این «کتابت»، را که به انسان ارزانی داشته، چه نعمت بزرگی است. اخبار پیشینیان به وسیلۀ آن به اهل این زمان رسیده و اخبار این زمان نیز به وسیلۀ آن به آیندگان منتقل می شود. (9)
آنگاه خطاب به مفضل فرمود:
بنویس و دانش خود را در میان برادرانت منتشر کن. چون اجلت برسد، کتاب هایت را برای فرزندانت ارث بگذار که برای مردم دوران فتنه و آشوبی رخ می دهد که جز کتاب های خود، با چیز دیگری انس نمی گیرند.(10)
پیامبر اکرم(ص) در این رابطه فرمود:
اگر مؤمن از دنیا برود و ورقه ای از خود به یادگار بگذارد که در آن دانش ثبت شده باشد این ورقه در روز آخرت میان او و آتش جهنم حائل می شود.(11)
اسلام نه تنها طلب علم را بر هر مسلمانی واجب کرده(12) طرح فرهنگ اجباری را ابداع نموده با صراحت و قاطعیت فرموده:
«لَوَدِدْتُ أَنَّ أَصْحَابِي ضُرِبَتْ رُءُوسُهُمْ بِالسِّيَاطِ حَتَّى يَتَفَقَّهُوا»؛
من دوست دارم که تازیانه بر سر یارانم نواخته شود تا فقه بیاموزند.(13)
جالب است که امام صادق(ع) در این حدیث شریف آموزش در حد خواندن و نوشتن مطرح نفرموده، بلکه در حدّ فقاهت مطرح فرموده است.
در پرتو این تعالیم حیات بخش اسلام در دانشگاه امام جعفر صادق(ع) علاوه بر حدیث، تفسیر، فقه، اصول و کلام در رشته های دیگری چون فیزیک، شیمی، نجوم، ریاضیات، طب، تاریخ و جغرافی شاگردان برجسته ای تربیت شدند، که اسامی 4000 تن از آن را «ابن عقده» در رجال خود آورده است.(14)
آیت الله سید محمد کاظم قزوینی در دائرة المعارف 60 جلدی خود «موسوعة الامام الصادق(ع) » بیش از 5000 نفر از آنها را نام برده است.(15)
دانشگاه امام صادق(ع) در طول قرون و اعصار، فرهیختگانی پرورش داده که با استفاده از مکتب امام صادق(ع) راه شاگردان آن حضرت را تداوم داده، تعالیم عالیۀ آن امام نور را گسترش داده اند.
خانوادۀ فصلنامه نورالصادق تلاش می کنند که از انوار درخشان دانشگاه امام صادق(ع) مشعلی برافروخته، فرا راه شیفتگان اهل بیت(ع) قرار بدهند.
هیئت تحریریۀ «نورالصادق» با احساس وظیفه، شناخت زمان و آگاهی از نیاز جامعه، برای مقابله با تبلیغات مسموم و مخرّب رسانه های مخالفان و تعمیم فرهنگ خاندان عصمت و طهارت و دستگیری از ایتام آل محمد(ع) ، به مبارزۀ جدی با عرفان های نوظهور و نبرد بی امان با صوفیان و دیگر منحرفان پرداخته، 44 شماره تاکنون منتشر نموده، مورد توجه و تأیید مرجعیت شیعه قرار گرفته اند.
امید است با اخلاص بیشتر، عزمی راسخ تر و پشتکاری جدی تر، بر مشکلات فائق آمده، مسیر خود را ادامه داده، موجب رضایت مندی حضرت بقیة الله ارواحنا فداه بوده، لبخند رضایت بر لبان نازکتر از گل یوسف زهرا نقش بندد.
13 رجب 1440 هـ . ق
علی اکبر مهدی پور
حوزه علمیۀ قم
——————————————————-
پی نوشت ها:
1- نویسندۀ این سرمقاله پژوهشگر نامدار حجت الاسلام و المسلمین استاد علی اکبر مهدی پور می باشد.
2- علق: 1 -5 .
3- کلینی، اصول کافی 2/ 628.
4- شیخ طوسی، تبیان 10/ 378 و علامه طبرسی، مجمع البیان 10/ 780.
5- قلم: 1 .
6- شیخ صدوق، علل الشرائع 2/ 402 و تفسیر عیاشی 1/ 30.
7- محمو فؤاد الباقی، المعجم الفهرس 591 – 595.
8- طبرسی، مکارم الاخلاق / 220 و ابن فتال، روضة الواعظین / 309.
9- علامۀ مجلسی، بحارالانوار 61/ 258.
10- کلینی، اصول کافی 1/ 52.
11- شیخ صدوق، الامالی / 40.
12- شیخ طوسی، الامالی / 488 و 569.
13- کلینی، اصول کافی 1/ 31.
14- تهرانی، مصفّی المقال/ 21.
15- قزوینی، موسوعة الامام الصادق، جلدهای 58 – 60.