logo22logo22logo22logo22
            Not found textSee all results
            • صفحه اصلی
            • آرشیو فصلنامه
              • گاهنامه شماره 1 تا 5
                • گاهنامه شماره 1
                • گاهنامه شماره 2
                • گاهنامه شماره 3
                • گاهنامه شماره 4
                • گاهنامه شماره 5
              • فصلنامه شماره 6 تا 13
                • فصلنامه شماره 6
                • فصلنامه شماره 7
                • فصلنامه شماره 8
                • فصلنامه شماره 9
                • فصلنامه شماره 10
                • فصلنامه شماره 11
                • فصلنامه شماره 12
                • فصلنامه شماره 13
              • فصلنامه شماره 14 تا 26
                • فصلنامه شماره 14-15
                • فصلنامه شماره 16-17
                • فصلنامه شماره 18
                • فصلنامه شماره 19-20
                • فصلنامه شماره 21-22
                • فصلنامه شماره 23-24
                • فصلنامه شماره 25-26
              • فصلنامه شماره 27 تا 42
                • فصلنامه شماره 27-28
                • فصلنامه شماره 29-30
                • فصلنامه شماره 31-32
                • فصلنامه شماره 33-34
                • فصلنامه شماره 35-36
                • فصلنامه شماره 37-38
                • فصلنامه شماره 39-40
                • فصلنامه شماره 41-42
              • فصلنامه شماره 43-44
              • فصلنامه شماره 45-46
              • فصلنامه شمارۀ 47-48
              • فصلنامه شمارۀ 49-50
              • فصلنامه شماره 51 – 52
            • دانلود فصلنامه نورالصادق
            • موضوعات مطالب
              • اخلاق و معارف
              • آثار و مقالات
              • نظرها و اعتراف ها
              • پاسخ به شبهات
              • استفتائات
              • با خوانندگان نورالصادق
              • آشنایی با شخصیتها
            • دیدگاه شخصیت ها
            • درباره ما
            • تماس با ما
            ✕
                      Not found textSee all results

                      گزارشي از بحث معاد و معراج جسماني از کتاب العقائد الحقّه و نقد نظريه ي ملاصدرا

                      • صفحه نخست
                      • آرشیو فصلنامه فصلنامه شماره 14 تا 26 فصلنامه شماره 16-17 آثار و مقالات
                      • گزارشي از بحث معاد و معراج جسماني از کتاب العقائد الحقّه و نقد نظريه ي ملاصدرا
                      فلسفه و عرفان از ديدگاه علما و دانشمندان و عقل گريزي فلاسفه
                      17/10/1396
                      علامه حلي و فلسفه/ استاد محمد رضا حکیمی
                      17/10/1396

                      گزارشي از بحث معاد و معراج جسماني از کتاب العقائد الحقّه و نقد نظريه ي ملاصدرا

                      سيد احمد سجادي ـ تهران

                       اشاره:

                      لعَقـائِدُ الحَقَّـةُ، کتابي است عربي، در اثبات اصول عقائد اماميّه، به روش استدلالي و تحقيقي، و در ردّ و ابطال شبهات وارده بر هر يک از عقائد شيعه و ترسيم سيمايي کلّي از اعتقادات اماميّه، در حدّ فهم دانش پژوهان و دانشجويان علوم الهيّات؛ از آخرين آثار تأليفي مجتهد تهران مرحوم آيت الله العظمي سيد احمد موسوي خوانساري (م 1363 ش، و 1405 ق.) ـ نوشته شده در 1399 ق ـ و ترجمه شده به پارسي توسط: عليرضا مسجد جامعي.

                      محتواي کلّي کتاب:

                      مؤلّف پس از مقدمه ‏اي به ترتيب:

                      از توحيد، عدل الهي، نبّوت عامّه و خاصّه، امامت ائمه ‏ي دوازده گانه ـ در دوازده فصل مشتمل بر اخبار و احاديث سنّي و شيعه در رابطه با آنها ـ سخن به ميان آورده و در بخش معاد، به اثبات مستدلّ عقلي و نقليِ معاد جسماني بدنِ خاکي آدمي مي ‏پردازد و شبهات ملاصدرا و برخي فلاسفه‏ ي ديگر را به خوبي پاسخ مي ‏دهد. اما ترجمه‏ ي پارسي اين کتاب داراي تعقيد لفظي و ابهام بسياري است، که گاه مطالعه ‏ي متن عربي آن آسانتر به نظر مي ‏رسد.

                       

                      اکنون نمونه ‏اي از مطالب جالب‏ توجه بخش معاد اين کتاب (از ترجمه ‏ي پارسي)

                       

                      (… «ص320»: پس از قبول اين که تصديق معاد و روز واپسين، از اصولي است که از مکلّفان واجب است، ناچار بايد آن چه صريح کتاب خدا و سنّت معصومان(علیهم السلام) است قبول کرد و پذيرفت، که تأويل نمودن کتاب و سنّت موجب سلب اطمينان خواهد شد…) سپس اقوالي از مخالفين معاد جسماني آورده و پيرامون روح و تجّرد آن بحث مي ‏کند و ادلّه ‏ي آنها را در اين بخش نقد و تحليل کرده، در صفحه 323 مي ‏گويد:

                      (… مطلب ديگر ـ و بسيار مهم ـ آن که: مطابق صريح آيات و روايات، بدني که در روز قيامت محشور مي ‏شود، همين جسم خاکي است…) سپس قول منکرين و شبهات آنان را ـ که به تَبَع ملاصدرا معاد جسماني را زير سؤال مي ‏برند ـ آورده و پاسخ مي ‏دهد…

                      مترجم نيز در پاورقي همين صفحه، معاد‏جسماني را ـ با توجه به قرآن روايات ـ ضروري دين اسلام معرفي ‏کرده و به برخي آيات و اخبار آن اشاره ‏مي‏ نمايد…

                       

                      وي در جواب برخي فيلسوفان معتقد به (قديم) بودن عالم هستي و در نتيجه کافي نبودن خاک کره ‏ي زمين براي بدن‏ هاي عنصري غير متناهي ـ‏ به زعم آنها ـ پاسخ مفصلّي مي‏ دهد و در ابتداي آن (ص 324) چنين مي ‏گويد:

                      (جواب شبهه ‏ي اول اين است که قديم بودن عالم و نامتناهي بودن نفوس امکان ندارد (يعني هر ماده‏اي در علم فيزيک داراي يک نقطه‏ ي آغازين مجهولي است و قِدَم مادّه در فيزيک از مُلاحات عقلي بوده و همگي عالم خلقت «حادِثِ زماني و ذاتي» است …) و بر اين دو مدّعا (= قدم عالم و بي ‏نهايت بودن انسان ‏هاي پيشين) برهاني (قانع کننده) اقامه نشده، بلکه بعضي از اهل معقول (علوم عقليّه) گفته ‏اند: مسأله‏ ي قديم بودن عالم و نامتناهي بودن نفوس (مسأله ‏اي) جَدَلي (و نوعي سَفسَطه سازي) است …) (از جمله مخالفين سر سخت قِدمت عالم خلقت، نابغه‏ ي قرن بيستم، آلبرت اينشتين، در رساله ‏ي پاياني خود مسمّي به (بيانيّه)Die Erklarung مي‏ باشد…).

                       

                      سپس در جواب شبهه ‏ي (آکل و مأکول) که انساني انسان ديگر را بخورد(!!) و اجزاء او جزء بدن خورنده شود(!!) … در صفحه‏ ي 325 مي ‏گويد:

                      (جواب شبهه‏ ي دوم اين که: مانعي ندارد که اجزاي هر بدن «از مولکول و يا اتم» حفظ شود، به طوري که (اصلاً) جزء بدن ديگري نشود «بلکه دفع شده و يا اين که:» لازم نيست همه‏ ي انسانها از اول تا آخر عمر، و نيز همه‏ ي اجزاي بدن در حال مرگ هر کس، نگهداري شود «و قابل تبديل و تعويض نباشد!»…) (در همين مورد و در اثبات اين که سلّولها و تمامي اجزاء بدن انسان ـ به نقل از دکتر الکساندر فلمينگ انگليسي ـ کاشف پني‏سيلين و دوست صميمي انيشتين ـ هر هفت سال ـ و يا خيلي کمتر ـ يک مرتبه کاملاً تعويض و تبديل مي ‏شوند، ولي تدريجي بودن اين عملکرد طبيعي بدن سبب غفلت حواس ما از آن مي ‏شود…؛ رجوع شود به رساله ‏ي مذکور …).

                       

                      در صفحه‏ ي 326، نيز شواهدي از آيات قرآن کريم بر معاد جسماني را متذکّر شده و از جمله به صراحت آيه ‏ي 79 سوره ‏ي ياسين … و نيز داستان زنده کردن پرندگان ـ به همان جسم اولّي خودشان ـ توسط درخواست حضرت ابراهيم (علیه السلام) از خداوند … (مذکور در آيه‏ ي 260 سوره‏ ي بقره) ـ که از صريح‏ ترين آيات در اين زمينه ‏اند ـ اشاره مي ‏کند…

                      سپس در صفحه ‏ي 327، يکي ديگر از شبهات تابعين ملاصدرا را مطرح ساخته که جسماني بودن معاد را مانع از سير تکاملي نفوس ـ که آنها ادعا دارند ـ مي ‏دانند؛ لذا مي ‏گويد:

                      (در جواب اين شبهه مي‏ توان گفت: اولياي خداي تعالي در دنيا هم به خداي تبارک و تعالي توجه کامل دارند، با آنکه ارواحشان در بدن‏ هاي خاکي جاي گرفته است … و به درجات بالاي روحي و معنوي مي ‏رسند، و جسم خاکي از اين کارشان باز نمي ‏دارد … و حالات عرفاني و معنوي معصومين(علیهم السلام) ـ در همين بدن ‏هاي خاکي ـ مشهور و معروف است … و صِرف اين که بدن ‏ها در نشأت دنيا در معرض قبول خصوصيات و عوارض دنيايي هستند، باعث نمي ‏شود که بگوييم در نشأه ‏ي آخرت همه در معرض عوارض «چون پيري، کثيفي، مريضي و …» و خصوصيّات «همچون شهوت حيواني و تنبلي و کسالت و ناتواني و …» قرار دارند…)

                       

                      و در پايين صفحه‏ ي 328 مي ‏گويد:

                      (يکي ديگر از شبهات، متناهي و محدود بودن نيروهاي جسماني است، که (به زعم آنها) با دوام نعمت‏ هاي اصل بهشت و جاويد ماندن اهل آتش در آن، منافات دارد!! و جواب آن که: اگر خدا بخواهد چنين چيزي شدني است و قواي جسماني دائمي مي ‏گردد. و شاهد بر اين مطلب فرموده‏ ي خداي تعالي در مورد اهل آتش است که:

                      ((کُلَّما نَضِجَت جُلُودُهُم، بَدَّلناهُم جُلُودًا غَيرَها))(1)

                      (هرگاه پوست جهنميان سوخته و پخت، به جاي آن پوستها پوستي ديگر جايگزين مي ‏سازيم). سپس باز هم از قرآن کريم و روايات معتبره، شواهد و تصريحاتي بر اين مطلب آورده و در مورد داستان (عُزَير پيامبر(علیه السلام)) (بقره/259) و مردن صد ساله ‏ي او و زنده شدن وي پس از آن همه سال روايات و توضيحاتي ـ اضافه بر آن آيه ـ مي ‏آورد …خصوصاً اين بخش از آيه که:

                      ((وَ اَنظُر اِلَي العِظام کَيفَ نُنشزُها، ثَمّ نکَسُوها لَحماً)) (2)

                      (و بنگر در استخوان هاي ‏پوسيده‏ ي الاغ‏ خودت که چگونه همه را درهم مي ‏پيونديم، سپس گوشت بر‏آنها مي ‏پوشانيم …). و در صفحات‏337‏ تا‏340 به رواياتي اشاره‏ کرده و مي ‏پردازد که اين پيامبر را (اِرمياي نَبّي(علیه السلام)) معرفي ‏مي‏ کنند…

                       

                      سپس بعد از چند صفحه نقل آيات و رواياتي در اين زمينه، و نقل اقوال آن اشخاص و ردّ و نقد علمي آن … در صفحه 345 مي‏ گويد:

                      (… و آن چه در سخنان و کلمات اين عده آمده، دليل روشني بر درستي و صحت آن وجود ندارد. مگر اينان (فلاسفه و تابعين ملاصدرا) نگفته ‏اند که قبل از کره‏ ي ماه (يعني در طبقه‏ اي پائين‏تر از آن) کره ‏ي آتشين (= کُرَةُ النّار) وجود دارد؟!! در حالي که در زمان ما بعضي افراد (مثل آرمسترانگ امريکايي ـ در تاريخ 29 تيرماه 1348 ش. و: 20 ژوئيّه 1969 م .) به کره ‏ي ماه مسافرت کردند و از هيچ آتشي (که تابعين ملاصدرا مي‏ گفتند) نسوختند و به کره‏ ي ماه رسيدند،؛ بلکه مقداري از خاک و گل کره ماه را نيز برداشتند و با خود آوردند …) (که (نيکسون) رئيس جمهوري وقت امريکا، قدري از آن خاک را به رسم هديّه نزد شاه ايران فرستاد و اين خبر در تمامي رسانه‏ هاي رسمي آن روز منتشر شد…)

                       

                      سپس به بحث پيرامون برخي روايات و آيات ديگر و شواهد موجوده در آنها براي اثبات جسماني بودن معاد و بهشت و دوزخ مي‏ پردازد و در پايان کتاب (ص 349 و 350) سبب گرايش فکري برخي اشخاص به اين گونه اقوال را چنين بيان مي‏ کند:

                      (… انگيزه ‏ي قول مذکور (در افکار جسماني بودن معاد) چيزي نيست به جز داشتن گمان نيک به فلاسفه و حکما و بعيد شمردن خطاي آنان! ولي اين گمان نيک بي‏ جهت است، زيرا با ملاحظه ‏ي اختلاف ميان خود فلسفه و سخنان معصومين(علیهم السلام) ـ چه انبياء و چه امامان(علیهم السلام) ـ در مسائل مذکور، و (با ملاحظه‏ ي) صراحت قرآن مجيد و روايات وارد شده، ديگرجايي براي سخنان فلاسفه هم چون کلام فوق و… نمي ‏ماند…) (جهت اطلاع کامل‏تر پيرامون مبحث معاد جسماني مراجعه شود به صفحات 108 تا 111 از نسخه ‏ي خطّي ترجمه‏ ي رساله‏ ي (بيانيّه ـ Die Erklarung) اينشتين، از دکتر عيسي مهدوي؛ ش 141 نسخ خطّي (سپهسالار اول). اينشتين در آنجا فرمول رياضيِ معادي جسماني را اثبات مي ‏کند.)

                      —————————————–

                      پی نوشت ها:

                      1- نساء:56

                      2- بقره:259

                      Share

                      مطالب مرتبط

                      25/03/1401

                      نقد بدایة الحکمة «تقریرات درس استاد سید قاسم علی احمدی» (جلسه پنجم)


                      اطلاعات بیشتر
                      25/03/1401

                      نقد یک پندار


                      اطلاعات بیشتر
                      25/03/1401

                      آیت الله بروجردی و تعطیلی درس اسفار گزارش ها و تحريف ها


                      اطلاعات بیشتر

                      جستجو

                      ✕

                      سایر مطالب

                      • نقد بدایة الحکمة «تقریرات درس استاد سید قاسم علی احمدی» (جلسه پنجم)
                      • نقد یک پندار
                      • آیت الله بروجردی و تعطیلی درس اسفار گزارش ها و تحريف ها
                      • تصوف ایران: ریشه ها و شاخه ها
                      • بازشناسی مفهوم حق از مقدمه رسالۀ حقوق امام سجاد(ع)
                      • تضعیف وحی با فلسفه(2)
                      • تقابل نظریّۀ امامت از دیدگاه اهلِ خانقاه و شیعیان(1)
                      • وحدت وجود گزارش از هستی بدون گزارشگر
                      • شرح کشف المراد در شرح تجرید الاعتقاد
                      • مروری بر خاستگاه فکری عرفان و تصوّف(2)
                      • مولود کعبه
                      • جبر و اختيار از ديدگاه مكتب وحى، فلسفه و عرفان
                      • معنای صحیح تجلى رب تعالى در آيات و روايات
                      • سرمقاله (فصلنامه شماره 45-46)
                      • تفسیر آیۀ نور (علامه محمد باقر مجلسی(قدس سره))
                      مطالب مجله نور الصادق با ذکر منبع بلامانع است.
                                Not found textSee all results